٢-٣ صیغه و شروط آن
نذر کردن باید با لفظ باشد و تنها با نیتکردن منعقد نمیگردد، اگرچه آنچه که نیتش را کرده بر او مؤکد میگردد[٤٠٩]. جمهور امامیه میگویند: نذر کردن جز با نطق و الفاظ منعقد نمیگردد، اما عدهای هم از آنان میگویند که با نیت و اعتقاد منعقد میگردد[٤١٠].
اما اینکه در انعقاد نذر، آیا باید لفظ صریح نذر به کار برده شود، مثلاً گفته شود «لله عليَّ نذرُ كذا» یا اینکه لفظ «لله عليَّ كذا» کفایت میکند اختلاف میباشد، جمهور علمای مذاهب مثل حنفیه[٤١١]، شافعیه[٤١٢]، حنابله[٤١٣]، و مالکیه[٤١٤] گفتهاند که لازم نمیباشد که حتماً لفظ نذر به کار برده شود، بلکه اگر صیغهای که الزام از آن فهمیده میشود به کار برده شود، کافی است و این قول را به ابن عمر ب[٤١٥]، سعید بن مسیب، قاسم بن محمد و یزید بن ابراهیم تیمی رحمهم الله هم نسبت دادهاند[٤١٦].
ابن تیمیة / هم میگوید: هرکس این را نذر نداند اشتباه کرده است[٤١٧] و در مقابل قول دیگری میباشد که نذر جز با لفظ صریح «نذر» منعقد نمیگردد که این قول دیگری از سعید بن مسیب[٤١٨] و قاسم بن محمد رحمهما الله میباشد[٤١٩]، و دلیلشان این است که نذر، اخبار از وجوب چیزی است که خداوند أ آن را واجب نکرده است، لذا باید ناذر جهتی که آن شیء را واجب گردانیده است را معلوم کند، و لذا باید لفظ صریح نذر را به کار ببرد[٤٢٠] و در نزد ما هم این قول راجح میباشد، چرا که در غیر این صورت اگر هر فردی بگوید: این کار را برای خداوند انجام میدهم، واجب است که به آن عمل کند در صورتی که این الفاظ را اکثر انسانها میگویند تا اینکه نشان دهند عملی را فقط به خاطر خداوند انجام میدهند و میخواهند خلوص نیت خود را بیان کنند و گاهی هم آن را انجام نمیدهند و کسی هم نگفته که این عمل با این الفاظ بر وی واجب میگردد، چرا که این الفاظ تکیه کلام مردم میباشد و زیاد هم به کار میرود، اما اگر فردی همین کلمات را با لفظ نذر به کار ببرد، به اتفاق بر وی واجب میباشد، مگر اینکه فرد قصد نذر را نداشته باشد و فقط بر زبانش جاری شده باشد، لذا باید الفاظ نذر طوری باشد که مانع از دخول چیزهایی باشد که اکثراً در کلام انسانها به کار میرود.
[٤٠٩]- ابن شهاب رملی، نهایة المحتاج (ج ٨ ص ٢١٨) / زیدان، المفصل (ج ٢ ص ٤٣١) / ابن قدامة، الشرح الکبیر (ج ١١ ص ٣٣٢) / دمیاطی، إعانة الطالبین (ج ٢ ص ٤٠٦) / نووی، روضة الطالبین (ج ٢ ص ٥٦٠) / انصاری، أسنی المطالب (ج ١ ص ٥٧٥) / نووی، المجموع (ج ٨ ص ٤٥٢) / حاشیتا قلیوبی (ج ٤ ص ٢٨٩) / قفال شاشی، حلیة العلماء (ج ٣ ص ٣٣٣) / الموسوعة الکویتیة (ج ٤٠ ص ١٤١) / بهوتی، کشاف القناع (ج ٦ ص ٢٧٨) / مرداوی، الإنصاف (ج ١١ ص ١١٨) / شربینی، مغني المحتاج (ج ٤ ص ٤١٠) / ابن المرتضی، البحر الزخار (ج ٥ ص ٤١٠) / شوکانی، سیل الجرار (ص ٦٩٥) / قفال شاشی، حلیة العلماء (ج ٣ ص ٣٣٤) / عمرانی، البیان في مذهب الشافعي (ج ٤ ص ٤٧٢).
[٤١٠]- حلی، شرائع الإسلام في المسائل الحلال والحرام (ج ٣ ص ٧٣٢).
[٤١١]- الموسوعة الکویتیة (ج ٤٠ ص ١٤١).
[٤١٢]- الموسوعة الکویتیة (ج ٤٠ ص ١٤١) / نووی، المجموع (ج ٨ ص ٤٥١) / دمیاطی، إعانة الطالبین (ج ٢ ص ٤٠٦) / ابن حجر، تحفة المحتاج (ج ١٠ ص ٦٨).
[٤١٣]- الموسوعة الکویتیة (ج ٤٠ ص ١٤١) / بهوتی، کشاف القناع (ج ٦ ص ٢٧٣) / ابن عثیمین، الشرح الممتع علی زاد المستقنع (ج ١٥ ص ٢٠٧) / ابن قدامة، المغني (ج ١١ ص ٣٧٣).
[٤١٤]- الموسوعة الکویتیة (ج ٤٠ ص ١٤١) / ابن رشد، بدایة المجتهد (ج ١ ص ٣٤٠).
[٤١٥]- الموسوعة الکویتیة (ج ٤٠ ص ١٤١) / ابن قدامة، الکافي (ج ٤ ص ٤١٧).
[٤١٦]- الموسوعة الکویتیة (ج ٤٠ ص ١٤١).
[٤١٧]- بهوتی، کشاف القناع (ج ٦ ص ٢٧٧).
[٤١٨]- ابن رشد، بدایة المجتهد (ج ١ ص ٣٤٠) / الموسوعة الکویتیة (ج ٤٠ ص ١٤١).
[٤١٩]- الموسوعة الکویتیة (ج ٤٠ ص ١٤١).
[٤٢٠]- الموسوعة الکویتیة (ج ٤٠ ص ١٤١) / ابن رشد، بدایة المجتهد (ج ١ ص ٣٤٠).