٤٣- مکانهایی که حمد و ستایش در آنها مورد تأکید قرار گرفته است
پیشتر درباره فضیلت حمد و پاداش عظیم آن بر مبنای نصوص وارده در کتاب خدا و سنت رسول الله جسخن گفتیم و این بیانگر این بود که حمد و ستایش از برترین طاعتها و ارزشمندترین کارهای نیکی است که آدمی با آن به خدا نزدیکی میجوید.
حمد و ستایش از سوی فرد مسلمان در هر وقت و زمانی مطلوب و پسندیده است زیرا آدمی در همهی لحظههایش بهرهمند و برخوردار از نعمت خداوند است، و خداوند آفرینندهی آدمیان و روزیرسان آنان است و به شیوهی آشکار و پنهان و از لحاظ دینی و دنیوی آنان را غرق نعمت کرده و مصائب و ناملایمات را از آنان دور میکند. هر نعمتی که آدمی از آن بهرهمند میگردد منعم و احسانکنندهی آن خداست و جز او کسی شر و بدی را از آنان دور نمیکند لذا خداوند سبحان شایسته و برازندهی آن است که در هر لحظه و زمانی از سوی آدمیان مورد حمد و ستایش قرار گیرد هم چنان که خدا به خاطر کمال صفاتش مستحق حمد و ستایش است و هم چنین به خاطر نامهای نیکویش و صفات عظیمی که تنها مختص اوست برازندهی حمد و ستایش است، لذا هر نامی از نامهایش و هر صفتی از صفاتش شایسته و برازندهی کاملترین حمد و ثنا و ستایش است؛ حال همهی نامهای نیکو و صفات عظیمش چگونه است؟
هم چنان که در هر زمانی حمد و ستایش از سوی فرد مسلمان مطلوب و پسندیده است. با این حال آدمی زمانهایی مشخص و حالاتی مخصوص را سپری میکند که حمد و ستایش در آنها بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است.
از جمله این زمانها و حالتها، به جای آوردن حمد و ستایش خدا در [ابتدای] سخنرانی و آغاز کارهاست، و هم چنین در نماز، و به دنبالِ خوردن غذا و صرف نوشیدنی و پوشیدن لباس، و به هنگام عطسه زدن، و جاهایی مانند این که در سنت در خصوص بیان حمد در آنها تأکید وارد شده است. پسندیده و زیباست که از برخی نصوص که مشتمل بر بیان زمانها و مکانهایی است که حمد و ستایش خداوند در آنها مورد تأکید قرار گرفته و در سنت نبی اکرم جاز آنها نام برده شده، مطلّع گشته و بدان پای بند باشیم.
- از جملهی این موقعیتها ستایش خداوند به هنگام پایان غذا و نوشیدنی است، خداوند میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰكُمۡ وَٱشۡكُرُواْ لِلَّهِ إِن كُنتُمۡ إِيَّاهُ تَعۡبُدُونَ ١٧٢﴾[البقرة: ١٧٢].
«ای مؤمنان، از چیزهای پاکیزهای که روزیتان کردهایم، بخورید و خدا را سپاس بگذارید اگر او را میپرستید».
امام مسلم در صحیحش از أنس بن مالک سروایت کرده که رسول الله جفرمودند: «به راستی خداوند والامرتبه خشنود میشود از بندهای که غذا را میخورد و در برابر آن خداوند را ستایش میکند و آشامیدنی را میآشامد و در برابر آن خداوند را ستایش مینماید» [٣٢٢]. ترمذی با سند حسن از معاذ بن أنسسروایت کرده که رسول الله جفرمودند: «هر کس غذایی بخورد و بعد از خوردن آن بگوید: «اَلْحَمْدُللهِ الَّذِي أَطْعَمَنِي هذا، وَرَزَقَنِيِه مِنْ غَیْرِ حَوْلٍ منیِّ وَلاقُوَّةٍ»(سپاس و ستایش برای خداوندی است که بدون کوشش و نیروی خودم این غذا را به من عطا کرد و آن را روزیِ من قرار داد)، گناهان گذشتهی او آمرزیده میشود» [٣٢٣].
