١-٥ مقایسۀ نذر و یمین
در مورد استعمال نذر و یمین بین علما اختلافاتی وجود دارد که این اختلافات موجب تفاوت نظر در مورد نذر هم میشود، مثلاً اگر کسی نذر و یمین را یکی بداند پس در مورد کفاره و سایر چیزهای آن، همانند یمین با آن برخورد میکند، اما اگر بین آنها تفاوت قائل شود، باید از ادلۀ دیگری به احکام آن بپردازد. و ما در اینجا سعی میکنیم که به بررسی این مسئله تا حدی بپردازیم.
حافظ عراقی / بر این قول میباشد که استعمال نذر در یمین ثابت شده است، چرا که بین آن دو اشتراک معنایی میباشد که عبارت است از اینکه فرد چیزی که لازم نمیباشد را بر خود لازم کند و این گاهی با نذر است و گاهی با یمین[١٤٥] و از طرف دیگر در صحیح مسلم آمده است:
حَدَّثَنِي هَارُونُ بْنُ سَعِيدٍ الْأَيْلِيُّ، وَيُونُسُ بْنُ عَبْدِ الْأَعْلَى، وَأَحْمَدُ بْنُ عِيسَى، قَالَ يُونُسُ: أَخْبَرَنَا، وقَالَ الْآخَرَانِ: حَدَّثَنَا ابْنُ وَهْبٍ، أَخْبَرَنِي عَمْرُو بْنُ الْحَارِثِ، عَنْ كَعْبِ بْنِ عَلْقَمَةَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ شِمَاسَةَ، عَنْ أَبِي الْخَيْرِ، عَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ، عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «كَفَّارَةُ النَّذْرِ كَفَّارَةُ الْيَمِينِ».[١٤٦]
عقبه بن عامر س میگوید که پیامبر ج فرمودند: «کفارۀ نذر، همان کفاره یمین میباشد».
و در اینجا پیامبر ج کفارههای نذر و یمین را یکی میداند و لذا نزدیکی آنها را به یکدیگر بیشتر میکند و لذا عمر، عائشه، ابن عمر ش،[١٤٧] عدهای از اهل حدیث[١٤٨] و حسن بصری[١٤٩] / میگویند: کفارۀ هر نذری کفارۀ یمین میباشد و به همین حدیث استناد کردهاند.
فقط ابن عمر عتق را استثنا کرده و همچنین برای برابر دانستن نذر و یمین، به حدیثی دیگر از ابن عباس ب استناد کردهاند که عقبه بن عامر س به نزد رسولالله ج آمد و گفت:
إِنَّ أُخْتِي نَذَرَتْ أَنْ تَحُجَّ مَاشِيَةً؟ فَقَالَ صَلَى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسلم: «إِنَّ اللهَ لَا يَصْنَعُ بِشَقَاءِ أُخْتِكِ شَيْئًا، لِتَحُجَّ رَاكِبَةً، ثُمَّ تُكَفِّرْ يَمِينَهَا»[١٥٠].
ترجمه: خواهرم نذر کرده است که با پای پیاده به حج برود. نظر شما در این مورد چیست؟ ایشان ج فرمودند: «خداوند أ نیازی به سختیکشیدن خواهرت ندارد، به او بگو سواره به حج برود و بعداً به خاطر قسمی که خورده کفاره بدهد».
البته به این حدیث نمیتوانند استناد کنند، چرا که [ثُمَّ تُكَفِّرْ يَمِينَهَا] زیاده منکری میباشد و سند حدیث اینطور است که این حدیث را ابن عباس و عقبة بن عامر ب از پیامبر ج روایت کردهاند:
و از ابن عباس، عکرمه[١٥١] و کریب[١٥٢] و از عقبة بن عامر، ابن عباس[١٥٣]، عکرمه[١٥٤]، عبدالله بن مالک[١٥٥]، ابوالخیر[١٥٦]، دحین حجری[١٥٧]، ابوتمیم جیشانی[١٥٨]، یحیی بن ابی کثیر[١٥٩] و ابو عبدالرحمن حبلی[١٦٠] این حدیث را روایت کردهاند.
