٤١- فضیلت حمد و دلایل قرآن کریم در این باره
پیشتر دربارهی فضیلت کلمه توحید لا إله إلا الله و فضیلت تسبیح سخن گفتم و این دو جزو چهار کلمهای هستند که رسول الله جآنها را محبوبترین سخنان نزد خداوند توصیف کرده است. در آن مبحث برخی از مسائل مهم متعلق به این دو سخن عظیم را مطرح کردم و اکنون سخن دربارهی حمد و ستایش خداوند متعال را آغاز میکنم. بیشک حمد و ستایش خداوند دارای منزلتی عظیم و فضیلتی بزرگ است، پاداش آن نزد خداوند فراوان و جایگاهش نزد او والاست.
خداوند سبحان کتابش قرآن کریم را با حمد آغاز نموده و فرموده است:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ٣ مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ ٤﴾[الفاتحة: ٢-٤].
«ستایش خدای راست، پروردگار جهانیان (۱) بخشایندهی مهربان (۲) خداوندِ روزِ جزا».
همچنین برخی از سورههای قرآن را با حمد آغاز نموده است؛ در آغاز سوره انعام میفرماید:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَجَعَلَ ٱلظُّلُمَٰتِ وَٱلنُّورَۖ ثُمَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ يَعۡدِلُونَ ١﴾[الأنعام: ١].
«ستایش خداوندی راست که آسمانها و زمین را آفرید و تاریکیها و نور را پدید آورد. آن گاه کافران [بتانی را] با پروردگارشان برابر مینهند».
و در آغاز سورهی کهف میفرماید:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ عَلَىٰ عَبۡدِهِ ٱلۡكِتَٰبَ وَلَمۡ يَجۡعَل لَّهُۥ عِوَجَاۜ ١﴾[الکهف: ١].
«ستایش خداوندی راست که بر بندهاش کتاب [آسمانی] فرو فرستاد و در آن کجی ننهاد».
و در ابتدای سورهی سبأ میفرماید:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِي ٱلۡأٓخِرَةِۚ وَهُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡخَبِيرُ ١﴾[سبأ: ١].
«ستایش خداوندی راست که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ اوست. و ستایش در آخرت [نیز] او راست. و او فرزانهی آگاه است».
و در آغاز سورهی فاطر میفرماید:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ جَاعِلِ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ رُسُلًا أُوْلِيٓ أَجۡنِحَةٖ مَّثۡنَىٰ وَثُلَٰثَ وَرُبَٰعَۚ يَزِيدُ فِي ٱلۡخَلۡقِ مَا يَشَآءُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ١﴾[فاطر: ١].
«ستایش خدای راست، پدیدآورندهی آسمانها و زمین، [کسی که] فرشتگان را پیامآورانِ دارای بالهای دوگانه و سهگانه و چهار گانه گرداند هر چه بخواهد در آفرینش میافزاید. خداوند بر هر کاری تواناست».
آفرینشش را با حمد و ستایش آغاز کرده و میفرماید:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَجَعَلَ ٱلظُّلُمَٰتِ وَٱلنُّورَۖ﴾[الأنعام: ١].
«ستایش خداوندی راست که آسمانها و زمین را آفرید و تاریکیها و نور را پدید آورد».
و آن را با حمد پایان داده و پس از بیان نتیجهی کار اهل بهشت و اهل آتش میفرماید:
﴿وَتَرَى ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ حَآفِّينَ مِنۡ حَوۡلِ ٱلۡعَرۡشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡۚ وَقُضِيَ بَيۡنَهُم بِٱلۡحَقِّۚ وَقِيلَ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٧٥﴾[الزمر: ٧٥].
«و فرشتگان را بینی که پیرامونِ عرش حلقه زدهاند، همراه با ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند. و بین آنان به حقّ حکم شود و گفته شود: ستایش خدای راست، پروردگارِ جهانیان».
و یا میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ يَهۡدِيهِمۡ رَبُّهُم بِإِيمَٰنِهِمۡۖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُ فِي جَنَّٰتِ ٱلنَّعِيمِ ٩ دَعۡوَىٰهُمۡ فِيهَا سُبۡحَٰنَكَ ٱللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمۡ فِيهَا سَلَٰمٞۚ وَءَاخِرُ دَعۡوَىٰهُمۡ أَنِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٠﴾[یونس: ٩-١٠].
«آنان که ایمان آوردهاند و کردار شایسته کردهاند پروردگارشان آنان را به [پاداشِ] ایمانشان هدایت میکند. در باغهای پُر ناز و نعمت بهشتی، جویباران از فرودستِ [مساكِن] آنان جاری است (۹) دعایشان در آنجا «سبحانك اللّهمّ» و درودشان در آنجا «سلام» است و پایان دعایشان [این است] که: «الحمدلله ربّ العالمین»».
