احکام نذر در فقه اسلامی

فهرست کتاب

٣-٢-١ کفارۀ نذر تبرر (مطلق)

٣-٢-١ کفارۀ نذر تبرر (مطلق)

در مورد نذر تبرر فقهای شافعیه گفته‌اند: حتماً باید به نذرش عمل کند و نمی‌تواند کفاره دهد[٤٧٦] و حتی امام سبکی[٤٧٧] و امام ابن قدامة[٤٧٨] و امام ابن شهاب رملی[٤٧٩] و امام دمیاطی[٤٨٠] و امام نووی[٤٨١] می‌گویند: هیچ خلافی نیست که در نذر تبرر کفاره واجب نمی‌باشد و فرد فقط باید به نذرش عمل کند و مذهب حنابله[٤٨٢] و حنفیه هم بر این می‌باشد[٤٨٣]. البته در قولی از شافعیه[٤٨٤] و روایتی از امام شافعی[٤٨٥] و امام ابواسحاق و امام ابوبکر صیرفی رحمهم الله[٤٨٦] آمده است که منعقد نمی‌گردد و روایت شده که امام شافعی آن را نذر نمی‌داند، بلکه به عنوان یمین محسوب می‌کند[٤٨٧] و در روایتی دیگر از ایشان آمده که ایشان گفته‌اند: با دادن کفارۀ نذر از وی ساقط می‌گردد[٤٨٨] و دلیل‌شان این است که نذر در نزد عرب وعده‌دادن به شرط است و چون در اینجا شرطی نمی‌باشد، پس مشروطی هم نیست، همچنانکه اگر در بیوعات عوضی نباشد منعقد نمی‌گردند[٤٨٩] و می‌گویند که ابوعمرو غلام ثعلب می‌گوید: نذر در نزد عرب به معنی وعده‌دادن با شرط می‌باشد[٤٩٠].

اما امام ابن قدامة و ابن مفلح حنبلی نسبت این قول را به ابوعمرو درست نمی‌داند و می‌گویند: عرب، چیزی که انسان آن را بر خود ملزم کرده است را نذر می‌نامند، اگرچه بدون هیچ شرطی باشد و جعاله، وعده‌ای با شرط می‌باشد اگرچه نذر نمی‌باشد[٤٩١].

و بعضی فقها هم این قول را پذیرفته‌اند و استنادشان علاوه بر بالا به اشعار عربی است که:

عنتره عبسی می‌گوید:

«الشاتمي عرضى ولم اشتمهما
والناذرين إذا لم القهما دمى»
[٤٩٢]

به ناموس و آبرویم توهین کردند ولی من به ناموس‌شان اهانت نکردم و در حالی که آن‌ها را ملاقات نکرده‌ام قصد کشتن مرا کرده‌اند.

و جمیل هم می‌گوید:

«فليت رجالاً فيكِ قد نذروا دمى
وهموا بقتلي يا بثين لقوني»
[٤٩٣]

چه مردانی که به خاطر تو قصد ریختن خونم را کرده‌اند و می‌خواهند هرگاه که مرا دیدند مرا بکشند.

و این ابیات نشان می‌دهد که عرب، وعده‌دادن بدون شرط را هم نذر می‌نامند.

و این نزد ما راجح می‌باشد که نذر مطلق منعقد می‌گردد، اگرچه مشروطی در کار نباشد، مثلاً بگوید: «لله عليِّ نذر یومٍ» اما اگر فرد به آن عمل نکرد، کفاره‌اش کفاره یمین می‌باشد و دلیلش هم حدییث پیامبر  ج می‌باشد که در صحیح مسلم  / آمده است:

حَدَّثَنِي هَارُونُ بْنُ سَعِيدٍ الْأَيْلِيُّ، وَيُونُسُ بْنُ عَبْدِ الْأَعْلَى، وَأَحْمَدُ بْنُ عِيسَى، قَالَ يُونُسُ: أَخْبَرَنَا، وقَالَ الْآخَرَانِ: حَدَّثَنَا ابْنُ وَهْبٍ، أَخْبَرَنِي عَمْرُو بْنُ الْحَارِثِ، عَنْ كَعْبِ بْنِ عَلْقَمَةَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ شِمَاسَةَ، عَنْ أَبِي الْخَيْرِ، عَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ، عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «كَفَّارَةُ النَّذْرِ كَفَّارَةُ الْيَمِينِ».[٤٩٤]

ترجمه: «کفارۀ نذر، همان کفاره یمین می‌باشد».

و ما این حدیث را بر همان عمومش حمل می‌کنیم و چیزی را به آن تخصیص نمی‌دهیم و می‌گوییم: هرجا که نذری منعقد گردید، در صورت عمل‌نکردن به آن، کفاره‌اش کفاره یمین می‌باشد.

