١٠- والاترین ذکر قرآن کریم است
بیشک نیکوترین چیزی که شایستهی آدمی است تا بدان خدای را یاد کند همان کلام خداوند است. کلامی که بهترین و نیکوترین و صادقترین و پرمنفعتترین سخنها است. این کلام وحی الهی و نازل شده از سوی اوست، وحیای که باطل از هیچ سو بدان راه نمییابد. این قرآن برترین کتابی است که خداوند آن را بر برترین رسول، یعنی بندهی برگزیده و بهترین آفریدهاش محمد بن عبدالله جفرو فرستاده است. خداوند در بیان بزرگی و والایی، و برتری و ویژگی این قرآن کریم می فرماید:
﴿وَلَا يَأۡتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئۡنَٰكَ بِٱلۡحَقِّ وَأَحۡسَنَ تَفۡسِيرًا ٣٣﴾[الفرقان: ٣٣].
«و] آن کافران] در حقّ تو مثلی نمیآورند مگر آن که برایت] پاسخی] راستین و نیک بیانتر میآوریم».
ابن کثیر/میفرماید: «در این آیه توجه عظیمی به مقام و منزلت رسول جشده است تا آن جا که فرشته با به همراه داشتن قرآن، صبح و شام، و در سفر و حضر به نزدش میآمد، هر بار فرشته با قرآن به نزدش میآمد اما نه همچون فرو فرستاده شدن دیگر کتابهای پیشین. این مقام و منزلت والاتر و برتر و ارجمندتر از جایگاه سایر برادرانش از انبیاء -درود و سلام خداوند بر همگی آنان باد- میباشد، لذا قرآن ارجمندترین کتابی است که خداوند فرو فرستاده، و محمد بزرگترین پیامبری است که خداوند او را [به سوی بندگانش] فرستاده است» [٨٧].
بیشک ویژگی [منحصر بفرد] قرآن کریم، و شرف و جایگاه والا و منزلت بالایش موضوعی است که بر مسلمانان پوشیده نیست. قرآن کتاب الله پروردگار جهانیان است، و سخن آفرینندهی همهی آفریدههاست. در آن خبر رویدادهای مهم پیش از ما، و خبر پس از ما، و حکم میان ما وجود دارد. قرآن سخن فیصله بخش است، نه شوخی و مزاح؛ هر گردن کشی که قرآن را رها کند خداوند، نیست و نابودش می گرداند و هر کس راه هدایت را در چیزی جز قرآن بجوید خداوند گمراهش میکند. قرآن ریسمان محکم الهی، و ذکر حکیم، و صراط مستقیم است. امیال به واسطهی آن منحرف نمیشوند و زبانها با آن دچار خطا نمیگردند، علما از آن سیر نمیشوند و بر اثر کثرت تکرار کهنه نمیشود. شگفتیهای آن پایان ناپذیراست، هر کس آن را بر زبان راند سخنی راست گفته است و هر کس به آن عمل نماید پاداش میگیرد و کسی که به آن حکم نماید عدالت ورزیده است و کسی که به آن فراخواند به راه راست هدایت کرده است بیشک ارزش و فضیلت قرآن به ارزش آن چیزی است که قرآن موصوف به آن است قرآن سخن و صفت خداوند است و همچنان که خداوند نظیری نداشته و در اسماء و صفاتش شبیهی ندارد لذا در کلامش نیز نظیر و شبیهی ندارد، کمال مطلق در ذات و اسماء و صفات از آن اوست، چیزی از مخلوقاتش شبیه او نیست و او نیز شبیه هیچ چیزی از آفریدههایش نیست، پاک و منزه از داشتن شبیه و نظیر است:
﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ١١﴾[الشوری: ١١].
«چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست».
تفاوت میان سخن خداوند با سخن آفریدهها همانند تفاوت میان آفریننده با آفریدهها میباشد. ابوعبدالرحمن سُلمی/میگوید: «برتری قرآن بر دیگر سخنها همانند برتری خداوند بر مخلوقات اوست، و این بدین خاطر است که قرآن از سوی خدا نازل شده است».
این سخن به پیامبر جنیز نسبت داده شده اما این نسبت به اثبات نرسیده است همچنان که این مطلب را امام بخاری/در کتابش «خلقُ أفعال العباد» [٨٨]و دیگر ائمهی علم تبیین کردهاند.
