۵۰- حقیقت شکر و جایگاه آن نزد گذشتگان
در آنچه گذشت دربارهی فضیلت شکر و جایگاه والای آن نزد خداوند و راهنماییهای گوناگون در این باره در قرآن کریم سخن به میان آمد. اکنون دربارهی اصل شکر و حقیقت آن سخن گفته و به جایگاه آن نزد گذشتگان نیکوکار رحمهم الله اشاره میکنیم.
اصل شکر و حقیقت آن، همان اذعان و اقرار همراه با فروتنی و محبت به هدایای مُنعِم و بخشنده است. «کسی که نعمت را نشناسد بلکه حتی نسبت به آن جاهل و نادان باشد سپاسگزار آن نمیشود، و همچنین کسی که نعمت را بشناسد اما منعم و بخشنده را نشناسد شکر آن را به جای نمیآورد، و کسی که نعمت و نعمتدهنده را بشناسد اما آن را انکار کند چنانکه نعمتی را که در اختیار دارد و منعم آن را بدو ارزانی داشته انکار نماید، نسبت بدان کفر ورزیده است، و کسی که نعمت و منعم را بشناسد و آن را تصدیق کند و انکار ننماید اما در برابر منعم فروتن نبوده و دوستش نداشته و از او خشنود نباشد شکر نعمت را به جای نیاورده، و کسی که نعمت را بشناسد و به همراه آن منعم را شناخته و در برابرش فروتنی کرده و او را دوست بدارد و از او خشنود گردد و نعمت را در مسیری که او دوست دارد و در راه طاعت او به کار گیرد، هم اوست که شاکر این نعمت است» [٣٦٨].
بدین ترتیب روشن میشود که شکر بر پنج پایه بنا گشته است:
١- فروتنی و فرمانبرداری شکرگزار در برابر مشکور.
٢- محبتش نسبت به او.
٣- اعترافش به نعمت او.
٤- تعریف و تمجیدش از او برای نعمت.
٥- و این که نعمت را در راهی که او نمیپسندد به کار نگیرد.
این پنج بند، پایه و اساس شکر است، لذا هر گاه یکی از این پایهها نباشد یکی از پایههای شکر دچار اختلال و نقص شده است، و هر که دربارهی شکر و حدود آن سخن بگوید سخنش به این موارد باز میگردد [٣٦٩]. شکرگزاری با قلب و زبان و اندامها صورت میپذیرد، «با قلب از راه فروتنی و تسلیم شدن [و محبّت]، و با زبان از راه ثنا و اعتراف به نعمت، و با اندامها از راه فرمانبرداری و انقیاد و پیروی [از فرامین الهی] صورت میپذیرد» [٣٧٠].
ابن ابی دنیا در کتابش «الشکر» نقل کرده که: شخصی به ابو حازم سلمه ابن دینار گفت: «شکرگزاری هر دو چشم چگونه است ای ابو حازم؟ ابو حازم گفت: اگر با آن دو خیر و نیکیای را دیدی آن را به اطلاع عموم برسان، و اگر با آن دو کاری زشت و ناپسند را دیدی آن را بپوشان. آن شخص گفت: به جای آوردن شکر گوشها به چه شیوه است؟ ابو حازم گفت: اگر با آنها سخن خیری را شنیدی آن را به خاطر بسپار و اگر با آنها سخن بدی را شنیدی آن را نپذیر و از خود بران. آن شخص گفت: به جای آوردن شکر دستها چگونه است؟ ابو حازم گفت: آنچه را که از آنِ [صاحب] آن دو نیست، با آنها نگیر، و حق خداوند را از آن دو منع مکن. آن شخص گفت: به جای آوردن شکر شکم چگونه است؟ ابو حازم گفت: این که پایینش غذا و بالایش علم باشد، آن شخص گفت: به جای آوردن شکر شرمگاه به چه شیوه است؟ ابو حازم گفت: آن چنان که خدا میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ ٢٩ إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَيۡرُ مَلُومِينَ ٣٠ فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ ٣١﴾ [المؤمنون: ٥-٧]، [المعارج: ٢٩-٣١].
«و آنان که شرمگاههایشان را [پاک] نگه میدارند (۵) مگر بر همسرانشان یا [بر] ملک یمینهایشان. بیگمان اینان [سزاوار] نکوهش نیستند (۶) پس هر کس[راهی] فراتر از این بجوید، اینانند که تجاوزکارند».
