فقه ذکر و دعا - جلد اول

فهرست کتاب

١٨- فضیلت طلب علم

١٨- فضیلت طلب علم

شکی در این نیست که پرداختن به طلب علم و کسب آن، و آگاهی یافتن از حلال و حرام، و مدارسه و بررسی قرآن کریم، و اندیشیدن در آن، و اطلاع یافتن از سنت و روش و سخنان و رفتار رسول الله جبرترین و نیکوترین ذکر است، و محافل و مجالسی که این مطالب در آن مطرح شود بهترین مجالس‌اند، و از مجالس ذکر خداوند که در آن سبحان الله، و الحمدلله و الله اکبر گفته شود برترند؛ زیرا این مجالس علم‌آموزی، حوزه‌ای میان فرض عین یا فرض کفایه‌اند، در حالی که صِرف ذکر عبادت نافله است.

به همین خاطر در خصوص برتری علم و مقدم بودنش بر عبادت و همچنین برتری عالم بر عابد، از پیامبر جبه اثبات رسیده است که ایشان فرموده‌اند: «و برتری شخص عالم بر شخص عابد، مانند برتری ماه شب چهارده است بر دیگر سیاره‌ها» این حدیث را امام احمد و ترمذی و ابن ماجه و دیگران از ابو درداء نقل کرده‌اند [١٥١].

این حدیث شامل مثالی حیرت‌انگیز است که از درون آن میزان تفاوت میان عالم و عابد آشکار می‌گردد. از آنجا که عالم به ماه شب چهارده تشبیه شده است یعنی شبی که ماه به طور کامل نورافشانی می‌کند و عابد به سیاره‌ها تشبیه شده است و در این تشبیه رازی ظریف نهفته که اهل علم بدان پی می‌برند.

امام ابن رجب/می‌فرماید: «نکته‌ای که در این مطلب نهفته -خدا بهتر می‌داند- این است که سیاره نورش از خودش فراتر نمی‌رود، اما ماه شب چهارده نورش بر همه‌ی مردم اهل زمین تابیده و همه را فرامی‌گیرد و مردمان از نور آن بهره برده و در طی راهشان [در شب هنگام] با آن مسیریابی می‌کنند. در حدیث فرمود «بر دیگر سیاره‌ها»، و نگفت بر دیگر ستاره‌ها، زیرا سیاره‌ها در حال حرکتند و نمی‌توان با کمک آن راه‌یابی کرد، و سیاره به منزله عابد است که سودش مختص خودش است و دیگران از آن بهره‌ای نمی‌برند» [١٥٢].

این حدیث بیانگر برتری و ترجیح واضح علم بر عبادت است، در مسند البزار و مستدرک حاکم و دیگران از سعد ابن ابی وقاص سبه نقل از پیامبر جبه اثبات رسیده که فرمودند: «فضیلت علم نزد من دوست‌داشتنی‌تر از فضیلت عبادت است. بهترین وجه دینداری شما نیز ورع است» [١٥٣].

از جمله‌ی آنچه که بیانگر برتری علم بر همه‌ی نافله‌ها و مستحبات، از جمله ذکر است، این است که علم همه‌ی فضائل اعمال متفرقه را در خود جمع می‌کند، از معاذ بن جبل سروایت شده که رسول اللهجفرمودند: «علم بیاموزید، چون آموختن آن ترس خداوند تعالی، طلبش عبادت، تکرارش تسبیح، بحث و جستجو از آن جهاد، تعلیمش به کسی که نمی‌داند صدقه و بذل آن برای اهلش سبب قربت است؛ زیرا [علم] تعیین کننده‌ی حلال و حرام، روشنگر راه اهل بهشت، مونسِ وحشت، همراهِ در تنهایی، هم سخن هنگام خلوت، راهنما در خوشی و مصیبت، سلاحی علیه دشمنان و صفتِ نیکو در نزد دوستان است. خداوند متعال به واسطه‌ی آن اقوامی را بلند می‌کند، و آنان را در خیر، رهبر و امام می‌گرداند؛ آثارشان اقتباس می‌شود، و به کردارشان اقتدا می‌گردد، و نظر ایشان نظر نهایی می‌باشد که بدان چنگ زده می‌شود؛ ملائک به دوستی آنان رغبت دارند، و با بال‌هایشان آنان را مسح می‌کنند؛ هر تر و خشکی برای‌شان مغفرت می‌طلبد، حتی ماهی‌های دریاها و خزندگان آن، و درندگان خشکی و حیوانات آن، زیرا علم مایه‌ی زندگی قلب‌‌ها و چراغ دیدگان در تاریکی‌هاست، [بنده] با علم به منزلت برگزیدگان می‌رسد، و درجه والایی را در دنیا و آخرت به دست می‌آورد، تفکر در علم برابر است با روزه، و خواندنش برابر است با قیام [اللیل]، توسط آن صله‌ی رحم صورت می‌گیرد، و حلال از حرام دانسته می‌شود. [علم] امام عمل است و عمل پیرو و تابع آن است، نیکبختان بدان الهام شده، و بدبختان از آن محروم می‌گردند.» ابن عبد البر در کتابش جامع بیان العلم و فضله این حدیث را روایت نموده، و گفته: «این حدیث بسیار نیکوست، ولی از اسناد قوی برخوردار نیست» [١٥٤].

