فقه ذکر و دعا - جلد اول

فهرست کتاب

٣٩- همه‌ی کائنات خداوند را تسبیح می‌کنند

٣٩- همه‌ی کائنات خداوند را تسبیح می‌کنند

خداوند متعال به خاطر عظمت و قدرت و شوکت تمام و کمالش از سوی همه‌ی کائنات تسبیح می‌شود؛ آسمان، و زمین، و کوه‌ها، و درختان، و خورشید، و ماه، و حیوانات، و پرندگان، و همه و همه خداوند را تسبیح کرده و او را می‌ستایند.

خداوند می‌فرماید:

﴿تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبۡعُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِيهِنَّۚ وَإِن مِّن شَيۡءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ وَلَٰكِن لَّا تَفۡقَهُونَ تَسۡبِيحَهُمۡۚ إِنَّهُۥ كَانَ حَلِيمًا غَفُورٗا ٤٤[الإسراء: ٤٤].

«آسمان‌های هفت گانه و زمین و هر کس که در آنهاست او را به پاکی یاد می‌کنند. و هیچ چیز نیست مگر آن که با حمدِ او تسبیح می‌گویند ولی شما تسبیح آنان را درنمی‌یابید. بی‌گمان او بردبار آمرزگار است».

و یا می‌فرماید:

﴿۞وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَا دَاوُۥدَ مِنَّا فَضۡلٗاۖ يَٰجِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُۥ وَٱلطَّيۡرَۖ[سبأ: ١٠].

«و از [سوی] خود فضلی به داود دادیم. [گفتیم:] ای کوه‌ها و [ای] مرغان همراه او در تسبیح گفتن همنوا شوید».

و یا می‌فرماید:

﴿وَسَخَّرۡنَا مَعَ دَاوُۥدَ ٱلۡجِبَالَ يُسَبِّحۡنَ وَٱلطَّيۡرَۚ وَكُنَّا فَٰعِلِينَ ٧٩[الأنبیاء: ٧٩].

«و کوه‌ها را برای داوود رام ساختیم که با او تسبیح می‌گفتند و مرغان را [نیز رام کردیم] و توانای [آن کار] بودیم».

و یا می‌فرماید:

﴿إِنَّا سَخَّرۡنَا ٱلۡجِبَالَ مَعَهُۥ يُسَبِّحۡنَ بِٱلۡعَشِيِّ وَٱلۡإِشۡرَاقِ ١٨[ص: ١٨].

«کوه‌ها را در خدمتش گماشتیم که شبانگاه و صبحگاهان تسبیح می‌گفتند».

این آیات عظیم آشکارا نشان‌دهنده‌ی آنند که همه‌ی کائنات خداوند را تسبیح می‌گویند، حیوانات خداوند را تسبیح می‌گویند، گیاهان خداوند را تسبیح می‌گویند، جمادات خداوند را تسبیح می‌گویند، و هر آنچه را که خداوند آفریده به طور قطع او را تسبیح گفته و می‌ستاید، هر چند ما تسبیحش را درک نکنیم، و این تسبیح، تسبیحی حقیقی است که از زبان گفتاری این کائنات صادر می‌شود و آن چنان که برخی ادعا می‌کنند به زبان حال نیست. خداوند عزوجل ادراکی به هر کدام از این آفریده‌ها داده که با آن خداوند را تسبیح می‌گویند که خدا خود آن را می‌داند و ما چیزی از آن را درک نمی‌کنیم، چنانکه خداوند سبحان می‌فرماید:

﴿وَإِن مِّن شَيۡءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ وَلَٰكِن لَّا تَفۡقَهُونَ تَسۡبِيحَهُمۡۚ[الإسراء: ٤٤].

«و هیچ چیز نیست مگر آن که با حمدِ او تسبیح می‌گویند ولی شما تسبیح آنان را درنمی‌یابید».

امام ابومنصور أزهری/در کتابش تهذیب اللغة می‌گوید: «از جمله آنچه تو را راهنمایی می‌کند که تسبیح این مخلوقات، تسبیحی است برای عبادت، این سخن خداوند متعال خطاب به کوه‌ها است که می‌فرماید:

﴿يَٰجِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُۥ وَٱلطَّيۡرَۖ[سبأ: ١٠].