اما معنا و مفهوم این سخن صحیح بوده و شکی در آن نیست، و هم چنین شکی در خوبی و قدرت و استواری و زیبایی مضمون آن نیست، و اهل علم برای اثبات صحت مفهوم آن به نصوص بسیاری استناد کردهاند، و حتی امام بخاری/آن را به عنوان سرفصل یکی از بابهای کتاب فضائل القرآن در صحیحاش قرار داده و در باب هفدهم از این کتاب میگوید«باب فضیلت قرآن بر دیگر سخنها» و در ذیل این باب دو حدیث مهم را نقل کرده است:
حدیث اول: ابوموسی اشعری سروایت کرده که پیامبر جفرمودند: «مثال کسی که قرآن را میخواند، مثال آن ترنجی است که مزهی خوش و بوی خوش دارد و کسی که قرآن را نمیخواند، مثال خرمایی است که مزهی خوش دارد و بو ندارد و مثال فاجری که قرآن را میخواند مثال ریحان است که بوی خوش و مزهی تلخ دارد و مثال فاجری که قرآن نمیخواند، مانند حنظل (هندوانه ابوجهل) است که مزهی آن تلخ است و بو ندارد» [٨٩].
ابن کثیر/در کتاب فضائل القرآن که شرحی مختصر و پرفایده بر کتاب فضائل القرآن صحیح بخاری است، میگوید: «مناسبت باب فضائل قرآن با این حدیث این است که بوی خوش همیشه همراه قرآن است چه آن هنگام که شخص مؤمنی آن را تلاوت میکند و چه هنگامی که شخص فاجری آن را میخواند، پس این دلالت میکند بر آن که قرآن بر دیگر سخنهایی که از شخص مؤمن یا فاجر صادر میشود برتری دارد» [٩٠].
حدیث دوم: ابن عمربروایت کرده که پیامبر جفرمود: «دوران حیات شما در برابر دوران حیات امتهای گذشته، مانند مدت زمان بین نماز عصر و شام است و مثال شما و مثال یهود و نصارا، مثال مردی است که کارگرانی را به مزدوری گرفته و به آنها گفت: کیست که به مزد یک قیراط تا نیمه روز برایم کار کند، یهود این کار را کردند؛ پس گفت: کیست که [به مزد یک قیراط] از نیمه روز تا عصر برای من کار کند. نصارا این کار را کردند. سپس شما (مسلمانان) از عصر تا شام به دو قیراط کار میکنید. [یهود و نصارا] گفتند: ما کار بیشتری کردیم و مزد کمتری گرفتیم . [خداوند] گفت: آیا در حق شما ظلم کردهام؟ گفتند: نه. خداوند فرمود: این از فضل من است که به هرکس که بخواهم، میدهم» [٩١].
ابن کثیر/میگوید: «مناسبت این حدیث با تیتر این باب آن است که این امت با وجود کوتاهی مدت زمانش، بر امتهای پیشین برتری دارد هر چند آنان مدت زمانی طولانی را سپری کردهاند، همچنان که خداوند میفرماید:
﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ﴾[آل عمران: ١١٠].
«شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدید آورده شده است».
در مُسنَد و سُنن از بهز بن حکیم، از پدرش از جدّش روایت شده که رسول الله جفرمودند: «شما کامل کنندهی هفتاد امت هستید و شما نزد خداوند از همهی آنها بهتر و گرامیترید» [٩٢].
بیشک اینان این [عظمت] را به برکت این کتاب عظیم بدست آوردند: به برکت قرآن که خداوند آن را بر دیگر تمامی کتابهایی که نازل فرموده منزلت بخشیده و آن را حافظ و گواه دیگر کتابها و باطل کننده و پایانی برای آنها قرار داده است، زیرا کتابهای پیشین به صورت یکجا به زمین نازل گردید اما قرآن بخش بخش، و جزء جزء و بر حسب رویدادها [ی گوناگون] نازل شده، آن هم به خاطر توجه و عنایت ویژه به آن و به کسی که قرآن بر او نازل شده، هر بار نزول قرآن همچون نزول کتابی از کتابهای پیشین بوده.