از ابتدا تا انتها حمد و ستایش از آن خداوند است، و در دنیا و آخرت حمد و ستایش از آن اوست یعنی در تمامی آنچه آفریده، و او آفریننده است چنانکه خداوند سبحان میفرماید:
﴿وَهُوَ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ لَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِي ٱلۡأُولَىٰ وَٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَهُ ٱلۡحُكۡمُ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ ٧٠﴾ [القصص: ٧٠].
«و اوست الله. هیچ معبود [راستینی] جز او نیست. ستایش در دنیا و آخرت او راست. و فرمانروایی از آنِ اوست و به سوی او بازگردانده میشوید».
و یا میفرماید:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِي ٱلۡأٓخِرَةِۚ وَهُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡخَبِيرُ ١﴾[سبأ: ١].
«ستایش خداوندی راست که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ اوست. و ستایش در آخرت [نیز] او راست. و او فرزانهی آگاه است».
خداوند در همهی اینها شایستهی مدح و ستایش است هم چنان که نمازگزار میگوید: «اَللَّهُمَّ رَبَّنَا لَكَ الْحَمْدُ مِلْءَ السَّمواتِ وَمِلْءَ الأَرْضِ وَمِلْءَ ما شِئْتَ مِنْ شَیْءٍ بَعْدُ»(پروردگارا ستایشتر است، ستایشی [که اگر مجسم گردد] به اندازهی گنجایش آسمانها و زمین و هر چه که تو بخواهی باشد).
این نصوص بیانگر شمول حمد خداوند برای آفرینش و دستور اویند. خداوند سبحان در ابتدای آفرینش و در آخر آن، و به هنگام امر و قانونگذاری، و به خاطر ربوبیتش بر جهانیان، و برای یگانگیاش در الوهیت و حیاتش، و به خاطر عدم موصوف شدنش به آنچه که سزاوار کمالش نیست -مانند داشتن فرزند یا شریک و یا دوستی با یکی از آفریدههایش از روی نیاز- خود را ستوده است، همچنان که میفرماید:
﴿وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي لَمۡ يَتَّخِذۡ وَلَدٗا وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ شَرِيكٞ فِي ٱلۡمُلۡكِ وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ وَلِيّٞ مِّنَ ٱلذُّلِّۖ وَكَبِّرۡهُ تَكۡبِيرَۢا ١١١﴾[الإسراء: ١١١].
«و بگو: ستایش خداوندی راست که فرزندی برنگرفته و در فرمانروایی او را هیچ شریکی نیست. و از ناتوانی کارسازی ندارد. و چنان که سزاوار است او را به بزرگی یاد کن».
و خودش را به خاطر بلندمرتبگی و کبریائیش میستاید هم چنان که میفرماید:
﴿فَلِلَّهِ ٱلۡحَمۡدُ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَرَبِّ ٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٣٦ وَلَهُ ٱلۡكِبۡرِيَآءُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٣٧﴾[الجاثیة: ٣٦-٣٧].
«پس ستایش خدای راست که پروردگار آسمانها و پروردگار زمین پروردگار جهانیان است بزرگی در آسمانها و زمین او راست. و اوست پیروزمندِ فرزانه».
و خودش را در دنیا و آخرت ستوده است، و از جریان این حمد در جهان بالا و پایین خبر داده، و همهی اینها را در کتابش در آیات متعدد که بیانگر تنوع و گوناگونی حمد و ستایش او، و تعدد اسباب حمد است نشان داده است. خداوند در آیاتی از کتابش خداوند این ستایشها را در کنار هم آورده است، و در آیاتی دیگر به طور پراکنده تا بندگانش آن را بشناسند و دریابند که چگونه ستایش او را به جای آورند، تا اینگونه به بندگانش اظهار محبت کند زیرا هنگامی که بندگانش او را بشناسند و دوستش بدارند و ستایشش نمایند، خداوند نیز آنان را دوست میدارد [٣٠٩].
حمد در بیش از چهل جا در قرآن کریم آمده است؛ در برخی آیات اسباب حمد گرد آورده شدهاند. و در برخی دیگر از آیات علتهای حمد به صورت تفصیلی بیان شدهاند. از جمله آیاتی که اسباب حمد و ستایش در آنها جمع شدهاند این سخن خداوند است که میفرماید:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢﴾[الفاتحة: ٢].
«ستایش خدای راست، پروردگار جهانیان».
و یا میفرماید:
﴿لَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِي ٱلۡأُولَىٰ وَٱلۡأٓخِرَةِۖ﴾[القصص: ٧٠].
«ستایش در دنیا و آخرت او راست».
و یا میفرماید:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾[سبأ: ١].
«ستایش خداوندی راست که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ اوست».
