٢٥- هشدار دربارهی کجروی و انحراف در نامهای الله
پیشتر سخن دربارهی این کلام خداوند تبارک و تعالی بود که میفرماید:
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ وَذَرُواْ ٱلَّذِينَ يُلۡحِدُونَ فِيٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦۚ سَيُجۡزَوۡنَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٨٠﴾[الأعراف: ١٨٠].
«و خداوند نامهای نیک دارد. پس به آن [نامها] او را به [دعا] بخوانید و آنان را که در نامهایش کجروی میکنند، رها کنید، [سزای] آنچه را میکردند، خواهند دید».
توضیح معنای بخشی از این آیه که هشدار دربارهی الحاد در نامهای الله است باقی مانده است. این بخش از آیه منحرفان را تهدید میکند که خداوند به زودی آنان را به خاطر کارهایشان مجازات میکند و آنان را به سبب آن به شدت مورد بازخواست قرار میدهد، چرا که خداوند مهلت میدهد اما اهمال نمیکند.
خداوند در این آیه، منحرفان در نامهایش را با دو تهدید میترساند:
نخست: بیان صیغهی امر در این سخن پروردگار که میفرماید: ﴿وَذَرُواْ﴾(رها کنید)، که بیانگر ارعاب و تهدید است.
دوم: این که میفرماید: ﴿سَيُجۡزَوۡنَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٨٠﴾«به زودی به سبب کردارشان مجازات خواهند شد». إلحاد در لغت یعنی انحراف و کجی، کلمهی لحد قبر از آن مشتق شده است، لحد شکافی در پهلوی قبر است که مایل از وسط آن است، و ملحد در دین یعنی: کسی که از حق به سمت باطل منحرف شده است. ابن سکّیت میگوید: «ملحد کسی است که از حق کنارهگیری کرده و چیزهایی به آن میافزاید که جزو آن نیستند» [١٨٩].
الحاد در نامهای خداوند به معنی کج کردن و منحرف ساختن معانی و حقایق اسمها از حقیقت آنها است. الحاد انواع متعددی دارد که این وصف آنها را گرد خود میآورد، و وقتی که خداوند در این آیه از الحاد در نامهایش به شدت بر حذر میدارد این خود تأکیدی است برای شخص مسلمان که الحاد در نامها و انواع آن را بشناسد تا مبادا گرفتار آن شود، همچنان که خداوند متعال میفرماید:
﴿وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ وَلِتَسۡتَبِينَ سَبِيلُ ٱلۡمُجۡرِمِينَ ٥٥﴾[الأنعام: ٥٥].
«و آیات را بدین سان به روشنی بیان میکنیم تا راه مجرمان روشن شود».
یعنی آن را برای مردم روشن میکنیم تا از آن برحذر باشند و احتیاط پیشه کنند، و گفته شده:
تَعلَّم الشرَّلا للشرِّو لكن لتَوَقِّیه
فإِنَّ مَنْ لم یعرف الشرَّ من النَّاس يَقَع فیه
شر را بیاموز، نه برای خود شر، بلکه برای پرهیز از آن، زیرا کسی که شر را نشناخته است لاجرم در آن خواهد افتاد.
إلحاد در نامها و صفات خدا همانطور که پیشتر بیان شد انواعی دارد [١٩٠]:
١- این که نامهای بتها را بر اساس نامهای خداوند نامگذاری کنند، مانند این که مشرکان «لات» را از الله، و «عزی» را از عزیز، و «منات» را از منان گرفته بودند، ابن جریر در تفسیر این سخن خداوند: ﴿وَذَرُواْ ٱلَّذِينَ يُلۡحِدُونَ فِيٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦۚ﴾میگوید: «منظور از آن مشرکان است؛ الحاد آنان در نامهای الله این چنین بود که نامهای خداوند را تحریف میکردند، سپس آن نامهای تحریف شده را بر بتهایشان میگذاشتند، و آن را کم و زیاد میکردند؛ یکی از بتها را لات مینامیدند و این نام را از یکی از نامهای خدا که همان الله است میگرفتند و بت دیگر را عزی مینامیدند و این نام را از یکی دیگر از نامهای خدا که همان عزیز است میگرفتند» [١٩١]سپس از مجاهد دربارهی معنای این آیه روایت کرده که گفت: «آنها (مشرکان) عزی را از عزیز، و لات را از الله گرفته بودند».
این إلحادی حقیقی است زیرا آنان نامهای خداوند را بر بتها و خدایگان دروغین خود مینهادند.
٢- توصیف خداوند به صفاتی که شایستهی جلال و کمالش نیست؛ نامهای نیکوی خداوند توقیفی هستند، [یعنی] هیچ کس حق ندارد در این باره از آنچه قرآن و سنت نبوی بیان داشته پا را فراتر بنهد؛ به همین سبب هر کس چیزی بدان بیفزاید که از آن نیست دچار الحاد در نامهای الله شده است. أعمش رحمه الله در تفسیر آیهی پیشین میگوید: «تفسیرش چنین است: چیزهایی را بدان میافزایند که از آن نیست» [١٩٢].
از جمله صفاتی که شایستهی خداوند نیست، پدر نامیدن او توسط نصرانیان و «علت فاعله بالطبع» نامیدن وی توسط فلاسفه است. همچنین «مهندس هستی» نامیدن وی توسط برخی از گمراهان... همهی اینها الحاد در نامهای الله است.