امام بخاری از ابوأمامه سروایت کرده که: پیامبر جهنگامی که سفرهاش را برمیداشت، و از غذا فراغت مییافت، میفرمود: «اَلْحَمْدُللهِ حَمْداً كَثِيراً طَیِّباً مُبارَکاً فیهِ، غَیْرَ مَکْفیٍّ وَ لامُوَدَّعٍ، وَ لا مُسْتَغْنیً عَنْهُ، رَبَّنا»«سپاس و ستایش شایستهی الله است؛ سپاس و ستایشی فراوان و پاک و برکت یافته، ای پروردگار ما! [حمد ما را سپاس قرار ده] که به آن کفایت نشود و ترک نگردد و بینیازی از آن حاصل نیاید» [٣٢٤]. و نسائی در سنن کبری با سند حسن از عبدالرحمن بن جُبیر روایت کرده که مردی که هشت سال خادم پیامبر جبوده به او گفت هر گاه غذایی را جلوی پیامبر جمیگذاشت میشنید که ایشان میفرمود: «بسم الله»، و میشنید که آن حضرت وقتی از خوردن غذا فارغ میشد میفرمود: «اللَّهُمَّ أَطْعَمْتَ وَسَقَیْتَ وَأَغْنَیْتَ وَأَقْنَیْتَ وَهَدَیْتَ وَأَحْيَیْتَ، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى ما أَعْطَیْتَ»(خداوندا، تو به من طعام و آب دادی و مرا بینیاز نمودی و با دادن نعمت راضی و خشنودم ساختی و به راه راست هدایتم کردی و مرا زنده کردی، پس حمد و سپاس از آن توست در برابر آنچه که عطا فرمودهای)» [٣٢٥].
- از جمله مواضع حمد و ستایش، ستایش خداوند در نماز است، به خصوص به هنگام بلند شدن از رکوع. در صحیح مسلم از علی بن ابی طالب سروایت شده که گفت: وقتی که رسول الله جسرش را از رکوع بلند میکرد میفرمود: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ رَبَّنَا لَكَ الْحَمْدُ مِلْءَ السَّمواتِ وَ مِلْءَ الأَرْضِ، وَ مِلْءَ ما شِئْتَ مَنْ شَیْءٍ بَعْدُ»(خداوند حمد و ستایش کسی را که او را ستود شنید؛ پروردگارا ستایش تراست، ستایشی به اندازهی گنجایش آسمانها و زمین و هر چه که تو بخواهی باشد) [٣٢٦]همچنین در صحیح مسلم از ابوسعید خدری سروایت شده که هر گاه رسول الله جسرش را از رکوع بلند میکرد میفرمود: «اَللَّهُمَّ رَبَّنا لَكَ الْحَمْدُ، مِلْءَ السَّمواتِ وَ مَلْءَ الأَرْضِ، وَ مِلْءَ ما شِئْتَ مِنْ شَیْءٍ بَعْدُ، أَهْلَ الثَّناءِ وَ الْمَجْدِ، أَحَقُّ ما قالَ الْعَبْدُ وَ كُلُّنا لَكَ عَبْدٌ، اَللّهُمَّ لامانِعَ لَما أَعْطَیْتَ، وَ لا مُعْطِيَ لِما مَنَعْتَ، وَ لا يَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْكَ الْجَدُّ»(خداوندا، پروردگارا ستایش تراست، ستایشی به اندازهی گنجایش آسمانها و زمین و هر چه که تو بخواهی باشد. تو شایستهی ستایش و تمجید هستی، ستایش تو شایستهترین چیزی است که بندهات میگوید، همهی ما بندهی تو هستیم، چیزی را که تو عطا کنی کسی نمیتواند مانع آن شود، و چیزی را که تو منع کنی، کسی نمیتواند آن را عطا کند، در برابر بازخواست تو، بخت و ثروت و عظمت، بنده را به کار نیاید، [بلکه تنها عمل صالح سودمند است])» [٣٢٧].