ابن عباس[٤٩٥]، عمر، عائشه، ام سلمة، ابن عمر  ش[٤٩٦]، عده‌ای از اهل حدیث[٤٩٧]، شعبی[٤٩٨]، مجاهد[٤٩٩] و حسن بصری رحمهم الله[٥٠٠] بر نذر، احکام یمین را جاری می‌کنند و به طور مطلق کفارۀ نذر را کفارۀ یمین می‌دانند، ولی از ابن عمر  ب نقل شده که ایشان عتق را استثنا کرده و آن را واقع می‌داند[٥٠١].

[٤٧٦]- ابن قدامة، المغني (ج ١١ ص ٣٣٢) / حصنی، کفایة الأخیار (ص ٦٥١) / ماوردی، الحاوي الکبیر (ج ١٥ ص ٤٦٧) / ابن رشد، بدایة المجتهد (ج ١ ص ٣٣٩) / غزالی، الوسیط (ج ٧ ص ٢٦٠) / ابن حجر، تحفة المحتاج (ج ١٠ ص ٦٨) / ابن عبدالبر، الکافي في فقه أهل المدینة (ص ١٩٩) / عمرانی، البیان في مذهب الشافعي (ج ٤ ص ٤٧٥).

[٤٧٧]- سبکی، فتاوی (ج ٢ ص ٣٠٦).

[٤٧٨]- ابن قدامة، المغني (ج ١١ ص ٣٣٢).

[٤٧٩]- ابن شهاب رملی، نهایة المحتاج (ج ٨ ص ٢١٩).

[٤٨٠]- دمیاطی، إعانة الطالبین (ج ٢ ص ٤٠٧).

[٤٨١]- نووی، المجموع (ج ٨ ص ٤٥٩).

[٤٨٢]- ابن قدامة، المغني (ج ١١ ص ٣٣٢).

[٤٨٣]- عمرانی، البیان في مذهب الشافعي (ج ٤ ص ٤٧٦).

[٤٨٤]- حصنی، کفایة الأخیار (ص ٦٥١) / ابن قدامة، المغني (ج ١١ ص ٣٣٢) / ابن رشد، بدایة المجتهد (ج ١ ص ٣٣٩) / نووی، المجموع (ج ٨ ص ٤٥٩) / غزالی، الوسیط (ج ٧ ص ٢٦٠).

[٤٨٥]- ابن هبیرة، اختلاف الأئمة العلما (ج ٢ ص ٣٩٢).

[٤٨٦]- عمرانی، البیان في مذهب الشافعي (ج ٤ ص ٤٧٥).

[٤٨٧]- صنعانی، سبل السّلام (ج ٤ ص ٣٦٦).

[٤٨٨]- عمرانی، البیان في مذهب الشافعي (ج ٤ ص ٤٧٦).

[٤٨٩]- حصنی، کفایة الأخیار (ص ٦٥١) / ابن قدامة، المغني (ج ١١ ص ٣٣٢) / غزالی، الوسیط (ج ٧ ص ٢٦٠) / عمرانی، البیان في مذهب الشافعي (ج ٤ ص ٤٧٥).

[٤٩٠]- ابن قدامة، المغني (ج ١١ ص ٣٤٣) / ماوردی، الحاوي الکبیر (ج ١٥ ص ٤٦٧).

[٤٩١]- ابن مفلح، المبدع شرح المقنع (ج ٩ ص ٢٣٣) / ابن قدامة، المغني (ج ١١ ص ٣٤٣).

[٤٩٢]- ماوردی، الحاوي الکبیر (ج ١٥ ص ٤٦٣) / قرافی، الذخیرة (ج ٤ ص ٧١).

[٤٩٣]- قرافی، الذخیرة (ج ٤ ص ٧١).

[٤٩٤]- مسلم (ش: ٤٣٣٢) / نسایی (ش: ٣٨٣٢) / ابوداود (ش: ٣٣٢٥).

[٤٩٥]- صحیح، ابن ابي شیبة (ج ٣ ص ٤٧١) / عبدالرزاق (ج ٨ ص ٤٤١).

[٤٩٦]- صنعانی، سبل السّلام (ج ٤ ص ٣٦٦).

[٤٩٧]- صنعانی، سبل السّلام (ج ٤ ص ٣٦٦) / قاضی مغربی، البدر التمام (ج ٥ ص ١١٠) / شوکانی، نیل الأوطار (ص ١٦٣٦) / ابن حجر، فتح الباري (ج ١١ ص ٥٨٧).

[٤٩٨]- صحیح، ابن ابي شیبة (ج ٣ ص ٤٧١) / عبدالرزاق (ج ٨ ص ٤٤٢).

[٤٩٩]- صحیح، ابن ابي شیبة (ج ٣ ص ٤٧١) / عبدالرزاق (ج ٨ ص ٤٤٣).

[٥٠٠]- صحیح، عبدالرزاق (ج ٨ ص ٤٤٥).

[٥٠١]- صنعانی، سبل السّلام (ج ٤ ص ٣٦٦).