٥- یاد و ذکر خداوند از شایستهترین و نیکوترین کارهاست
بیشک یاد و ذکر خداوند بلند مرتبه از شایستهترین و برترین و نیکوترین کارها نزد اوست، در مسند امام احمد، و سنن ابن ماجه، و مستدرک حاکم و دیگر منابع، از ابودرداءسروایت شده که رسول اللهجفرمودند: «آیا شما را به بهترین و پاکترین اعمالتان نزد پروردگار و مؤثرترین آنها در بالا بردن درجات شما که برایتان از بخشیدن طلا و نقره و از این که با دشمنانتان رو به رو شوید و گردن آنها را بزنید و آنان گردن شما را بزنند، بهتر است، خبر دهم؟» گفتند: بله، ای رسول خدا ج، فرمودند: «آن ذکر خدای بزرگ و بلند مرتبه است» [٤٧].
این حدیث بزرگ دالّ بر فضیلت و برتری ذکر است، بیشک ذکر (و یاد خدا کردن) معادل آزاد کردن برده، و بخشش مال، و جهاد و پیکار و نبرد در راه خداوند است.
ابن رجب/میگوید: «نصوص بسیاری وجود دارد که نشان دهنده برتری ذکر و یاد خدا بر بخشش مال و دیگر اعمال است» [٤٨].
سپس حدیث ابودرداء را که پیشتر بیان شد نقل کرده، همچنین به بیان تعداد دیگری از احادیث که بیانگر همان مفهوم و معنا هستند پرداخته است.
ابن ابی دنیا -چنانکه در الترغیب و الترهیب اثر منذری هم آمده است [٤٩]- روایت کرده که از اعمش، از سالم بن ابی جعد نقل است که به ابودرداء گفته شد: شخصی صد برده و کنیز را آزاد کرد. ابودرداء گفت: «بیشک آزاد کردن صد برده و کنیز از مال یک فرد بسیار زیاد است، اما برتر از آن ایمانی است که ملازم و همراه شب و روز شخص است، همچنین تر و تازه بودن مداوم زبان یکی از شما به ذکر و یاد خداوند، از آن آزاد کردن برتر است».
ابودرداء سفضیلت آزاد کردن برده را اعلام داشته اما این کار با آن بزرگیاش معادل و همپای ذکر و مداومت بر آن نیست، در همین معنا و مفهوم آثار بسیاری از گذشتگان رحمهم الله نقل شده است. ابن مسعود سمیگوید: «این که خداوند را تسبیح نموده و «سبحان الله» بگویم نزد من محبوبتر از آن است که به همان تعداد دینار در راه خدا ببخشم».
عبدالله بن عمرو و عبدالله بن مسعود شبا هم نشسته بودند، عبدالله بن مسعود گفت: در راهی بروم و بگویم: «سبحانالله، والحمدالله، ولا إله إلّا الله، والله اكبر»نزد من محبوبتر از آن است که به همان تعداد دینار در راه خدا ببخشم، سپس عبدالله بنعمرو گفت: «در راهی بروم و این اذکار را بگویم نزد من محبوبتر از آن است که به همان تعداد سوار بر اسب شده و در راه خدا به جهاد بپردازم».
همچنین صحابه و تابعین بسیاری گفتهاند که: ذکر برتر از بخشش و انفاق مال به همان تعداد است. [٥٠]در همین معنا و مفهوم آثار بسیاری از آنان نقل شده است اما این مطلب به هیچ وجه و ابداً به معنی کاستن از شأن و منزلت انفاق در راه خدا، و شرکت در جهاد، و آزاد کردن برده به خاطر او نیست، بلکه مقصود از آن ارتقا دادن به جایگاه ذکر، و بیان منزلت والا و مکانت رفیع آن است، و این که چیزی از این دست اعمال همپا و معادل آن نیست، بلکه به طور قطع همهی اعمال و تمامی طاعات برای برپایی یاد و ذکر خداوند وضع شدهاند و منظور از انجام آنها دستیابی به یاد خدا است.
به همین است که خداوند میفرماید:
﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِذِكۡرِيٓ ١٤﴾[طه: ١٤].
«و برای یادکردنِ من نماز بر پایدار».
یعنی: به خاطر یاد و ذکر خداوند نماز را بر پایدار، و این خود بیانگر تذکری در خصوص جایگاه بلند نماز است؛ چون نماز تضرع به درگاه خدا، و ایستادن در برابر او، و در خواست از او، و برپایی عبادتی برای یاد اوست. بر این اساس نماز همان ذکر است، و خداوند آن را ذکر نامیده است آن جا که میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَوٰةِ مِن يَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِ﴾ [الجمعة: ٩].
«ای مؤمنان، چون در روز جمعه برای نماز ندا داده شد، به یادِ خدا بشتابید».