امام بخاری در صحیحش از رفاعه بن رافع زرقیسروایت کرده که: روزی، پشت سر پیامبرجنماز میخواندیم. وقتی رسول خداجسر از رکوع برداشت و «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ»گفت، یکی از نمازگزاران این جملات را خواند: «رَبَّنا وَلَكَ الْحَمْدُ حَمْداً كَثِيراً طَیِّباً مُبارَكاً فِيهِ». پس از اتمام نماز، رسول اللهجپرسید: «چه کسی این کلمات را خواند؟» آن نمازگزار گفت: من بودم. رسول اللهجفرمود: «سی و اندی فرشته را دیدم که برای نوشتن این جملات، از یکدیگر سبقت میگرفتند و هرکدام، سعی میکرد قبل از دیگری، آن را بنویسد» [٣٢٨].
امامان بخاری و مسلم از ابن عباسبروایت کردهاند هنگامی که پیامبر جدر دل شب به نماز برمیخاستند میفرمودند: «اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْتَ نُورُ السَّمواتِ وَ الأَرْضِ وَ مَنْ فِيِهنَّ، وَ لَكَ الْحَمْدُ أَنْتَ قَیُّومُ السَّمواتِ وَ الأرْضِ وَ مَنْ فِيِهنَّ، وَ لَكَ ٱلْحَمْدُ أَنْتُ ٱلْحَقُ، وَ وَعْدُكَ حَقٌ، وَ لِقَاؤُكَ حَقٌ، وَ ٱلْجَنَّة حقٌ، وَ النّارُ حَقٌ، وَ النَّبِيُّونَ حَقٌ...»(خداوندا سپاس و ستایش تنها شایستهی تو است، روشنیبخش آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست هستی، و ستایش فقط لایق مقام تو است تو نگهدارندهی آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست هستی، و سپاس و ستایش تنها شایستهی تو است، حق هستی، و وعدهات حق است، و دیدارت حق است، و بهشت حق است، و آتش دوزخ حق است، و همهی پیغمبرانی که از جانب تو فرستاده شدهاند حق هستند...» تا پایانِ این حدیث [٣٢٩].
امام مسلم در صحیحش از عبدالله بن عمر بروایت کرده که گفت: در اثنایی که ما با رسول خدا جنماز میخواندیم ناگهان مردی از میان جماعت گفت: «اَللهُ اَكْبَرُ كَبِيراً وَالْحَمْدُ للهِ كَثیراً وَسُبْحانَ اللهِ بُكْرَةً وَاَصِيلاً»(الله از همه کس برتر و بزرگتر است، همه ستایشها به کثرت مخصوص اوست، من صبح و شام او را تسبیح میگویم). پس از آن رسول خدا جفرمودند: «چه کسی گویندهی چنین و چنان جملاتی بود؟». در این اثنا مردی از میان جماعت گفت: یا رسول الله! من گویندهی آن بودم! رسول خدا جفرمودند: «من برای آن کلمات در شگفت ماندم؛ زیرا درهای آسمان به روی آنها گشوده شد». ابن عمربگفت: پس از آن هنگام که این سخن رسول خدا جرا شنیدم، هرگز آن کلمات را ترک نکردم [٣٣٠].
- از دیگر موقعیتهایی که حمد و ستایش در آن مورد تأکید قرار گرفته است، ستایش خداوند در ابتدای سخنرانیها و تدریس، همچنین در ابتدای کتابهای تألیف شده و چیزهایی از این قبیل است، اهل سنن از عبدالله بن مسعودسروایت کردهاند که: پیامبر خدا جخطبهی حاجت را [که به هنگام انجام کار و برآوردن نیازی خوانده میشود] این چنین به ما آموخت: «اَلْحَمْدُللهِ نَسْتَعِينُهُ وَنَسْتَغْفِرُهُ، وَنَعُوذُ باللهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنا وَمِنْ سَيَّئَاتِ أَعْمالِنا، مَنْ يَهْدِهِ الله فَلا مُضِلَّ لَهُ، وَمَنْ یُضْلِلْ فَلا هادِيَ لَهُ»(ثنا و ستایش سزاوار خداوند است، از او یاری میجوییم، و از او آمرزش میخواهیم، و از شرور نفسهایمان و از کارهای بدمان به او پناه میبریم. هر که را خدا هدایت دهد گمراهکنندهای ندارد و هر که را او گمراه کند هدایتدهندهای نخواهد داشت» [٣٣١].