اما در روایت ابن عباس ب تنها شریک بن عبدالله نخعی است که این زیاده [ثُمَّ تُكَفِّرْ يَمِينَهَا] را از کریب گفته است و سایر ثقات این زیاده را نیاوردهاند و شریک در روایت حدیث غلطهایی دارد[١٦١] و در درجه حسن میباشد و نه صحیح، و از عقبة بن عامر س، در طرق ابوعبدالرحمن حبلی و عبدالله بن مالک با لفظ [وَلتَصُم ثَلاثَةَ أَيَّامٍ] آمده است، اما این طرق نیز معلولند، چرا که اولاً ثقاتی که این متن را روایت کردهاند، این زیاده در آن نمیباشد و راویان این زیاده، عبدالله بن مالک[١٦٢] و عبیدالله بن زحر[١٦٣] و حیی بن عبدالله بن شریح[١٦٤] در روایت حدیث، غلطهایی دارند و در درجه حسن هستند و نه صحیح، و اگر تفرد آنها مخالف ثقات باشد و یا حتی زیادهای را نقل کنند که ثقات در آن سند و روایت آن را نقل نکرده باشند، از آنها پذیرفته نمیباشد و حکم منکر را پیدا میکند. ثانیاً در حدیثی که عبیدالله بن زحر از عبدالله بن مالک روایت میکند، اضطرابی دیده میشود، چرا که عبیدالله بن زحر گاهی آن را با این سند روایت میکند که [عبيد الله بن زحر عن ابي سعيد الرعيني عن عبد الله بن مالك اليحصَبي عن عقبة بن عامر...][١٦٥] و گاهی ابوسعید الرعینی را حذف کرده و بعد از عبدالله بن مالک، ابوسعید الیحصَبی را اضافه کرده: [عبيد الله بن زحر عن عبد الله بن مالك عن أبي سعيد اليحصبي أن عقبة بن عامر...][١٦٦] که غلط میباشد.
و اصل این حدیث در کتب دیگر هم آمده است[١٦٧].
همچنین به حدیث دیگری از پیامبر ج استناد کردهاند که پیامبر ج میفرماید:
«النَّذرُ حلفَةٌ»[١٦٨] نذر کردن مانند قسمخوردن است.
اما این حدیث با این لفظ حدیث موجود نمیباشد، بلکه آمده است که «إِنَّمَا النَّذرُ يَمينٌ» و این متن منکر میباشد و متن کامل این حدیث اینطور است که «إِنَّمَا النَّذْرُ يَمِينٌ، كَفَّارَتُهَا كَفَّارَةُ الْيَمِينِ» و سندش عبارت است از:
ابوالخیر مرثد بن عبدالله یزنی آن را از عقبة بن عامر و او هم از رسول الله ج این روایت را نقل میکند.
و از ابوالخیر هم، عبدالرحمن بن شماسه و از عبدالرحمن ابن شماسه،
عبدالله بن بشر[١٦٩] و کعب بن علقمه آن را روایت میکنند، و از کعب بن علقمه افرادی مانند:
عبدالله بن لهیعه[١٧٠].
و یحیی بن ایوب[١٧١].
و عمرو بن الحارث[١٧٢].
و محمد بن یزید بن ابی زیاد[١٧٣]، مولی مغیرة بن شعبة این حدیث را روایت کردهاند، اما تنها عبدالله بن لهیعه میباشد که این قسمت «إِنَّمَا النَّذرُ يَمينٌ» را آورده است لذا منکر میباشد.
و از طرفی، از عبدالله بن لهیعه کسانی مانند: عبدالله بن حکم[١٧٤].
کامل بن طلحه[١٧٥].
حسن بن موسی[١٧٦].
اسحاق بن عیسی[١٧٧].
یحیی بن یحیی[١٧٨].
عبدالغفار بن داود[١٧٩].