خداوند در این آیه از نماز با ذکر یاد کرده، زیرا روح و جوهره و حقیقت نماز، ذکر و یاد خداوند است، و از میان مردم کسی بالاترین ثواب را در نماز دریافت میدارد که بیشتر و سختتر و مؤثرتر از دیگران ذکر و یاد خدای را به جای آورد. هر طاعت و عبادتی که آدمی با آن به خدا نزدیکی میجوید نیز این چنین است.
امام احمد و طبرانی از طریق عبدالله بن لهیعه روایت کردهاند که گفت: زبّان بنفائد، از سهل بن معاذ بن أنس الجُهنی، از پدرش از رسول اللهجنقل کرد که، شخصی از پیامبرجپرسید: کدامین جهادگران بیشترین ثواب را از آن خود میکنند ای رسول خدا؟ پیامبرجفرمودند: «آنان که بیش از دیگران خدای را یاد کنند» آن شخص پرسید: کدامین روزهگیران بیشرین ثواب را میبرند؟ پیامبرجفرمود: «آنان که بیش از دیگران خدای را یاد کنند»، آن شخص سپس از نماز، زکات، حج و صدقه نام برد، و در پاسخ تمامی اینها رسول الله جفرمودند: «آنان که بیش از دیگران خدای را یاد کنند». [در این هنگام] ابوبکر سبه عمر سگفت: ذاکران همهی خیر را از آنِ خود کردند، و پیامبر جفرمودند: «آری این چنین است» [٥١].
هیثمی/میگوید: «در سند این حدیث زبّان بنفائد وجود دارد در حالی که او ضعیف است هرچند برخی او را ثقه دانستهاند، هم چنین ابن لهیعه نیز ضعیف است» [٥٢].
اما این حدیث یک شاهد مرسل با إسناد صحیح دارد که ابن مبارک در کتاب زهد آن را روایت کرده است میگوید: حیوه گفت: زهره بن معبد برایم روایت کرد که شنید ابوسعید مقبری گفت: گفته شد: ای رسول خدا جکدامین حاجیان بیشترین پاداش را میبرند؟ پیامبر جفرمود: «آنان که بیش از دیگران خدای را یاد کنند» آن شخص گفت: کدامین نمازگزاران بیشترین پاداش را میبرند؟ پیامبر جفرمود: «آنان که بیش از دیگران خدای را یاد کنند»، آن شخص گفت: کدامین روزهداران بیشترین پاداش را نصیب خود میکنند؟ پیامبرجفرمود: «آنان که بیش از دیگران خدای را یاد کنند»، آن شخص گفت: کدامین جهادگران بیشترین پاداش را کسب میکنند؟ پیامبرجفرمود: «آنان که بیش از دیگران خدای را یاد میکنند». زهره گفت: ابوسعید مقبری من را مطلع کرد که: عمر بن خطاب سبه ابوبکر صدیقسگفت: کسانی که ذکر و یاد خدای را میکنند همهی خیر را از آنِ خود کردند [٥٣].
این حدیث شاهد دیگری نیز دارد که ابن قیم در کتابش الوابل الصیب آن را آورده و میگوید: ابن ابی دنیا حدیث مرسلی [٥٤]را روایت کرده که از پیامبرجپرسیده شد که: کدامین افرادی که به مسجد رفت و آمد میکنند از همه بهترند؟ پیامبرجفرمود: «آنان که بیش از همه خدای را یاد کنند» گفته شد: کدامین افرادی که جنازهای را حمل میکنند از همه بهترند؟ رسول الله جفرمود: «آنان که بیش از همه خدای را یاد میکنند» گفته شد: کدامین جهادگران از همه بهترند؟ پیامبر جفرمود: «آنان که بیش از همه خدای را یاد میکنند» گفته شد: کدامین افرادی که به حج میروند از همه بهترند؟ پیامبر جفرمود «آنان که بیش از همه خدای را یاد میکنند» گفته شد: کدامین عبادت کنندگان از همه بهترند؟ پیامبر جفرمود «آنان که بیش از دیگران خدای را یاد میکنند» ابوبکر سگفت: ذاکران همهی خیر را از آن خود کردند [٥٥].
با این دو شاهد (اخیر) انشاءالله میتوان این حدیث (امام احمد و طبرانی) را دلیل قرار داد، و مفهومی را که بدان اشاره دارد حق بوده و هیچ شکی در صحت آن وجود ندارد. ابن قیم/میگوید: «بیشک برترینهای اهل هر کاری کسانیاند که بیش از دیگران خدای را یاد میکنند، لذا برترینهای روزه گیران کسانیاند که در روزه گرفتنشان بسیار خدای را یاد میکنند. و برترینهای انفاق کنندگان، برترینهای کسانی که به حج مشرف میشوند و همچنین در دیگر اعمال کسانی هستند که بیش از دیگران خدای را یاد میکنند» [٥٦]. سپس حدیث پیشین را نقل میکند و به دنبال آن از عبید بن عمیر/نقل میکند که گفت: «اگر امشب بر شما سخت است که نماز شب را بر پای دارید و از انفاق مالتان بخل میورزید و از جهاد با دشمن طفره میروید پس به ذکر خداوند روی بیاورید» پس ذکر و یاد خداوند برترین کارهاست، و از هرچیزی بزرگتر است، خداوند متعال میفرماید:
﴿ٱتۡلُ مَآ أُوحِيَ إِلَيۡكَ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِۗ وَلَذِكۡرُ ٱللَّهِ أَكۡبَرُۗ﴾[العنکبوت: ٤٥].