«ای کوه‌ها و ای پرندگان با او [در تسبیح و تقدیس خدا] هم آواز شوید».

معنی أَوِّبِي یعنی ای کوه‌ها تمامی روز تا شب با داود، خدا را تسبیح گویید، و به طور قطع مفهوم دستور خدا به کوه‌ها برای تسبیح‌گویی به این منظور بوده که او را عبادت کنند و همچنین است سخن خداوند که می‌فرماید:

﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ يَسۡجُدُۤ لَهُۥۤ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ وَٱلنُّجُومُ وَٱلۡجِبَالُ وَٱلشَّجَرُ وَٱلدَّوَآبُّ وَكَثِيرٞ مِّنَ ٱلنَّاسِۖ[الحج: ١٨].

«آیا نیندیشیده‌ای خداوند است که هر کس در آسمان‌ها و هر کس در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌ها و درختان و چهارپایان و بسیاری از مردم برای او سجده می‌کنند».

سجده‌ی این مخلوقات عبادتی از سوی آنها برای خالق‌شان است. ما این سجده‌ی آنها را درک نمی‌کنیم همانطور که تسبیح آنان را درک نمی‌کنیم، و همچنین است سخن خداوند که می‌فرماید:

﴿وَإِنَّ مِنۡهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخۡرُجُ مِنۡهُ ٱلۡمَآءُۚ وَإِنَّ مِنۡهَا لَمَا يَهۡبِطُ مِنۡ خَشۡيَةِ ٱللَّهِۗ [البقرة: ٧٤].

«و به راستی برخی از سنگ‌هاست که از آن جویباران می‌جوشند. و [برخی] از آنهاست که می‌شکافد، و از آن آب بیرون می‌زند. و [برخی] از آنهاست که از بیم خدا [از بلندی] فرو می‌افتد».

بی‌شک خداوند می‌داند که این سنگ از ترس او سقوط کرده اما ما را از آن مطّلع نکرده لذا ما به آنچه خداوند به گوش‌مان رسانده ایمان داریم و مدعی نیستیم که از انجام آن کار یا چگونگی‌اش که در [حدّ] فهم ما نیست، اطلاعی داریم» [٢٩٢].

این سخن أزهری سخنی عظیم و بیانی نیکوست.

امام نووی/پس از آنکه به آنچه درباره‌ی مقصود از تسبیح گفته‌اند اشاره می‌کند، می‌گوید: «و صحیح آن است که این تسبیح، تسبیحی حقیقی است و خداوند به مقتضای این مخلوقات در آنها قدرت تشخیص قرار داده است» [٢٩٣].

بی‌شک این سخن، همان سخن حق در این مسئله است. رشته‌ی کارها در دست خداوند است و او بر هر چیزی توانا است، و این خداوند سبحان است که همه چیز را به سخن درمی‌آورد [٢٩٤]. موضوعی او را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد، و چیزی نه در زمین و نه در آسمان او را درمانده نمی‌سازد، و چون چیزی را اراده کند، فرمانش جز این نیست که گوید: باش و می‌شود.

اما سخن آن که می‌گوید: این تسبیح، حقیقی نیست بلکه تنها تسبیحی به زبان حال است، سخنی عاری از حقیقت، و دور از صحّت است که دلیلی آن را پشتیبانی نمی‌کند بلکه دلایلی صریح در عدم درستی آن وجود دارد.

این موضوع عجیب‌تر از تسبیح سنگریزه در دست رسول الله ج، و یا عجیب‌تر از تسبیح غذا در حالی که آن را می‌خورد نیست، و گاه صحابه شاین تسبیح را شنیده‌اند.