آن فرد گفت: به جای آوردن شکر پاها چگونه است؟ ابو حازم گفت: هر گاه مردهای را دیدی که به او غبطه خوردی پاهایت را در کارهایی که او میکرد به کارگیری، و اگر مردهای را دیدی که رفتارش را نپسندیدی، گامهایت را در مسیری که او رفته به کار نبری و تو شکرگزار خداوند باشی، اما کسی که با زبان شکرگزار باشد و با دیگر اندامش شکرگزاری نکند او همانند کسی است که جامهای دارد که قسمتی از آن را به تن کرده و به طور کامل آن را نپوشیده است؛ این نوع پوشش او را در برابر گرما و سرما و برف و باران محافظت نمیکند و سودی به او نمیرساند» [٣٧١].
بیشک نعمتهای خداوند بر بنده را [از جمله] در زبان و دست و پا و تمامی بدنش نمیتوان برشمرد و همهی اینها، شکرگزاری از نعمتدهندهی آنها را لازم و ضروری میگرداند. عبدالرحمن بن زید ابن أسلم/میگوید: «شکر با استواری بر حمد، و اصل و فرع آن به دست میآید، لذا آدمی باید در نعمتهای خداوند در بدن و گوش و چشم و دست و پا و دیگر اعضای بدنش بیندیشد، بیشک در هر کدام از اینها نعمتی از سوی خدا دیده میشود، بر آدمی واجب است این نعمتهایی که در بدن اوست را در راه طاعت و عبادت خداوند به کار گیرد. همچنین نعمتهایی دیگر در رزق و روزی هست که بر آدمی واجب است با بهرهگیری از آنچه خداوند بدو ارزانی داشته آن را در راه طاعت و عبادت او به کار گیرد، کسی که چنین کند شکر، و اصل و فرع آن را به دست آورده است» [٣٧٢].
از دیگر نعمتهای بزرگ خداوند بر بندگانش، صحت و سلامتی است که در گوش و چشم و دیگر اعضای بدنشان، آنان را از آن بهرهمند نموده است. و چه نعمت بسیاری که خداوند در رگی آرام به او ارزانی داشته. صحت و تندرستی نعمتی است که سزاوار شکر و نیازمند حمد است، عبدالأعلی تیمی میگفت: «بسیار از خداوند طلب عافیت و تندرستی نمایید. کسی که اینک به مشکلی مبتلا است و در اوج گرفتاری و مصیبت است از کسی که تندرست است و از بلا ایمن نیست، به دعا سزاوارتر نیست (هر دو به یک اندازه نیازمند دعا هستند). مبتلایان امروز کسانی جز تندرستان دیروز نیستند و مبتلایان فردا کسانی جز تندرستان امروز نیستند و اگر بلایی باشد که منجر به خیر شود ما از مردان بلا نیستیم. چه بسا بلایی که در دنیا آدمی را خسته کرده و در آخرت او را خوار و زبون سازد. کسی که مدام مرتکب گناه میشود از این که در بقیهی عمرش دچار بلایی شود که او را درمانده کند و در آخرت آبرویش را ببرد ایمن نیست. آنگاه (عبد الأعلی تیمی) میگوید: سپاس خدایی را که اگر نعمتهایش را بشماریم در شمارش نمیایند و اگر پیوسته برای آن نعمتها کار کنیم نمیتوانیم شکرش را به جای آوریم و اگر سالهای متمادی در آن نعمتها به سر بریم باز هم تازه بوده و رنگ کهنگی به خود نمیگیرند» [٣٧٣].
اگر بندهای تمامی عمر دنیا به او عطا شود و آن را در طاعت و عبادت خداوند هزینه کند، و در یک آن و حتی یک کلمه نیز خدا را نافرمانی نکند، شکر یکصدم نعمتهای خدای سبحان را به جا نیاورده است، بلکه اگر همه عمرش را به اضافهی عمرهای بیشمار دیگری را در راه عبادت خدا صرف نماید شکر یک نعمت خدای را به جای نمیآورد، چگونه میتواند شکر یک نعمت را به جای آورد در حالی که هر شکری خود نعمتی است که نیازمند شکر دیگری است. نمیتوان شکر یکصدم از نعمتهای خدا را به جا آورد جز با اعتراف به عجز و ناتوانی در انجام این کار. به همین خاطر در سید الاستغفار آمده است: «أَبُوءُ لَكَ بِنِعْمَتِكَ عَلَيَّ، وَأَبُوءُ بِذَنْبِي، فَاغْفِرلِي، فَإِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُنُوبَ إِلاّ أَنْتَ»(به همهی رحمت و نعمتت که بر من ارزانی داشتی، اقرار میکنم، و به گناهم اعتراف مینمایم، پس مرا بیامرز که همانا جز تو کسی نیست که گناهان را بیامرزد). هر چند واژهی نعمت در این دعا به صورت مفرد آمده اما مضاف است و همهی نعمتها را در برمیگیرد. از جمله نعمتهای آشکار و پنهان همچون نعمت ایمان، و به وجود آمدن از نیستی، و گوش، و چشم، و عقل، و علم، و تندرستی، و دیگر نعمتهایی که خداوند بر بندگانش ارزانی داشته است [٣٧٤].