«[ای محمدج]بخوان آنچه از کتاب [آسمانی] را که به تو وحی شده است و نماز را بر پایدار که نماز از [کارهای] ناشایست و ناپسند باز میدارد . و حقّا که یاد خداوند بزرگتر است».
یعنی: ذکر و یادآوری خداوند از شما، بزرگتر از ذکر و یادآوری شما در حق او در عبادات و نمازهایتان است، و خداوند کسی را که او را یاد کند، یاد میکند. این معنی از آیه را ابن مسعود و ابن عباس وا بودرداء و ابوقره و سلمان و حسن بیان کردهاند و ابن جریر طبری آن را برگزیده است. و [در برداشتی دیگر] گفته شده: این که شما در نمازهایتان و در قرائت قرآن خدای را یاد میکنید از هر چیزی بزرگتر است. ابن زید و قتاده میگویند: این که یاد خداوند بزرگتر از هر چیزی است یعنی از همهی عبادتها به جز ذکر برتر است. مفهوم دیگری برای آن گفته شده و آن این که: ذکر دائم الله دارای اثر بزرگتری در باز داشتن از فحشا و منکر نسبت به ذکر وی فقط در نماز است.
شیخ الإسلام ابن تیمیه/میگوید: «صحیح آن است که مفهوم این آیه چنین است که در نماز دو هدف بزرگ وجود دارد، که یکی از دیگری بزرگتر است، از یک سو نماز آدمی را از کارهای ناشایست و ناپسند باز میدارد، و از سوی دیگر در بردارنده و در برگیرندهی یاد خداوند است، و آنچه از یاد خدا در آن است از آنچه در خصوص باز داشتن از اعمال ناشایست است بزرگتر است» [٥٧].
از سلمان فارسیسپرسیده شد: «کدام کار از همه برتر است؟ او در جواب گفت: آگاه باشید تلاوت قرآن؛ و حقّا که یاد خداوند بزرگتر است».
ابن ابیدنیا از ابن عباس شنقل کرده که از او پرسیده شد: کدام کار از همه برتر است؟ و او در پاسخ گفت: «یاد خداوند بزرگتر است» [٥٨].
خداوند بزرگ و بلند مرتبه است، و حمد و ستایش فراوان سزاوار اوست، و من صبح و شام او را تسبیح می گویم، حمد و تسبیحی که آسمانها و زمینش، و ما بین آنها و هر چه خدا بخواهد را پرکند، حمد و تسبیحی که پیوسته و مدام بوده، و نیست و نابود نگردد، به اندازهای که ستایش کنندگان او را میستایند و به اندازهای که غفلت کنندگان از یاد او غفلت میکنند، خدا را به تعداد مخلوقاتش، و به قدر رضایت او، و وزن عرش او، و مرکب نوشتن کلمات او ستایش کرده و به پاکی یاد میکنم.
وصلّیالله وسلّم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
[٤٧] المسند (٥/١٩٥)، سنن ابن ماجه (٣٧٩٠)، المستدرک (١/٤٩٦) و علامه آلبانی در صحیح الجامع (شماره: ٢٦٢٩) آن را صحیح دانسته است. [٤٨] جامع العلوم و الحکم (ص: ٢٢٥). [٤٩] (٢/٣٩٥). [٥٠] بنگر به: جامع العلوم والحکم، اثر: ابی رجب (ص: ٢٢٦، ٢٢٥). [٥١] المسند (٣/٤٣٨)، المعجم الکبیر اثر طبرانی (٢٠/٤٠٧) [٥٢] مجمع الزوائد (١٠/٧٤) [٥٣] زهد (شماره /١٤٢٩) [٥٤] حدیثی که سلسله راویان تا به یک تابعی برسد و آن تابعی بگوید: پیامبرجچنین فرمود و نام صحابی را که راوی حدیث است از قلم بیندازد. [٥٥] الوابل الصیب (ص:١٥٢) [٥٦] الوابل الصیب (ص:١٥٢). [٥٧] این مطلب را ابن قیم در کتاب الوابل الصیب (ص: ١٥٢) نقل کرده است. [٥٨] بنگر به: الوابل الصیب اثر ابن قیم (ص: ١٥٣ ـ ١٤٩)