از جمله آیاتی که اسباب حمد و ستایش به شکل تفصیلی در آن بیان شده این سخن خداوند است که میفرماید:
﴿وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا كُنَّا لِنَهۡتَدِيَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُۖ﴾[الأعراف: ٤٣].
«و گویند: ستایش خداوندی راست که ما را به این [بهشت] راه نمود. و اگر خداوند ما را هدایت نمیکرد، هرگز نمیتوانستیم راه یابیم».
علت حمد و ستایش خدا در این آیه، به خاطر نعمت ورود به بهشت است. و یا میفرماید:
﴿فَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي نَجَّىٰنَا مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ ٢٨﴾[المؤمنون: ٢٨].
«بگو: ستایش خداوندی راست که ما را از گروه ستمکاران رهایی بخشید».
حمد و ستایش خداوند در این آیه، برای یاری و حمایت او در برابر دشمنان، و مصون داشتن از شرّ آنان است. و یا میفرماید:
﴿فَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَۗ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٦٥﴾[المؤمن: ٦٥].
«پس او را -با پرستشی خالص برایِ او- پرستش کنید. ستایش خدای راست، پروردگارِ جهانیانِ».
علت حمد و ستایش خدا در این آیه، نعمت [آشنایی با] توحید و پرستش خالصانهی اوست. و یا میفرماید:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى ٱلۡكِبَرِ إِسۡمَٰعِيلَ وَإِسۡحَٰقَۚ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ ٱلدُّعَآءِ ٣٩﴾ [إبراهیم: ٣٩].
«ستایش خداوندی راست که به رغمِ پیری اسماعیل و اسحاق را به من بخشید. آری پروردگارم شنوای دعاست».
حمد و ستایش خداوند در این آیه، به خاطر اعطای فرزند است. و یا میفرماید:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ عَلَىٰ عَبۡدِهِ ٱلۡكِتَٰبَ وَلَمۡ يَجۡعَل لَّهُۥ عِوَجَاۜ ١﴾[الکهف: ١].
«ستایش خداوندی راست که بر بندهاش کتاب [آسمانی] فرو فرستاد و در آن کجی ننهاد».
علت حمد خداوند در این آیه، نعمت فرو فرستاده شدن قرآن کریم است؛ قرآنی که استوار است و در آن انحرافی نیست:
﴿قَيِّمٗا لِّيُنذِرَ بَأۡسٗا شَدِيدٗا مِّن لَّدُنۡهُ وَيُبَشِّرَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱلَّذِينَ يَعۡمَلُونَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أَنَّ لَهُمۡ أَجۡرًا حَسَنٗا ٢﴾[الکهف: ٢].
«تا از کیفری سخت از نزد خویش بیم دهد و مؤمنانی را که کارهای شایسته میکنند، بشارت دهد به آن که پاداشی نیک دارند».
و یا میفرماید:
﴿وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي لَمۡ يَتَّخِذۡ وَلَدٗا وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ شَرِيكٞ فِي ٱلۡمُلۡكِ وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ وَلِيّٞ مِّنَ ٱلذُّلِّۖ وَكَبِّرۡهُ تَكۡبِيرَۢا ١١١﴾[الإسراء: ١١١].
«و بگو: ستایش خداوندی راست که فرزندی برنگرفته و در فرمانروایی او را هیچ شریکی نیست و یاوری به خاطر ناتوانی نداشته است. و چنان که سزاوار است او را به بزرگی یادکن».
علت ستایش خداوند در این آیه، [صفات] کمال و جلال اوست، و این که از هر عیب و نقصی پاک و مبرّاست. آیات در این معنا و مفهوم بسیارند، تنها خداوند متعال حمید (قابل ستایش و تحسین) و مجید (دارای بزرگواری و ارزش مطلق و بسیار باشکوه) است. «حمید» نامی از نامهای نیکو و بزرگ خداوند است. این نام در بیش از پانزده جا در قرآن کریم آمده، از جمله آنجا که خداوند میفرماید:
﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِيُّ ٱلۡحَمِيدُ ١٥﴾[فاطر: ١٥].
«ای مردم، شما به خداوند نیازمندید و خداوند است که بینیاز ستوده است».
و یا میفرماید:
﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ٢٦٧﴾[البقرة: ٢٦٧].
«و بدانید که خداوند بینیازِ ستوده است».
و یا میفرماید:
﴿لِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡغَنِيُّ ٱلۡحَمِيدُ ٢٦﴾[لقمان: ٢٦].
«آنچه در آسمانها و زمین است از آنِ خداوند است. بیگمان خداوند است که بینیاز ستوده است».