و ابوسعید مولی بنی هاشم[١٨٠] حدیث را نقل کردهاند که در طُرُق عبدالغفار بن داود و ابوسعید مولی بنی هاشم این زیاده آمده است و سایر طُرُق این زیاده در آن نیامده است و چون احادیث اینها مقبول میباشد، ظاهراً اشکال از ابن لهیعه میباشد؛ چرا که عبدلاله بن لهیعه فرد ضعیف و مختلطی است[١٨١] و از اینکه پیامبر ج فرمودهاند: «كَفَّارَةُ النَّذر كَفَّارَةُ اليَمِيْن» این برداشت را کرده که نذر همان یمین میباشد و لذا این لفظ را گفته است؛ و در نظر من این سخن خود ابن لهیعه و مدرج میباشد و خودِ عبارت «كَفَّارَةُ النَّذر كَفَّارَةُ اليَمِيْن» موجب این برداشت برای ما هم میگردد که نذر و یمین مانند هم میباشند، اما ابن لهیعه وقتی آن را گفته است، آن دسته از راویانش که زیاده را در روایاتشان از عبدالله بن لهیعه نقل کردهاند فکر کردهاند که این جزء حدیث میباشد در حالی که وی آن را برای شرح حدیث گفته است.
ابن عباس[١٨٢]، شعبی[١٨٣]، مجاهد[١٨٤] و حسن بصری[١٨٥] نذر را یمین میدانند و بر آن احکامش را جاری میکنند. امام ابن قدامه / میگوید: نذر در قول اصح همانند یمین است و ثابت شده که حکم نذر در یکی از اقسام آنکه نذر لجاج میباشد، همانند حکم یمین است، پس در سایر انواع نذر هم حکم یمین را پیدا میکند؛ مگر آنکه خود شرع آن را تخصیص بزند[١٨٦]. و امام احمد / هم نذر و یمین را یکی میداند[١٨٧]. و ابن قدامه / میگوید: قول صحیح در مذهب ما این است که نذر، همانند یمین میباشد و فقط در لزوم وفای به آن فرق دارد[١٨٨].
امام ابن تیمیة / میگوید: اهمیت نذر از سوگند بیشتر است، چرا که اگر فردی برای غیر خدا نذری کرد، به اجماع مسلمین نمیخواهد که به آن نذر وفا کند[١٨٩].
در مورد کفارۀ نذر، این قول نزد ما راجح میباشد که کفارۀ نذر همان کفارۀ یمین میباشد که إنشاءالله در بحث کفارات، به نقد و بررسی اقوال دیگر در مورد کفارۀ نذر میپردازیم.
اما نظر ما بر این میباشد که نذر با یمین تفاوتهایی دارد، مثلاً همینکه خداوند أ و پیامبر ج دو لفظ متفاوت را برای این دو به کار بردهاند، پس نشان از تفاوت ذات این دو میدهد و اگر یکی بود، چرا هر موضوع را مختلف نام برده و به بررسی آن پرداختهاند؟ و اگر جزء چیزهایی بوده که چند نام دارد، چرا برای ما نقل نگردیده است، از طرفی همانطور که گفتیم، نذر تبرر برای بعضیها مستحب و نذر مجازاة مکروه میباشد، اما در قسم اینگونه نیست.
و میگوییم که کفارۀ نذر همان کفاره یمین است، چون از پیامبر ج در صحیح مسلم آمده است که: حَدَّثَنِي هَارُونُ بْنُ سَعِيدٍ الْأَيْلِيُّ، وَيُونُسُ بْنُ عَبْدِ الْأَعْلَى، وَأَحْمَدُ بْنُ عِيسَى، قَالَ يُونُسُ: أَخْبَرَنَا، وقَالَ الْآخَرَانِ: حَدَّثَنَا ابْنُ وَهْبٍ، أَخْبَرَنِي عَمْرُو بْنُ الْحَارِثِ، عَنْ كَعْبِ بْنِ عَلْقَمَةَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ شِمَاسَةَ، عَنْ أَبِي الْخَيْرِ، عَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ، عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «كَفَّارَةُ النَّذْرِ كَفَّارَةُ الْيَمِينِ».[١٩٠]
ترجمه: «کفارۀ نذر، همان کفارۀ یمین میباشد».