مستحب است که تدریس مردم و نطق و سخن -فرقی نمیکند چه خطبهی نکاح باشد یا خطبهی نماز جمعه یا چیزی جز این دو- را با این خطبه آغاز نمود.
حمد و ستایش به هنگام دستیابی به نعمتی یا دور شدن چیزی ناپسند مستحب است؛ فرقی نمیکند که این مطلب برای خود شخص سپاسگزار روی دهد یا برای خویشاوند یا دوست و رفیقش و یا برای دیگر مسلمانان. امام مسلم در صحیحش از ابوهریره سروایت کرده که: «برای پیامبر جدر شبی که به اسرا و معراج برده شد دو ظرف آورده شد که درون یکی از آنها شیر و در دیگری شراب قرار داشت، سپس به آن دو نگریست و ظرف شیر را برگرفت، جبرئیل ÷به ایشان جفرمود: سپاس و ستایش خداوند را که تو را به فطرت هدایت کرد، اگر شراب را میگرفتی امّتت گمراه میشدند» [٣٣٢]. و در سنن أبوداود و نسائی با إسناد صحیح از أبوسعید حذری سروایت است که: پیامبر جهر گاه لباس تازهای میپوشید، نام آن لباس را که عمامه یا پیراهن یا رداء بود، بر زبان میآورد، سپس میفرمود: «اَللهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْتَ كَسَوْتَنِيه، أَسْأَلُكَ خَیْرَهُ مَا صُنِعَ لَهُ، وَ أَعُوذُبِكَ مَنْ شَرِّهِ وَ شَرِّما صُنِعَ لَهُ»(خداوندا، حمد و سپاس سزاوار توست، چون تو آن را به من پوشانیدی، و خیر این لباس و خیر آنچه را که این لباس برای آن ساخته شده است از تو طلب مینمایم و از شرّ این لباس و از شرّ آنچه که این لباس برای آن ساخته شده است، به تو پناه میجویم)» [٣٣٣].
- هنگامی که آدمی عطسه میزند در این هنگام حمد و ستایش مورد تأکید قرار گرفته است. عطسه زدن نعمتی بزرگ از نعمتهای خداوند بر بندگانش است، چون به وسیلهی آن احتقان بینی برطرف میشود، احتقانی که گاه وجودش اذیت و آزار یا ضرری را برای آدمی در پی دارد، و به همین خاطر به آدمی تأکید شده که سپاس و ستایش خداوند را در برابر این نعمت به جای آورد. امام بخاری در صحیحش از ابو هریره سروایت کرده که: پیامبر جفرمودند: «هر گاه یکی از شما عطسه کرد، بگوید: الحمدلله! و برادر یا دوستش، به او بگوید: «يَرْحَمُكَ اللهُ»(خداوند بر تو رحم کند) و چون (دوستِ) او به او «یرحمك الله»گفت، شخص عطسهکننده بگوید: «يَهْدیكُمُ اللهُ وَیُصْلِحُ بالَكُمْ»(خداوند شما را هدایت و احوالتان را اصلاح کند!)» [٣٣٤].