از گذشتگان نیکوکار (رحمهم الله) در خصوص برتری و فضیلت علم آثار بسیاری نقل شده است [١٥٥].

سفیان ثوری/می‌گوید: «چیزی برتر از طلب علم نیست که [بتوان] با آن قصد و آهنگ خدا را نمود، و طلب علم امروز با فضیلت‌تر از هر زمان دیگری است».

میمون بن مهران می‌گوید: «بی‌شک وجود عالم در یک سرزمین شبیه چشمه‌ای گوارا در آن سرزمین است». حسن بصری می‌گوید: «عالم بهتر از زاهدی است که در راه عبادت می‌کوشد. او حکمت خداوند را می‌گستراند؛ اگر مورد پذیرش قرار گیرد خدای را سپاس می‌گذارد و اگر مورد قبول نیفتد باز هم سپاسگزار خداوند است».

امام شافعی می‌فرماید: «تحصیل دانش بهتر از خواندن نمازهای نافله است».

و از امام احمد پرسیده شد: «کدام یک نزد تو دوست داشتنی‌تر است؛ این که شبانگاهان به قیام اللیل برخیزم یا نشسته و به نسخه‌برداری از علم بپردازم؟ امام احمد فرمودند: هر گاه به نسخه‌برداری از آنچه از دینت آموخته‌ای بپردازی این امر نزد من محبوب‌تر است» و همچنین گفت: «چیزی همتای علم نیست».

حال که اهل علم دارای این منزلت والا و جایگاه بالایند بر دیگران واجب است که منزلت‌شان را حفظ کرده و جایگاه‌شان را دریافته و آنان را در رتبه‌ی [بالایی که دارند] قرار دهند. از پیامبر جروایت شده که فرمودند: «کسی که به کوچک‌ترهای ما شفقت نورزد و به بزرگ‌ترهای ما احترام نگذارد، و حق عالمِ ما را نادیده بگیرد، از ما نیست» [١٥٦].

بی‌شک از نشانه‌های نا آگاهی نسبت به منزلت اهل علم و حفظ جایگاهشان، مطرح کردن این ادعاست که علمای این امت و فقهای این شریعت و اهل حل و عقد جز از علم حیض و نفاس از چیز دیگری آگاه نیستند و قدرت درک و استنباط مطالب دیگر را ندارند، که این اندیشه سبب کاستن از شأن و منزلت آنان و روی گردانی مردم از بهره بردن از آنان می‌گردد. این ادعا سخنی پوچ و نظری خطرناک است که از قدیم از یاوه‌گویی‌های بدعت‌گذاران و هوی‌پرستان نشأت گرفته است، و هر قومی نیز وارثی دارد، و اکثراً کسانی که این سخنان را به زبان می‌رانند از این دو گرایش خارج از نیستند:

- یا گرایش صوفیانه دارند، که با این سخنشان می‌خواهند اندیشه‌ها را به سمت کاستن از شأن و منزلت علم متوجه کنند تا بدین ترتیب به برتری و فضیلت عبادت و ذکر بر علم برسند، و چه بسا برخی از اینان به داستانی از رابعه‌ی عدویه استناد کنند که او شبی را تا صبح در قدس به نماز پرداخت و در کنارش خانه‌ای بود که فقیهی در آن حضور داشت و او تا صبح باب حیض را مرور می‌کرد و هنگامی که صبح شد رابعه به او گفت: ای فلانی، سالکان به نزد پروردگارشان رسیدند و تو هنوز سرگرم حیض زنانی؟ [١٥٧].