و از این حدیث چیز دیگری معلوم میگردد و آن اینکه نذر و یمین باهم تفاوت دارند، چون خود پیامبر ج آنها را دو چیز مختلف نام برده و از هم جدا کردهاند و اکنون که دو لفظ مختلف و دو باب مختلف در شریعت دارند، نشان از تفاوت ذات همدیگر میدهد، لذا در کل باهم تفاوت دارند، اما شباهتهای زیادی هم با یکیدگر دارند.
[١٤٥]- حافظ عراقی، طرح التثریب (ج ٦ ص ٥٦-٥٧).
[١٤٦]- مسلم (ش: ٤٣٤٢) / نسایی (ش: ٣٨٣٢) / ابوداود (ش: ٣٣٢٥).
[١٤٧]- صنعانی، سبل السّلام (ج ٤ ص ٣٦٦).
[١٤٨]- صنعانی، سبل السّلام (ج ٤ ص ٣٦٦) / قاضی مغربی، البدر التمام (ج ٥ ص ١١٠) / شوکانی، نیل الأوطار (ص ١٦٣٦) / ابن حجر، فتح الباري (ج ١١ ص ٥٨٧).
[١٤٩]- صحیح، عبدالرزاق (ج ٨ ص ٤٤٢).
[١٥٠]- صحیح است، به جز (ثُمِّ تُكَفِّر يَمِيْنَهَا) که منکر است، ابوداود (ش: ٣٢٩٧) / بیهقی، سنن کبری (ش: ٢٠٦١٥) / طحاوی، شرح معاني الآثار (ج ٣ ص ١٣٠) / ابن حبان (ش: ٤٣٨٣) / ابویعلی (ش: ٢٤٤٣) / احمد (ش: ٢٨٢٨).
[١٥١]- سنن کبری، بیهقی (ش: ٢٠٦٠٩-٢٠٦١٠-٢٠٦١١-٢٠٦١٢-٢٠٦١٣) / معجم الکبیر (ش: ١١٩٤٩-١١٨٢٨-٧٤٥) / ابوداود (ش: ٣٢٩٨-٣٢٩٩-٣٣٠٥) / دارمی (ش: ٢٣٣٥) / ابویعلی (ش: ٢٧٣٧) / ابن الجارود (ش: ٩٣٦) / طحاوی، شرح معاني الآثار (ج ٣ ص ١٣١) / ابن خزیمه (ش: ٣٠٤٥) / احمد (ش: ٢١٣٤-٢١٣٩-٢٨٣٤).
[١٥٢]- طحاوی، شرح معاني الآثار (ج ٣ ص ١٣٠) / بیهقی، سنن کبری (ش: ٢٠٦١٥).
[١٥٣]- معجم الکبیر (ش: ٧٤٥) / ابن جارود، المنتقي (ش: ٩٣٦).
[١٥٤]- بیهقی، سنن کبری (ش: ٢٠٦١٤) / احمد (ش: ١٧٧٩٣-٢١٣٤-٢١٣٩-٢٨٣٤) / ابن خزیمه (ش: ٣٠٤٥) / طحاوی، شرح معاني الآثار (ج ٣ ص ١٣١) / معجم الأوسط (ش: ٩٣٨٠).
[١٥٥]- بیهقی، سنن کبری (ش: ٢٠٦١٦) / معجم الکبیر (ش: ٨٩٣-٨٩٤) / ابویعلی (ش: ١٧٥٣) / ترمذی (ش: ١٥٤٤) / نسایی، سنن کبری (ش: ٤٧٥٧) / ابوداود (ش: ٣٢٩٥) / دارمی (ش: ٢٣٣٤) / احمد (ش: ١٧٢٩١-١٧٣٠٦-١٧٣٤٨-١٧٣٧٥) / ابن ابي شیبة (ج ٣ ص ٤٩٢) / عبدالرزاق (ج ٨ ص ٤٥٠) / ابن ماجه (ش: ٢١٣٤) / نسایی (ش: ٣٨١٥).
