٣٥- نواقض شهادت أن لا إله إلا الله
پیشتر شروط کلمهی توحید لا إله إلا الله را بیان داشتیم؛ شروطی که باید در یک شخص فراهم شود تا لا إله إلا الله گفتن او نزد خدا مورد قبول واقع شود. گفتیم که اینها شروطی والا و با ارزشند که بر هر مسلمانی واجب است عنایت و توجه ویژهای به آنها داشته باشد. و از جملهی چیزهایی که لازم است تا فرد مسلمان در این مورد عظیم بدان اهتمام نماید شناخت نواقض این کلمه است تا از آنها بر حذر بوده و دوری بگیرد. خداوند تبارک و تعالی در کتاب خود راه مؤمنینی که این کلمه را عملی نمودهاند به طور مفصل روشن نموده است و همچنین راه گناهکاران و کسانی که برخلاف [مدلول] این کلمه حرکت کردهاند را به تفصیل آشکار ساخته است و همچنین فرجام هر دو گروه، و کارهای هر دو دسته، و اسباب توفیق این دسته و عوامل شکست دستهی دیگر را به روشنی بیان نموده است. خداوند سبحان در کتابش این دو حالت را به خوبی تببین نموده و جزئیات هر کدام را به تمامی بیان نموده است، چنانکه خداوند میفرماید:
﴿وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ وَلِتَسۡتَبِينَ سَبِيلُ ٱلۡمُجۡرِمِينَ ٥٥﴾[الأنعام: ٥٥].
«و آیات را بدین سان به روشنی بیان میکنیم تا راه مجرمان روشن شود».
و یا میفرماید:
﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَتَّبِعۡ غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا ١١٥﴾[النساء: ١١٥].
«و هر کس پس از آن که هدایت برای او روشن شد با رسول [خدا] مخالفت ورزد و جز از راه و رسم مؤمنان پیروی کند او را به آنچه روی کرده واگذاریم و او را به جهنّم درآوریم. و بد جایگاهی است».
کسی که راه مجرمان را نشناخته باشد و مسیرشان برایش آشکار نباشد چیزی نمانده که گرفتار گوشهای از باطل آنان شود؛ به همین سبب، امیرالمؤمنین عمر بن خطاب سمیفرماید: «رشتههای اسلام یک به یک از هم گسسته میشوند آن گاه که فردی در اسلام رشد کند اما دوران جاهلیت را نشناخته باشد» [٢٧١].
به همین سبب نصوص بسیاری در کتاب و سنت آمده که آدمی را از عوامل ارتداد و سایر انواع شرک و کفر که از بین برندهی کلمهی توحید لا إله إلا الله هستند بر حذر میدارد و نسبت به ارتکاب آنها هشدار میدهد. علماء رحمهم الله در باب حکم مرتد در کتابهای فقهی بیان داشتهاند که: فرد مسلمان با ارتکاب تعدادی یا حتی یک مورد از این نواقض اسلام مرتد شده و از آیین اسلام خارج میگردد، و تنها تلفظ لا إله إلا الله به او سودی نمیرساند زیرا این کلمهی بزرگ که بهترین و برترین ذکر است تنها زمانی برای گویندهاش سودمند است که شروط آن را رعایت کند و از هر چیزی که موجب نقض آن گردد دوری گزیند.
شکی در این نیست که شناخت فرد مسلمان نسبت به این نواقض در بردارنده فایدهای عظیم در دین است، هنگامی که فرد مسلمان اینها را میشناسد هدفش از این شناخت سالم ماندن از بدیها و رهایی از این آفتها است و به همین خاطر هر کس که شرک و کفر و باطل و راههای آن را بشناسد و از آنها متنفر باشد و دوری گزیند و دیگران را از آنها برحذر دارد و آن را از خود دور کند و اجازه ندهد که ایمانش را خدشهدار کنند بلکه با شناخت آنها بصیرت و محبتش را نسبت به حق افزایش دهد و بیزاریاش را نسبت به این امور افزایش دهد، این شناخت فواید و منافعی را برای او در برخواهد داشت که جز خدا کسی بدان آگاهی ندارد. خداوند دوست دارد که راه حق را بشناسند تا آن را دوست بدارند و بپیمایند و دوست دارد که راه باطل شناخته شود تا تا مردم از آن متنفر شوند و دوری گزینند زیرا همچنان که فرد مسلمان خواهان شناخت راه خیر است تا آن را عملی سازد همانطور نیز خواهان شناخت راههای شر است تا از آنها دوری بگیرد. به همین خاطر در صحیحین از حذیفه بن یمان بنقل است که گفت: مردم از رسول خدا جدرباره نیکیها میپرسیدند و من درباره بدی میپرسیدم، از ترس آن که مبادا بدان گرفتار شوم [٢٧٢].