امام بخاری در صحیحش از عبدالله بن مسعود سروایت کرده که گفت: «ما نشانه‌ها را باعث خیر و برکت می‌دانستیم ولی شما آنها را وسیله‌ی ترساندن می‌دانید. در سفری، همراه رسول الله جبودیم. آب، کم بود. رسول خدا جفرمود: «باقیمانده‌ی آب را بیاورید». ظرفی آوردند که کمی آب در آن وجود داشت. آن حضرت جدستش را در آن ظرف نهاد و گفت: «به سوی پاک کننده‌ی مبارک (آب) بشتابید و برکت آن از جانب خدا است». راوی می‌گوید: همانا دیدم که آب از میان انگشتان رسول خدا جفواره می‌زند. همچنین ما صدای تسبیح گفتن غذایی را که خورده می‌شد، می‌شنیدیم» [٢٩٥].

بار خدایا چه بزرگ است نشانه‌ای که بیانگر کمال فرستنده (خدای سبحان) و صدق فرستاده شده (رسول اکرم ج) است.

طبرانی در معجم الأوسط، و ابو نعیم در دلائل النبوة از ابوذر سنقل کرده‌اند که گفت: من در حلقه‌ای که بر گرد پیامبر جبودیم شاهد بودم که در دست ایشان سنگریزه بود و این سنگریزه‌ها در دستش تسبیح گفتند. ابوبکر و عمر و عثمان و علی شدر میان ما بودند، هر کس که در آن جمع بود تسبیح سنگریزه‌ها را شنید. سپس پیامبر جآن سنگریزه‌ها را به ابوبکرسداد این سنگریزه‌ها در دست ابوبکر [نیز] تسبیح گفتند، هر آن که در جمع بود تسبیح آنها را شنید. سپس آنان را به پیامبر جداد در دستان او تسبیح گفتند، سپس پیامبر جآن سنگریزه‌ها را به دست عمر سداد؛ سنگریزه‌ها در دستان او تسبیح گفتند، و هر آن که در آن جمع بود تسبیح آنها را شنید. سپس پیامبر جآنها را به دست عثمان بن عفّان سداد آنها در دستان او تسبیح گفتند، سپس آنها را به دست ما داد در دستان هیچ کدام از ما تسبیح نگفتند» [٢٩٦].

بی‌شک تسبیح گفتن سنگریزه و غذا شگفت‌انگیزتر و رساتر از تسبیح کوه‌هاست. به همین خاطر به طور قطع معجزه‌ی پیامبرمان محمد مصطفی جدر این مورد رساتر و پرمعناتر از معجزه‌ی پیامبر خدا داود ÷در همنوایی کوه‌ها با او به هنگام تسبیح گفتنش است.

حافظ ابن کثیر/می‌گوید: «اما در خصوص تسبیح پرندگان به همراه تسبیح داود ÷باید گفت که تسبیح گفتن کوه‌های سخت و محکم از این هم شگفت‌آورتر است. و پیش‌تر در حدیث بیان شد که سنگریزه در دست رسول الله جتسبیح گفته است. ابن حامد می‌گوید: این حدیثی معروف و مشهور است، و سنگ‌ها و درختان و کلوخ‌ها بر ایشان جسلام کرده و درود فرستاده‌اند.

و در صحیح بخاری به نقل از ابن مسعود آمده که: «ما صدای تسبیح گفتن غذایی را که پیامبر جمی‌خورد، می‌شنیدیم». و دست گوسفندی که مسموم بود [و به پیامبر جداده بودند تا آن را بخورد] با ایشان سخن گفت، و به ایشان خبر داد که به آن سم زده‌اند، و هم چنان که پیشتر به صورت مبسوط بیان شد حیوانات اهلی و وحشی و هم چنین جمادات، به نبوت او شهادت داده‌اند، و بی‌شک تسبیح گفتن سنگریزه‌ی سخت و محکم که هیچ فرو رفتگی‌ای در آن نیست شگفت‌تر از تسبیح گفتن کوه‌هایی است که دارای کش و قوس و غارهایی هستند، زیرا کوه‌ها و چیزهایی که شبیه آنهایند غالباً صداهای بلند را بازتاب می‌دهند، هم چنان که عبدالله بن زبیر در حالی که امیر مدینه بود و در حرم شریف خطبه می‌خواند کوه‌های ابوقیس و زَرُود -بدون تسبیح گفتن- صدای او را تکرار می‌کردند. بی‌شک چنین کاری از معجزات داود ÷است. با این حال تسبیح سنگریزه در دست رسول الله جو ابوبکر و عمر و عثمان شکاری عجیب‌تر و شگفت‌تر است» [٢٩٧].

