١-٢-٢ تاریخچۀ نذر در اعراب جاهلیت
اما در جاهلیت و قبل از اسلام هم، مشرکان و بتپرستان مکه برای خداوند أ و بتها نذر میکردند و خداوند هم از اهل جاهلیت نقل میکند که آنها برای تقرب به خداوند برای بتها نذر میکردند و آنها را نزد خداوند أ شفیع قرار میدادند تا به حاجات و نیازهای آنان رسیدگی شود[٣٥]:
﴿وَجَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُوا هَٰذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَٰذَا لِشُرَكَائِنَا ۖ فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِمْ فَلَا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَىٰ شُرَكَائِهِمْ ۗ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ١٣٦﴾ [الأنعام: ١٣٦].
«و (مشرکان) از آنچه خداوند از زراعت و چهارپايان آفريده است، بهرهای برای او قرار دادند (ونيز بهرهای برای بتها) و به گمان خود گفتند: «اين برای خداست، و اين (هم) برای شريکان ما (= بتها) است، پس آنچه از آنِ شريکانشان بود به خدا نمیرسيد، و آنچه از آنِ خدا بود، به شريکانشان میرسيد، چه بد حکم میکنند».
﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَىٰ﴾ [الزمر: ٣].
«کسانی که جز خدا سرپرستان و یاوران دیگری را برمیگیرند (و بدانان تقرب و توسل میجویند، میگویند:) ما آنان را پرستش نمیکنیم، مگر بدان خاطر که ما را به خداوند نزدیک گردانند».
و امام بخاری / در صحیح خود آورده است که:
«حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ سَعِيدٍ، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ، أَخْبَرَنِي نَافِعٌ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، أَنَّ عُمَرَ سَأَلَ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: كُنْتُ نَذَرْتُ فِي الجَاهِلِيَّةِ أَنْ أَعْتَكِفَ لَيْلَةً فِي المَسْجِدِ الحَرَامِ، قَالَ: فَأَوْفِ بِنَذْرِكَ».[٣٦]
ترجمه: عمر س میگوید: من در جاهلیت نذر کردم که شبی را در مسجد الحرام اعتکاف کنم و بعد از مسلمانشدنم از پیامبر ج در این مورد سئوال کردم و ایشان ج فرمودند که «به نذرت وفا کن».
و در اینجا تقریر پیامبر ج نسبت به مشروعیت نذور جاهلیت و وقوع نذر در میان آنان مشاهده میگردد.
و همچنین از عبدالمطلب نقل شده زمانی که خواست چاه زمزم را بازسازی کند، نذر کرد که اگر این کار با موفقیت به انجام رسید، و دارای ده فرزند گردید و به سن بلوغ رسیدند، یکی را برای خداوند أ قربانی کند.
امام طبری با سند صحیح روایت میکند: حدثني يونس بن عبد الأعلى قال أخبرنا ابن وهب قال أخبرنا يونس بن يزيد عن ابن شهاب عن قبيصة بن ذويب «أنه أخبره... أن ابن عباس قال ... قد كان عبد المطلب بن هاشم نذر إن توافي له عشرة رهط أن ينحر أحدهم فلما توافي له عشرة أقرع بينهم...».[٣٧]
ترجمه: ابن عباس ب میگوید: «... عبدالمطلب نذر کرده بود که اگر دارای ده پسر شد، یکی از آنها را قربانی کند و وقتی که دارای ده پسر شد بین آنها قرعه انداخت...».
[٣٥]- سید سابق، فقه السنّه (ج ٣ ص ٣٤).
[٣٦]- بخاری (ش: ٢٠٣٢-٦٦٩٧) / مسلم (ش: ٤٣٨٢) / ابوداود (ش: ٣٣٢٧-٣٣٢٧) / ترمذی (ش: ١٥٣٩) / نسایی، سنن کبری (ش: ٣٣٤٩-٣٣٥٠).
[٣٧]- طبری، تاریخ الأمم والرسل والملوک (ج ١ ص ٤٩٧) / ابن کثیر، البدایة والنهایة (ج ٢ ص ٢٤٨) / ابن اثیر، الکامل في التاریخ (ج ١ ص ٥٥٢) / ابن سعد، الطبقات الکبری (ج ١ ص ٨٤ و ٨٨) / مستدرک (ش ٤٠٣٦) / ازرقی، اخبار مکة (ج ٢ ص ٤٣) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج ٥ ص ٢٠١).