و یا میفرماید:
﴿وَهُوَ ٱلَّذِي يُنَزِّلُ ٱلۡغَيۡثَ مِنۢ بَعۡدِ مَا قَنَطُواْ وَيَنشُرُ رَحۡمَتَهُۥۚ وَهُوَ ٱلۡوَلِيُّ ٱلۡحَمِيدُ ٢٨﴾ [الشورى: ٢٨].
«و اوست کسی که باران را پس از آن که [مردم] ناامید شدهاند فرو میفرستد و رحمتش را میگسترد و اوست کارسازِ ستوده».
و یا میفرماید:
﴿فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ وَكَانَ ٱللَّهُ غَنِيًّا حَمِيدٗا ١٣١﴾[النساء: ١٣١].
«به راستی آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آنِ خداست و خداوند بینیازِ ستوده است».
خداوند متعال در ذات و نامها و صفات و افعالش حمید و ستوده است. تنها خداوند است که به خاطر صفات ستوده شدهاش یعنی همان صفات جمال و جلال، و به خاطر نعمتهای فراوانی که بر بندگانش ارزانی داشته، برازندهی همهی ستایشها و محبتها و تحسینها است. خداوند در هر حالی سزاوار مدح و قابل ستایش است و از همه نظر ستودنی است: «زیرا همه نامهای او، و صفات او، و افعال او، و احکام او، و عدل او، و انتقام او، و لطف و احسانی که به دوستانش دارد قابل تمجید و تحسین است، آفرینش و امر او را میستایند، و با حمد و ستایش او موجودیت و ظهور مییابند و هدف هم همان حمد و ستایش اوست، بنابراین حمد و ستایش او علت و غایت تمامی موارد مذکور است». «همهی آنچه خداوند بدان توصیف شده و برای او بیان شده و بدان از او خبر داده میشود، همه ستایش و تحسین و تسبیح و تقدیس اویند. پاک و منزه است خداوند و ستایش از آن اوست، کسی از آفریدههایش نمیتواند ستایشی برای او برشمارد بلکه او هم چنان است که خود را ستوده، و برتر از آن چیزی است که بندگانش او را میستایند، حمد و ستایش در ابتدا و انتها از آن اوست، ستایشهای زیاد و پاکیزه و با برکت آن گونه که شایستهی ذات گرامی و شکوه والا و رفعت و علوّ اوست» [٣١٠].
و هم چنان که خداوند به خاطر اسماء و صفاتش ستودنی و قابل تحسین است، به خاطر لطف و احسان و نیکی و نعماتی که به بندگانش ارزانی میدارد ستودنی و قابل تحسین است «خداوند به خاطر موهبتهای فراوان، و فراخی بخششها، و نعمات ارزشمند، و افعال نیکو، و برخورد زیبا با بندگانش، و گستردگی رحمتش به آنان، و نیکوکاری و بخشندگی و مهربانیاش، و این که دعای نیازمندان را پاسخ میگوید، و غصهی غصهداران را برطرف میکند و به داد افراد نگران میرسد، و به خاطر رحمتش نسبت به جهانیان، و این که پیش از درخواست نعمت را ارزانی میدارد» و برای دیگر نعمتها و بخششهایش، که مهمترین و بزرگترین آنها «هدایت خاصان خود و بندگانش به سر منزل امنیت و آسایش، و دفاع نیکو کردن از آنان، و مصون داشتنشان از سرچشمههای گناه و جرم، و برای این که ایمان را در نظرشان محبوب گردانده و آن را دلهایشان آراسته است و کفر و نافرمانی و گناه را در نظرشان زشت و ناپسند جلوه داده و آنان را از رشدیافتهگان قرار داده، قابل تحسین و ستایش است» [٣١١].
تمام ستایش مخصوص الله، پروردگار جهانیان است، ستایشهای بسیار و پاک و با برکت، چنان که پروردگارمان دوست داشته باشد و خشنود گردد و آن چنان که شایستهی ذات گرامی و شکوه والای او باشد. ستایشی که آسمانها و زمین و میان آنها و هر چه پروردگارمان بخواهد را پُر کند. با همهی ستایشهایش، آنچه را میدانیم و آنچه را نمیدانیم؛ و به خاطر همهی نعمتهایش، آنچه از آن آگاهیم و آنچه را که بیخبریم؛ به تعدادی که حمدکنندگان او را ستایش نمایند و به تعدادی که غافلان از یاد وی غفلت ورزند، و به تعدادی که قلمش آن را بنویسد و کتابش آن را ثبت و ضبط کند و علم او بدان احاطه دارد.
[٣٠٩] بنگر به: طریق الهجرتین اثر ابن قیّم (ص: ٢٢٨). [٣١٠] بنگر به: طریق الهجرتین اثر ابن قیّم (ص: ٢٣٠، ٢٢٠). [٣١١] بنگر به: طریق الهجرتین اثر ابن قیّم (ص: ٢٣١).