[١٥٦]- بخاری (ش: ١٨٥٥) / مسلم (ش: ٤٣٣٩-٤٣٤٠-٤٣٤١) / مهروانی، الفوائد المنتخبة (ج ١ ص ١١٥) / محاملی، أمالی (ج ١ ص ٧٠) / ابن جارود، المنتقي (ش: ٩٣٧) / ابوداود (ش: ٣٣٠١) / نسایی، سنن کبری (ش: ٤٧٥٦) / معجم الکبیر (ش: ٧٥٠-٧٥١) / عبدالرزاق (ج ٨ ص ٤٥١) / ابوعوانه (ش: ٣١٥١-٣١٥٢-٣١٥٣-٥٨٦٥-٥٨٦٨).
[١٥٧]- معجم الکبیر (ش: ٨٨٦) / شرح معاني الآثار (ج ٣ ص ١٢٩).
[١٥٨]- معجم الکبیر (ش: ٨٩٦).
[١٥٩]- عبدالرزاق (ج ٨ ص ٤٥١).
[١٦٠]- طحاوی، شرح معاني الآثار (ج ٣ ص ١٣٠) / ابوعوانه (ش: ٥٨٦٩).
[١٦١]- ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج ٤ ص ٣٣٣).
[١٦٢]- ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج ٥ ص ٣٨٢).
[١٦٣]- ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج ٧ ص ١٢).
[١٦٤]- ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج ٣ ص ٧٢).
[١٦٥]- ابن ماجه (ش: ٢١٣٤) / نسایی (ش: ٣٨١٥) / معجم الکبیر (ش: ٨٩٣-٨٩٤) / ابن ابي شیبة (ج ٣ ص ٤٩٢) / احمد (ش: ١٧٢٩١-١٧٣٠٦-١٧٣٧٥) / ترمذی (ش: ١٥٤٤) / ابوداود (ش: ٣٢٩٥).
[١٦٦]- عبدالرزاق (ج ٨ ص ٤٥١).
[١٦٧]- بخاری (ش: ١٨٦٦) / مسلم (ش: ٤٣٣٩-٤٣٤٠-٤٣٤١) / سنن کبری، بیهقی (ش: ٢٠٦٠٩-٢٠٦١٠-٢٠٦١١-٢٠٦١٢-٢٠٦١٣-٢٠٦١٤-٢٠٦١٥-٢٠٦١٦) / ابوداود (ش: ٣٢٩٧-٣٢٩٨-٣٣٠٠-٣٢٩٥-٣٢٩٦-٣٢٩٩-٣٣٠٥-٣٣٠١) / ترمذی (ش: ١٥٤٤-١٥٣٦) / معجم الکبیر (ش: ١١٨٢٨-٨٨٦-٨٩٦-٧٤٥-١١٩٤٩-٧٥٠-٧٥١-٨٤٩-٨٩٣) / معجم الأوسط (ش: ٩٣٨٠) / دارمی (ش: ٢٣٣٥-٢٣٣٤) / طحاوی، شرح معاني الآثار (ج ٣ ص ١٢٩- ج ٣ ص ١٣٠-ج٣ص١٣١) / ابویعلی (ش: ٢٤٤٣-١٧٣-٢٧٣٧) / احمد (ش: ٢٨٢٨-٢٢٧٨-٢١٣٤-٢١٣٩-٢١٣٥-١٧٣٤٨-١٧٣٠٦-٧٤٩١-١٧٧٩٣-٢٨٣٤-١٧٣٧٥) / ابن ابي شیبة (ج ٣ ص ٢٩٦ – ج ٣ ص ٤٩٢) / عبدالرزاق (ج ٨ ص ٤٥١ – ج ٨ ص ٤٥٠) / ابن جارود، المنتقي (ش: ٩٣٦-٩٣٧) / ابوعوانه (ش: ٣١٥١-٣١٥٢-٣١٥٣-٥٨٦٥-٥٨٦٨-٥٨٦٩) / مهروانی، الفوائد المنتخبة (ج ١ ص ١١٥) / محاملی، أمالی (ج ١ ص ٧٠) / نسایی، سنن کبری (ش: ٤٧٥٦-٤٧٥٧) / ابن ماجه (ش: ٢١٣٤) / ابن خزیمه (ش: ٣٠٤٥).