به همین خاطر اینان با جدیت تمام به نهی از علم و هشدار نسبت به فراگیری آن می‌پردازند و آن را یکی از آفت‌ها [ی راه رسیدن به خدا] به شمار می‌آورند. چنان که یکی از آنان می‌گوید: «سه چیز آفت مرید است: ازدواج، نوشتن حدیث و مسافرت».

- یا گرایش فکری [انحرافی] دارند که با این سخنان مردم را در کلاف سردرگم مسائل فکری، و حدس و گمان‌های عقلی و اوهام‌ها و پندارها [ی خیالی] وارد می‌کنند، که این شیوه بیشتر نزد اهل کلام باطل هم چون معتزله و کسانی جز ایشان یافت می‌شود.

از اسماعیل بن عَليَّه روایت شده که یسع برایم نقل کرد و گفت: روزی واصل بن عطا سخن گفت، سپس عمرو بن عبید گفت: «آیا نمی‌شنوید؟ سخنان حسن و ابن سیرین هنگامی که آن را می‌شنوید جز تکه پارچه‌ی [آغشته به خون] حیض که دور انداخته شده، چیز دیگری نیست».

همچنین روایت شده که یکی از سران اهل بدعت هنگامی که می‌خواست [علم] کلام را بر فقه برتری دهد می‌گفت: «همه‌ی‌ علم شافعی و ابوحنیفه از شلوار زنان فراتر نمی‌رود» این مطلب و مطلب قبلی را شاطبی در کتابش الاعتصام [١٥٨]نقل کرده سپس می‌گوید: «این از جمله سخنان این گمراهان و منحرفان است خداوند نیست و نابودشان کند».

بی‌شک اینها گرایشاتی جدا شده از حلقه‌ی علم و پا گرفته در هوی و هوس و باطل‌اند. از خداوند می‌طلبیم که با لطف و کرمش ما و شما را از گرایش‌های افراطی، و فتنه‌های کشنده مصون دارد، همچنان از او می‌طلبیم که علمای ما را که امانتداران شریعت و حافظان دین و یاری‌گران شریعتند برای ما حفظ کند و از سوی اسلام و اهل آن بهترین پاداش‌ها را به آنان اعطا کند و شأن و منزلت‌شان را در دنیا و آخرت بلند گرداند و به واسطه‌ی آنان دینش را یاری داده و با آنان آیین اسلام و توحید را سرافراز گرداند. به راستی او یار و یاور آن و توانای بر انجام چنین کاری است.

[١٥١] المسند (٥/١٩٦)، و سنن الترمذی (شماره: ٢٦٨٢)، و سنن ابن ماجه (شماره: ٢٢٣)، و علامه آلبانی در صحیح الجامع (شماره: ٦٢٩٧) آن را صحیح دانسته است. [١٥٢] شرح حدیث ابوذر در طلب علم (ص: ٣٣). [١٥٣] مسند البزار (٧/شماره: ٢٩٦٩) از حدیث حذیفه بن یمان، و مستدرک (١/٩٢) از حذیفه سعد، و علامه آلبانی در صحیح الجامع (شماره: ٤٢١٤) آن را صحیح دانسته است. [١٥٤] جامع بیان العلم (١/٦٥). [١٥٥] بنگر به: جامع بیان العلم و فضله اثر ابن عبد البر (١/٩٩ و مابعد آن)، و شرح حدیث ابودرداء در طلب علم (ص: ٣٧، ٣٦). [١٥٦] جامع بیان العلم و فضله اثر ابن عبدالبر (١/٢٣٥)، و بنگر به: السلسلة الصحیحة اثر آلبانی (شماره: ٢١٩٦). [١٥٧] بنگر به: مجموع الفتاوی اثر ابن تیمیه (١١/٣٩٦). [١٥٨] (٢/٢٣٩).