مهمترین امتهای پیشین یهودیان و مسیحیاناند، خداوند یهودیان را از زمان موسی ÷تا زمان عیسی ÷و مسیحیان را از زمان عیسی ÷تا بعثت پیامبر اسلام جبه مزدوری گرفت، سپس امت محمد مصطفی جرا تا برپایی قیامت -که این زمان مشابه اواخر روز است- به مزدوری گرفت به هر کدام از پیشینیان یک قیراط داد و به اینان دو قیراط داد، یعنی دو برابر آنچه که به آنان پرداخت. یهود و نصارا گفتند: ای پروردگار ما، ما کار بیشتری بکنیم و مزد کمتری بگیریم؟ [خداوند] گفت آیا در حق شما ظلم کردهام؟ گفتند: نه؛ خداوند فرمود: این از فضل من است، یعنی زیادهای است، افزون بر آنچه به شما دادهام و به کسی عطا میکنم که بخواهم، هم چنان که خداوند میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَءَامِنُواْ بِرَسُولِهِۦ يُؤۡتِكُمۡ كِفۡلَيۡنِ مِن رَّحۡمَتِهِۦ وَيَجۡعَل لَّكُمۡ نُورٗا تَمۡشُونَ بِهِۦ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٢٨ لِّئَلَّا يَعۡلَمَ أَهۡلُ ٱلۡكِتَٰبِ أَلَّا يَقۡدِرُونَ عَلَىٰ شَيۡءٖ مِّن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَأَنَّ ٱلۡفَضۡلَ بِيَدِ ٱللَّهِ يُؤۡتِيهِ مَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِيمِ ٢٩﴾[الحدید: ٢٨-٢٩].
«ای مؤمنان، از خداوند پروا بدارید و به رسولش ایمان بیاورید تا بهرهی مضاعف از رحمت خود به شما بدهد و برایتان نوری قرار دهد که با آن راه بسپارید تا شما را بیامرزد و خداوند آمرزگار مهربان است] این موضوع را بیان کرد] تا اهل کتاب بدانند که اختیارمند چیزی از فضلِ خدا نیستند و آن که فضل به دست خداست، آن را به هرکس که بخواهد میدهد و خداوند دارای فضل بزرگ است» [٩٣].
بیتردید بر ما واجب است که ارزش بسیاری برای قرآن کریم قائل شویم، قرآنی که سرچشمهی عزت و افتخار ما و راه سعات و خوشبختی ما است و منزلت و جایگاهش را حفظ کنیم و آن طور که شایسته است از او قدردانی کنیم، [و بدان عمل نماییم].
ابن مسعودسمیگوید: «کسی که دوست دارد بداند آیا دوستدار خداوند است یا نه، باید خود را تسلیم قرآن کند، [و قرآن را محک خویش سازد] اگر قرآن را دوست دارد پس او خدا را دوست دارد زیرا قرآن سخن خداوند است».
هم چنین میگوید: «قرآن سخن خداوند است. کسی که چیزی از آن را رد کرده و نپذیرد بیشک خدا را نپذیرفته است». آثار بسیاری در همین معنا و مفهوم نقل شده است. از خداوند بخشنده میطلبیم که قلبهای ما را با محبت قرآن و تعظیم و بزرگداشت [و عمل بدان] آباد گرداند، و ما را از زمرهی اهل قرآن گرداند همانان که اهل و خواصّ خدایند.
[٨٧] تفسیر القرآن العظیم (٦/ ١١٨) [٨٨] (ص:١٦٢)، و بنگر به: السلسله الضعیفه اثر آلبانی (٣/٥٠٥). [٨٩] صحیح بخاری (شماره: ٥٠٢٠) و صحیح مسلم (شماره: ٧٩٧) [٩٠] فضائل القرآن (ص:١٠١) [٩١] صحیح بخاری، (شماره: ٥٠٢١) [٩٢] المسند (٥/٣)، سنن الترمذی (شماره: ٣٠٠١)، سنن ابن ماجه (شماره: ٤٢٨٨)، و علامه آلبانی در صحیح الجامع (شماره: ٢٣٠١) آن را حسن دانسته است. [٩٣] فضائل القرآن (ص١٠٣، ١٠٢)