[١٦٨]- با این لفظ این حدیث را نیافتم، بلکه آمده است که «إنما النذرُ يمينٌ» و این روایت منکر میباشد، معجم الکبیر (ش: ١٧٤٤-١٧٣١٩) / احمد (ش: ١٧٣٤٠).
[١٦٩]- معجم الکبیر (ش: ٧٤٨).
[١٧٠]- احمد (ش: ١٧٣٢٠-١٧٣١٩-١٧٤٢٣) / معجم الکبیر (ش: ٧٤٦-٨٦٦-١٧٤٤-١٧٣١٩) / رویانی، المسند (ج ١ ص ١٩١) / ابویعلی (ش: ١٧٤٤).
[١٧١]- احمد (ش: ١٧٣٢٥) / معجم الکبیر (ش: ٨٦٥) / رویانی، المسند (ج ١ ص ١٦٥).
[١٧٢]- مسلم (ش: ٤٣٤٢) / بیهقی، سنن کبری (ش: ٢٠٥٤٤) / معجم الکبیر (ش: ٧٤٧) نسایی (ش: ٣٨٣٢) / نسایی، سنن کبری (ش: ٤٧٧٣) / طحاوی، شرح معاني الآثار (ج ٣ ص ١٣٠) / ابوعوانه (ش: ٥٨٦٣) / ابن عساکر، المعجم (ج ١ ص ٨٩).
[١٧٣]- ترمذی (ش: ١٥٢٨) / ابوداود (ش: ٣٣٢٥) / احمد (ش: ١٧٣٠١) / رویانی، المسند (ج ١ ص ١٥٨) / معجم الکبیر (ش: ٧٤٩).
[١٧٤]- معجم الکبیر (ش: ٧٤٦).
[١٧٥]- ابویعلی (ش: ١٧٤٤).
[١٧٦]- احمد (ش: ١٧٣١٩).
[١٧٧]- احمد (ش: ١٧٤٢٣).
[١٧٨]- رویانی، المسند (ج ١ ص ١٩١).
[١٧٩]- معجم الکبیر (ش: ١٧٤٤-٨٦٦-١٧٣١٩).
[١٨٠]- احمد (ش: ١٧٣٤٠).
[١٨١]- ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج ٥ ص ٣٧٣).
[١٨٢]- صحیح، ابن ابي شیبة (ج ٣ ص ٤٧١) / عبدالرزاق (ج ٨ ص ٤٤١).
[١٨٣]- صحیح، ابن ابي شیبة (ج ٣ ص ٤٧١) / عبدالرزاق (ج ٨ ص ٤٤٢).
[١٨٤]- صحیح، ابن ابي شیبة (ج ٣ ص ٤٧١) / عبدالرزاق (ج ٨ ص ٤٤٣).
[١٨٥]- صحیح، عبدالرزاق (ج ٨ ص ٤٤٥).
[١٨٦]- ابن قدامة (ج ١١ ص ٣٣٣-٣٣٢) / ابن مفلح، المبدع (ج ٩ ص ٣٢٤).
[١٨٧]- بهوتی، کشاف القناع (ج ٦ ص ٢٧٤).
[١٨٨]- بهوتی، کشاف القناع (ج ٦ ص ٢٧٤).
[١٨٩]- ابن تیمیة، مجموع الفتاوی (ج ١ ص ٨١).
[١٩٠]- مسلم (ش: ٤٣٤٢) / نسایی (ش: ٣٨٣٢) / ابوداود (ش: ٣٣٢٥).