شاهد در همه‌ی اینها، این است که کائنات خداوند را تسبیح می‌کنند آن هم تسبیحی حقیقی که مردم آن را نشنیده و درک نمی‌کنند اما گاه خدا اراده کرده و این صدا را به گوش برخی از بندگانش که خود می‌خواهد می‌رساند هم چنان که در نصوص پیشین نمونه‌هایی بیان شد.

بی‌شک در این مطلب پند و اندرزی بس بزرگ و عبرتی عظیم برای مردم نهفته است. در حال این کوه‌ها بیندیشید؛ کوه‌هایی که سنگ‌هایی سخت و صخره‌هایی سفت‌اند، چگونه تسبیح و حمد پروردگارشان را به جای آورده در برابرش فروتن‌اند و سجده می‌برند و ترس او را دارند و از این ترس فرو می‌ریزند؟ چگونه این کوه‌ها با وجود بزرگی و قدرت و سختی‌شان از پروردگار و به وجود آورنده‌ و خالق‌شان می‌ترسند و امانتی را که به آنان عرضه شد بر نداشتند و از حمل آن ترسیدند.

ابن قیم/به هنگام سخن گفتن درباره‌ی این موضوع مهم می‌گوید:

«پاک و منزه است کسی که رحمتش را به هر کس و هر چه از کوه‌ها و آدمیان که بخواهد اختصاص می‌دهد ... این کوه‌ها به طور قطع می‌دانند که موعدی دارند و روزی متلاشی و پراکنده می‌گردند و از ترس و وحشت او همچون پشم رنگ شده می‌گردند. در نتیجه کوه‌ها از هول و هراس این وعده‌گاه نگران و دلواپسند و چشم به راه آن هستند ... این حال کوه‌هاست؛ کوهی که سنگی سخت و محکم است، و این نرمی و ترس و خرد شدن آن است، آن هم از ترس جلال و عظمت پروردگار. خالق و آفریننده‌ی آن درباره‌ی این کوه‌ها خبر داده که اگر سخنش را بر آن فرو فرستد بی‌شک فرمانبردار گشته و از بیمِ خدا خاکسار و از هم پاشیده می‌شود. پس شگفت است حال تکه گوشتی که سخت‌تر و غیرقابل انعطاف‌تر از این کوه‌هاست؛ می‌شنود که آیات خدا بر او خوانده می‌شود و پروردگار به یادش آورده می‌شود اما دلش نرم نشده و تحت تأثیر قرار نمی‌گیرد و توبه نمی‌کند ...» [٢٩٨].

از خداوند که قدرتش عظیم است و نامش پر خیر و برکت خواهانیم که قلب‌هایمان را به واسطه‌ی ایمان زنده گرداند و به ذکر کریم رحمان آبادانش گرداند، از او خواهانیم که از شرّ شیطان رانده شده مصون‌مان دارد، بی‌شک او یاور و یاری‌رسان چنین کاری و توانای بر انجام آن است.

[٢٩٢] تهذیب اللغة (٤/٣٤٠) [٢٩٣] شرح صحیح مسلم (١٥/٢٦). [٢٩٤] اشاره به آیه ٢١ سوره فصّلت. م. [٢٩٥] صحیح بخاری (شماره: ٣٥٧٩). [٢٩٦] المعجم الأوسط (شماره: ١٢٤٤)، و دلائل النبوه اثر بیهقی (٢/٥٥٥)، و بنگر به: دلائل النبوه اثر ابوالقاسم التیمی (١/٤٠٤ و ما بعد آن) ـ با تحقیق: شیخ مساعد الراشد ـ عنوانش: «فصل فی تسبیح الحصی فی یده ج». [٢٩٧] البدایة و النهایة (٦/٢٨٦). [٢٩٨] مفتاح دارالسعادة (٢/٨٩).