٢-١-٥ اجازهگرفتن از شوهر (مختص زنان)
این شرط مختص زن میباشد و جمهور علماء گفتهاند که روزهگرفتن و سایر عبادات تطوعی برای زن، بدون اجازۀ شوهرش برای او حرام میباشد[٢٣٤] و فقهای حنفیه آن را مکروه تنزیهی میدانند[٢٣٥] و امام نووی / کراهتدانستن آن را از بعضی شافعیه نقل کرده است[٢٣٦] و به اتفاق علما اگر زنی بدون اذن شوهرش روزه تطوع بگیرد، شوهرش حق دارد که او را از ادامۀ روزهاش منع کند[٢٣٧]. فقهای امامیه گفتهاند که زن حق ندارد بدون اذن شوهرش روزه یا سایر عبادات تطوعی را نذر کند، چون تمتع در هر لحظهای حق مرد میباشد، لذا باید تطوعاتش طوری باشد که مانع استفاده حق شوهر نشود، مثلاً زن نذر میکند که این هفته را روزه بگیرد، چون از حق مرد کم میگردد، لذا باید با اذن او باشد[٢٣٨]. اما امام ابن حزم / نهی را فقط مختص به روزه میداند و سایر عبادات را بر آن قیاس نمیکند و لذا نذر سایر عبادات تطوعی را بدون اذن شوهر برای زن جایز میداند.
و استنادشان به حدیثی است که امام بخاری / از پیامبر ج روایت میکند که:
حَدَّثَنَا أَبُو اليَمَانِ، أَخْبَرَنَا شُعَيْبٌ، حَدَّثَنَا أَبُو الزِّنَادِ، عَنِ الأَعْرَجِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لاَ يَحِلُّ لِلْمَرْأَةِ أَنْ تَصُومَ وَزَوْجُهَا شَاهِدٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ».[٢٣٩]
ابوهریرة س میگوید که پیامبر ج میفرمایند: «برای زن حلال نمیباشد که در هنگام حضور شوهرش بدون اجازۀ او روزه (تطوع) بگیرد».
و قول به تحریمبودن، نظر صحیح میباشد و با وجود اینچنین نص صریحی، هیچ مانعی در عدم تحریم آن نمیباشد. و آنهایی که آن را مکروه میدانند، این نص را تأویل میکنند و میگویند: منظور از «لا یَحِلُّ»، عدم استوای برابری میباشد، یعنی حلالی که دو طرفش برابر است نمیباشد، بلکه راجح ترک آن است.
اما همچنانکه میبینیم، این تأویل بسیار بعید و دور از لفظ حدیث است و اگر در شریعت هرکس حرامها را به اینگونه تأویل کند، از شریعت چیزی باقی نمیماند و لذا نیازی به ابطال ندارد و ابطال آن به خودی خود واضح است.
و در نزد من رأی امام ابن حزم / راجح میباشد، چرا که اولاً: قیاس در نزد ما حجیت ندارد و لذا کسانی که آن را قبول ندارند، فقط بر این نص اکتفا میکنند و آن را بر چیزی دیگری تسری نمیدهند. ثانیاً به فرض حجیت قیاس، در اینجا نمیتوان سایر عبادات مثل نماز و صدقه و... را بر آن قیاس نمود، چرا که ما میدانیم در قیاس باید علت مشترکی باشد و وقتی ما به نهی رسول الله ج نگاه میکنیم، میبینیم که هدف از نهی این بوده که اگر زن نذر روزه را بکند، شوهرش تا پایان روز نمیتواند با او نزدیکی کند و این موجب ضایعکردن حق شوهرش میباشد، اما اگر نذر دو رکعت نماز سنت یا صدقه یا ذکری کند، هیچکدام از اینها مانع فوت حق شوهرش نمیگردد، پس چگونه علت بین اینها مشترک میباشد؟ و آیا نذر کردن صدقه و نماز مانند روزه میباشد؟
و باید به این نکته هم اشاره کنیم که منظور از «صوم» در حدیث به اتفاق علما روزه مستحبی میباشد، چرا که روزۀ فرض، تکلیف فردی میباشد و در وجوب آن اجازۀ هیچ فردی مطرح نیست و با دستور هیچکس از انسان ساقط نمیگردد. از طرفی همین حدیثی که شعیب بن ابی حمزه از ابوالزناد روایت میکند، امام سفیان بن عیینه از ابوالزناد روایت کرده و در آن زیادۀ «غیر شهر رمضان» آمده است و امام ترمذی / به سند صحیح روایت میکند:
حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ، وَنَصْرُ بْنُ عَلِيٍّ، قَالاَ: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ بْنُ عُيَيْنَةَ، عَنْ أَبِي الزِّنَادِ، عَنِ الأَعْرَجِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لاَ تَصُومُ الْمَرْأَةُ وَزَوْجُهَا شَاهِدٌ يَوْمًا مِنْ غَيْرِ شَهْرِ رَمَضَانَ، إِلاَّ بِإِذْنِهِ».[٢٤٠]
ترجمه: «زن نباید در هنگام حضور شوهرش بدون اجازۀ او روزهای غیر از روزۀ ماه رمضان بگیرد».
و چون زیادۀ «ثقة» مقبول میباشد، و امام سفیان بن عیینه از شعیب متقن و اثبت میباشد، لذا پس اصل حدیث اینطور بوده که «... يَوْمًا مِنْ غَيْرِ شَهْرِ رَمَضَانَ، إِلاَّ بِإِذْنِهِ» و شعیب بن ابی حمزه این قسمت «غَيْرِ رَمَضَانَ» را روایت نکرده است.
[٢٣٤]- زحیلی، الفقه الإسلامي وأدلته (ج ١ ص ٤٠١) / شوکانی، نیل الأوطار، طبعة المنیریه (ج ٦ ص ٢٦٣) / ابن حجر، فتح الباري (ج ٩ ص ٢٩٦).
[٢٣٥]- زخیلی، الفقه الإسلامي وأدلته (ج ١ ص ٤٠١).
[٢٣٦]- ابن حجر، فتح الباري (ج ٩ ص ٢٩٦).
[٢٣٧]- الموسوعة الكويتية (ج ٧ ص ٩٢).
[٢٣٨]- حلی، شرائع الإسلام في مسائل الحلال والحرام (ج ٣ ص ٧٢٤) / جزیری و غروی و مازح، الفقه علی المذاهب الأربعة ومذهب أهل البیت (ج ٢ ص ١٨١) / نجفی، جواهر الکلام في شرح شرائع الإسلام (ج ٣٥ ص ٣٥٦).
[٢٣٩]- بخاری (ش: ٥١٩٥) / نسایی، سنن کبری (ش: ٢٩٢١) / ابن حبان (ش: ٤١٧٠) / ابوعوانه، مستخرج (ش: ٢٣٦٧) / معجم الأوسط (٢٨٢).
[٢٤٠]- ترمذی (ش: ٧٨٢) / ابن ماجه (ش: ١٧٦١) / دارمی (ش: ١٧٢٠) / بیهقی، سنن کبری (ش: ٣٢٨٨) / ابن خزیمه (ش: ٢١٦٨) / ابوشیخ ابن حیان، احادیث ابوزبیر عن غیر جابر (ش: ١٣١).