برای فرد مسلمان مستحب است که چون شخصی معلول و از کار افتاده یا شبیه اینها را دید خدا را ستایش نماید. در سنن ترمذی در حدیثی از ابو هریره سروایت شده که پیامبر جفرمودند: «کسی که شخص مبتلا به مصیبت و مشکلی را دید بگوید «اَلْحَمْدُللهِ الَّذِيْ عافانِي مِمَّا اِبْتَلاكَ بِهِ وَفَضَّلَنِيْ عَلی كَثِيْرٍ مِمَّنْ خَلَقَ تَفْضِيْلاً»(سپاس و ستایش مختص خداوند است، اوست که مرا از آنچه وی را به آن مبتلا ساخت عافیت بخشید و اوست که مرا بر بسیاری از مخلوقات برتری داد)، خداوند او را از آن مصیبت حفاظت مینماید» [٣٣٥].
هم چنان که شایسته است فرد مسلمان در خوشی و ناخوشی، و در تنگنا و رفاه و در دیگر امور و مسائلش شکرگزار و ستایشکنندهی خداوند باشد. ابن ماجه در سنن خود، و حاکم در مستدرک از امالمؤمنین عائشهلهمسر پیامبر جروایت کردهاند که گفت: هر گاه رسول الله جچیزی را میدید که از آن خوشش میآمد میفرمود: «اَلْحَمْدُللهِ الَّذِي بِنِعْمَتِهِ تَتِمُّ الصالِحاتُ»(سپاس خدایی را که به نعمت او نیکیها صورت پذیرفته و کامل میگردد)، و هر گاه چیزی ناپسند را میدید میفرمود: «اَلْحَمْدُللهِ عَلی كُلِّ حالٍ»(در هر حال سپاس و ستایش از آن خداوند است) [٣٣٦].
اینها برخی از موقعیتهایی هستند که در سنّت بیان حمد و ستایش در آنها مورد تأکید قرار گرفته است. به یاری خدا به زودی با هم به مواضع دیگر حمد نیز اشاره خواهیم کرد، سپاس و ستایش مختص خداوند است ستایشهای بسیار و پاک و با برکت، آن چنان که پروردگارمان دوست داشته باشد و خشنود گردد، ستایشی که قطع نشده و نیست و نابود نمیشود، به تعدادی که ستایشکنندگان او را ستایش میکنند و به تعدادی که غافلشوندگان از یاد وی غفلت ورزند.
[٣٢٢] صحیح مسلم (شماره: ٢٧٣٤). [٣٢٣] سنن ترمذی (شماره: ٣٤٥٨) و علامه آلبانی در الإرواء (٧/٤٨) آن را حسن دانسته است. [٣٢٤] صحیح بخاری (شماره: ٥٤٥٩). [٣٢٥] السنن الکبری (شماره: ٦٨٩٨). [٣٢٦] صحیح مسلم (شماره: ٤٧١). [٣٢٧] صحیح مسلم (شماره: ٤٧٧). [٣٢٨] صحیح بخاری (شماره: ٧٩٩). [٣٢٩] صحیح بخاری (شماره: ١١٢٠)، و صحیح مسلم (شماره: ٧٦٩)، همچنین لؤلؤ و المرجان حدیث ٤٤٠. [٣٣٠] صحیح مسلم (شماره: ٦٠١). [٣٣١] سنن نسائی (٦/٨٩)، و سنن ترمذی (شماره: ١١٠٥)، و سنن ابو داود (شماره: ٢١١٨)، و سنن ابن ماجه (١٨٩٢). [٣٣٢] صحیح مسلم (شماره: ١٦٨). [٣٣٣] سنن ابوداود (شماره: ٤٠٢٠)، و سنن کبری (اثر) نسائی (شماره: ١٠١٤١). [٣٣٤] صحیح بخاری (شماره: ٦٢٢٤). [٣٣٥] سنن ترمذی (شماره: ٣٤٣٢)، و آلبانی در صحیح الجامع (شماره: ٦٢٤٨) آن را حسن دانسته است. [٣٣٦] سنن ابن ماجه (شماره: ٣٨٠٣)، و المستدرک (١/٤٩٩)، و علامه آلبانی در صحیح الجامع (شماره: ٤٧٢٧) آن را صحیح دانسته است.