به همین خاطر گفته شده که:
تَعلَّمَ الشرَّ لا للشرِّ ولكن لتوقّیه
ومن لم یعرف الشرَّ من الناس یقع فیه
شر را بیاموز، نه به خاطر خود شر بلکه برای پرهیز از آن
زیرا کسی که شر را نشناخته است لاجرم در آن خواهد افتاد.
حالا که قضیه چنین است و از این اهمیت برخوردار است بر هر مسلمانی واجب است که مسائلی را که در تناقض با کلمهی توحید لا إله إلا الله است بشناسد تا با دقت و احتیاط با آنها برخورد کند و همچنان که پیشتر بیان شد کلمهی توحید با کارهای بسیاری نقض میشود؛ شدیدترین و خطرناکترین این نواقض و بیشترین آنها از لحاظ ارتکاب ده مورد است که علمای بسیاری بدان اشاره نمودهاند
[٢٧٣].
در ذیل به طور مختصر این نواقض نقل بیان میشود تا فرد مسلمان از آن دوری بگیرد و دیگر مسلمانان را از آن برحذر دارد؛ به امید در امان ماندن از آنها.
نخست: شرک در پرستش خداوند است. خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ﴾[النساء: ٤٨].
«به راستی خداوند [آن را] که به او شرک آورده باشد، نمیبخشد و جز آن را برای هر کس که بخواهد، میبخشد».
و یا میفرماید:
﴿إِنَّهُۥ مَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ أَنصَارٖ ٧٢﴾[المائدة: ٧٢].
«بیگمان کسی که به خداوند شرک آورد، خداوند بهشت را بر او حرام میگرداند و جایگاهش آتش [دوزخ] است. و ستمکاران یاورانی ندارند».
و از این جمله است: به فریاد خواندن مردگان و یاری جستن از آنان، و نذر کردن و قربانی کردن برای آنان و کارهایی شبیه اینها.
دوم: کسی میان خود و خدا واسطههایی قرار دهد، آنان را به فریاد خوانده و از آنان طلب شفاعت نماید و بدانها توکل کند به اتفاق آراء [علماء] دچار کفر شده است، خداوند میفرماید:
﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِۚ قُلۡ أَتُنَبُِّٔونَ ٱللَّهَ بِمَا لَا يَعۡلَمُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ١٨﴾[یونس: ١٨].
«و به جای خداوند چیزی را میپرستند که به آنان زیانی نمیرساند و سودی به آنان نمیبخشد و میگویند: اینان در نزد خداوند شفیعان ما هستند. بگو: آیا خدا را به آنچه که در آسمانها و در زمین نمیداند، خبر میدهید؟ او پاک [و منزه] و از آنچه شرک میآورند [بسی] برتر است».
سوم: کسی که مشرکان را کافر نداند یا در کفر آنان شک کند یا اعتقادشان را تأیید کند، از دین و ایمان خود برگشته است.
چهارم: کسی که باور داشته باشد راه و روش دیگری کاملتر از راه و روش پیامبر ج است، یا حکم و قانون دیگری زیباتر و نیکوتر از حکم و قانون اوست؛ چنین کسی کافر است، مانند کسانی که حکم طاغوت را بر حکم خداوند سبحان ترجیح میدهند.
پنجم: کسی که چیزی از آنچه که پیامبر جآورده را بد بداند و از آن متنفر باشد هر چند بدان عمل کند، کفر ورزیده است، زیرا خداوند میفرماید:
﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ كَرِهُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأَحۡبَطَ أَعۡمَٰلَهُمۡ ٩﴾[محمد: ٩].
«این از آن است که آنان آنچه را که خدا نازل کرده است ناخوش داشتند. در نتیجه خداوند اعمالشان را تباه کرد».