نعمت دو گونه است: نعمتی نامحدود و عام، و نعمتی محدود و محصور.
نعمت مطلق و نامحدود که در پیوند با خوشبختی ابدی است که همان نعمت اسلام و سنّت نبوی است. این همان نعمتی است که خداوند به ما دستور داده تا در نمازهایمان از او درخواست کنیم که ما را به راه اهل این نعمت و کسانی که آن نعمت را بدیشان بخشیده و آنان را از زمرهی اهل رفیق اعلی قرار داده رهنمون گرداند،
خداوند متعال میفرماید:
﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّۧنَ وَٱلصِّدِّيقِينَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِينَۚ وَحَسُنَ أُوْلَٰٓئِكَ رَفِيقٗا ٦٩﴾[النساء: ٦٩].
«و هر کس که از خدا و رسولِ [او] فرمان برد، آنان در زمرهی کسانی خواهند بود که خداوند بر آنان انعام نموده است؛ از پیامبران و صدیقان و شهیدان و صالحان. و اینان نیک رفیقانی هستند».
اما نعمت محدود مانند نعمت نیرومندی و تندرستی جسمی و دارا بودن منصب عالی و فراوانی فرزندان و امثال اینها. این نعمت مطلق و نامحدود است که باید در حقیقت از آن شاد و خشنود شد و این نوع از خشنودی است که خداوند آن را دوست دارد و میپسندد؛ در حالی که او سرمستان را دوست ندارد. خداوند میفرماید:
﴿قُلۡ بِفَضۡلِ ٱللَّهِ وَبِرَحۡمَتِهِۦ فَبِذَٰلِكَ فَلۡيَفۡرَحُواْ هُوَ خَيۡرٞ مِّمَّا يَجۡمَعُونَ ٥٨﴾[یونس: ٥٨].
«بگو: به فضل خدا و رحمتش، باید شادمان گردند، آن از آنچه فراهم میآورند بهتر است».
بیتردید شکرگزاری در برابر نعمتهای محدود و نامحدود خداوند به صورت عمومی بر هر مسلمانی واجب بوده، و وظیفه هر مؤمنی است. شکرگزاری راه بقا و دوام و رشد نعمت است، همچنان که ناشکری در برابر نعمت سبب زوال و نابودی آن میشود، و گفته شده: هر شکری هر چند که کم باشد بهای نعمتی ارجمند و والاست. بنابراین هنگامی که شخص سپاسگزاری نکند نعمت را در معرض زوال قرار داده است، همچنین گفته شده: شکرگزاری عنان و مهاری است برای نعمتهای موجود، و صیادی است برای نعمتهای ناموجود، و همچنین گفته شده: کفران نعمتها سبب رکود و نابودی و وسیلهی برای گریز آن نعمتهاست، شکر را حافظ و نگهبان مینامیدند زیرا شکر نعمتهای موجود را حفظ میکند و آن را جالب (جلبکننده و جذبکننده) مینامیدند زیرا نعمتهای ناموجود و مفقود را جذب میکند [٣٧٥]. و همچنین گفته شده: وقتی که نعمت مورد شکرگزاری قرار گیرد ماندگار میشود وقتی که مورد ناسپاسی قرار گیرد میگریزد.
از خداوند میطلبیم که شکرگزاری در برابر نعمتهایش را قسمتمان گرداند و ما را از کفران آنها مصون دارد. بیشک او شنوا و اجابتکننده است.
[٣٦٨] طریق الهجرتین اثر ابن قیم (ص: ١٧٥). [٣٦٩] بنگر به: مدارج السالکین اثر ابن قیم (٢/٢٤٤). [٣٧٠] مدارج السالکین اثر ابن قیم (٢/٢٤٦). [٣٧١] الشکر اثر ابن ابی دنیا (شماره: ١٢٩). [٣٧٢] الشکر اثر ابن ابی دنیا (شماره: ١٥٧). [٣٧٣] بنگر به: نتائج الأفکار فی شرح حدیث سید الاستغفار اثر سفارینی (ص: ٣١٢ و ٣١١). [٣٧٤] بنگر به: اجتماع الجیوش الإسلامیه اثر ابن قیم (ص: ٤-٢). [٣٧٥] بنگر به: عدة الصابرین اثر ابن قیم (ص: ١٥٥) و نتایج الأفکار اثر سفارینی (ص: ٣٢٥).