٣- تعطیل نامهای الله از معانی آن و منکر شدن حقیقت نامهای الله، چنانکه ابن عباس باین نوع را «إلحاد تکذیب» مینامد [١٩٣]. تردیدی در این نیست که هر کس معانی این نامها را نپذیرد و منکر حقایق آنها شود در واقع این نامها را تکذیب کرده و ملحد در نامهای الله است. در همین راستا است سخن [فرقهی] معطّله که میگویند: این نامها الفاظی مجرد هستند که بر معنا و مفهوم خاصی دلالت نمیکنند و صفاتی را در بر نمیگیرند. آنان (معطله) نامهای سمیع و بصیر و حی و رحیم را برای خدا به کار میبرند اما میگویند: خداوند حیّ است بدون حیات، و سمیع است بدون سمع، و بصیر است بدون بصر، و رحمان است بدون رحمت؛ خداوند از آنچه دربارهاش میگویند بسیار والاتر است و از توصیفِ آنان مبرّ است. شکی نیست که این نحوهی برداشت آنان الحاد در نامهای الله است، از سوی دیگر، خود این تعطیل کنندگان صفات در این تعطیل به گروههایی چند تقسیم میشوند؛ برخی به طور جزئی دچار تعطیل میشوند به این معنی که بعضی از نامها را تعطیل کرده و برخی از نامها را اثبات میکنند. دستهای دیگر همهی نامها را تعطیل میکنند، به این معنا که هیچ صفتی را که نامهای نیکوی خداوند بیانگر آن است، اثبات نمیکنند. هر کس چیزی از صفاتی را که خداوند برای خود اثبات نموده، یا فرستادهاش جاو را بدان توصیف کرده انکار نماید دچار الحاد در نامهای الله شده، و به میزان این انکار از این الحاد بهره میبرد. (هر چه انکار شدیدتر باشد الحاد شدیدتر است).
٤- تشبیه صفات عظیم و کاملی که تنها شایستهی جلال و جمال خداوند است و در نامهای الله آمده به صفات مخلوقات؛ خداوند بسیار والاتر و برتر از آن چیزی است که [فرقهی] مشبّهه میگویند. خداوند متعال میفرماید:
﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ١١﴾[الشورى: ١١].
«چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست».
و یا میفرماید:
﴿هَلۡ تَعۡلَمُ لَهُۥ سَمِيّٗا ٦٥﴾[مریم: ٦٥].
«آیا همنامی برای او میشناسی؟».
خداوند پاک و منزه همنام و نظیری ندارد و بیهمتاست. او -سبحانه و تعالی- شبیه چیزی از آفریدههایش نیست و چیزی از آفریدههایش نیز شبیه او نیست. چنانکه امام احمد/میگوید او (تشبیه کننده) کسی است که میگوید: «دست خداوند هم چون دست من است، و گوش او هم چون گوش من، و چشم او هم چون چشم من است. خداوند بسیار والاتر از آن چیزی است که مشبّهه میگویند» [١٩٤].
اما هر آن که نامها و صفات خداوند را به شکلی که سزاوار جلال و کمال خداوند است بپذیرد و اثبات کند مبرّا از تشبیه، و سالم از تعطیل است.
اینها چهار نوع از الحاد در نامهای نیکوی خداوند است که گروههایی از باطلگرایان گرفتار همه یا قسمتی از آن شدهاند. خداوند ما را از در افتادن در چنین ورطهای محافظت کند و با لطف و کرمش ما را از هر گمراهی و باطلی مصون دارد. خداوند پیروان و وارثان پیامبرانش را که قیامکننده به سنت او هستند از گرفتار شدن در این ورطهها نجات داده است. اینان خداوند را جز به آنچه که خود را بدان توصیف نموده و یا پیامبرش جاو را بدان توصیف کرده، توصیف نمیکنند و صفات خدا را انکار نمیکنند و او را به صفات آفریدههایش تشبیه نمیکنند. آنها از آنچه دربارهی خداوند نازل شده چه از نظر لفظ و چه معنا، منحرف نمیشوند، بلکه نامها و صفات را برای او اثبات میکنند و مشابهت به آفریدهها را از او نفی میکنند. اثباتشان تهی از تشبیه، و تنزیهشان عاری از تعطیل است [١٩٥]، همچنان که خداوند میفرماید:
﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ١١﴾[الشورى: ١١].
«چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست».
با این آیهی کریمه سخن را به پایان میرسانیم در حالی که خدای را سپاسگزاریم و او را بدانچه که سزاوار آن است میستاییم و بدانچه خود را بدان ستوده ثنا میگوییم، ستایشی بسیار و پاک و خجسته، چنانکه پروردگارمان دوست دارد و خشنود میگردد.
[١٨٩] تهذیب اللغة اثر أزهری (٤/٤٢١). [١٩٠] بنگر به: بدائع الفوائد اثر ابن قیم (٣/١٦٩). [١٩١] جامعالبیان (٦/١٣٣). [١٩٢] ابن أبی حاتم این سخن را در تفسیرش نقل کرده است (٥/١٦٢٣). [١٩٣] ابن جریر این سخن را در تفسیرش نقل کرده است (٦/١٣٤). [١٩٤] بنگر به: نقض التأسیس اثر ابن تیمیه (١/٤٧٦). [١٩٥] به بیان دیگر: وقتی صفتی را برای خدا بیان میدارند این صفت را به صفتی از مخلوقات تشبیه نمیکنند و هنگامی که او را پاک و منزه مینامند صفاتش را تعطیل نمیکنند و نمیگویند او سمیع بدون سمع است. (م)