ششم: کسی که چیزی از دین رسول جیا پاداشها یا مجازاتهای آن را مورد تمسخر قرار دهد، کفر ورزیده است و دلیل این مطلب این سخن خداوند است که میفرماید:
﴿قُلۡ أَبِٱللَّهِ وَءَايَٰتِهِۦ وَرَسُولِهِۦ كُنتُمۡ تَسۡتَهۡزِءُونَ ٦٥ لَا تَعۡتَذِرُواْ قَدۡ كَفَرۡتُم بَعۡدَ إِيمَٰنِكُمۡۚ﴾[التوبة: ٦٥-٦٦].
«بگو: آیا به خدا و آیات او و رسولش ریشخند میکردید؟ (۶۵) عذر نیاورید، به راستی که پس از ایمانتان کافر شدید».
هفتم: سحر و جادو، از جمله جادویی که باعث تنفر یا علاقمندی میشود. کسی که مرتکب سحر شود یا بدان راضی باشد دچار کفر شده است و دلیل آن سخن خداوند است که:
﴿وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنۡ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَةٞ فَلَا تَكۡفُرۡۖ﴾[البقرة: ١٠٢].
«و [آن دو فرشته] به هیچ کسی [جادو] نمیآموختند مگر آن که میگفتند: ما تنها [مایهی] آزمونی هستیم. پس [با به کارگیری جادو] کافر مشو».
هشتم: یاری و پشتیبانی کردن مشرکان بر ضد مسلمانان، و دلیل آن سخن خداوند است که میفرماید:
﴿وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ ٥١﴾[المائدة: ٥١].
«و هر کس از شما آنان را دوست گیرد، به راستی که خود از آنان است. بیگمان خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمیکند».
نهم: کسی که بر این باور باشد که برخی از مردم میتوانند از آیین محمد جخارج شوند، کافر است، زیرا خداوند میفرماید:
﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٨٥﴾ [آل عمران: ٨٥].
«و هر کس دینی جز اسلام بجوید، هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در آخرت از زیانکاران است».
دهم: روی گردانی از دین خدا [بدین شکل که] آن را نیاموزد و بدان عمل نکند، و دلیل آن سخن خداوند است که میفرماید:
﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بَِٔايَٰتِ رَبِّهِۦ ثُمَّ أَعۡرَضَ عَنۡهَآۚ إِنَّا مِنَ ٱلۡمُجۡرِمِينَ مُنتَقِمُونَ ٢٢﴾ [السجدة: ٢٢].
«و کیست ستمکارتر از کسی که به آیات پروردگارش پند یابد آن گاه از آن روی بگرداند. بیگمان ما از گناه کاران انتقام خواهیم گرفت».
اینها امور دهگانهی نقض کننده کلمهی توحید لا إله إلا الله هستند، اگر کسی مرتکب یکی از اینها شود ـ به خداوند پناه میبریم ـ توحیدش از بین میرود، و ایمانش تباه میشود، و از گفتن لا إله إلا الله سودی نمیبرد. اهل علم تصریح کردهاند که در انجام همهی این نواقص میان کسی که شوخی میکند و کسی که جدی است، و کسی که از روی ترس مرتکب آن شده ـ مگر این که مجبور شده باشد ـ تفاوتی نیست، و همهی این نواقص از خطرناکترین [عوامل کفر] و جزو بیشترین مواردی هستند که رخ میدهند. لذا شایستهی فرد مسلمان است که از آنها دوری گزیند و از دچار شدن به آن بر خود بیمناک باشد. به خداوند پناه میبریم از هر آنچه موجب جلب خشم و عذاب دردناک او شود، و از او خواهانیم که همهی ما را بر انجام آنچه میپسندد توفیق دهد، و ما و همهی مسلمانان را به راه راستش هدایت نماید. بیشک او شنوا و اجابت کننده [ی دعا] و نزدیک است.
[٢٧١] بنگر به: الفوائد اثر ابن قیم (ص: ٢٠١ و مابعد آن). [٢٧٢] صحیح بخاری (شماره: ٣٦٠٦)، و صحیح مسلم (شماره: ١٨٤٧). [٢٧٣] بنگر به: الدرر السنیة فی الأجوبة النجدیة (٢/٢٣٢ و مابعد آن).