خاتمه در بیان زیارت انبیای عظام -علیهم السلام- و زیارت امامزادگان عالیمقام
مؤلّف مفاتیح در صفحهی ۵۶۱ دربارهی عنوان این فصل میگوید: «در اخبار، زیارتِ مخصوصی برای ایشان به نظر نرسیده مگر زیارت حضرت آدم و نوح-علیهما السلام- بعد سعی کرده که زیاراتی برای آنها بتراشد. امّا باید خدا را شکر کرد که زیارتی به نظر نرسیده وگرنه میخواستند برای هریک از صد و بیست و چهار هزار پیغمبر و برای صدها هزار امامزاده زیارتنامه بسازند و از شرق تا غرب عالَم را از گنبد و بارگاه و صحن و حرم و ضریح و گلدسته و..... بسازند.
۸۶با اینکه شیخ عبّاس خود نوشته است که «خطیبی در محضر حاج ملاّ محمّد ابراهیم کلباسی ـ طاب ثراه ـ در ذیل قصّهای دربارهی حضرت سیّد الشّهداء÷گفت که آنحضرت فرمود: «یا زینب، یا زینب»، آن فقیهِ وَرِع بیمحابا در ملأ عام به آواز بلند فرمود: خدا دهنت را بشکند، امام دو دفعه یا زینب نفرمود بلکه یک دفعه فرمود! اینک سلسلهی جلیلهی اهل منبر حال خود را در این باب ملاحظه کنند و از مفاسد کذب فیالجمله آگاه شوند و مطالب دروغ و روایات مجعوله را ترک کنند بلکه نقل نکنند هرچه دیده یا شنیدهاند و اقتصار کنند بر مطالبیکه ناقل آن ثقه باشد». و نیز نوشته است: «کار به جایی رسیده که در مجامع علمای مذهب اکاذیب صریحه ذکر میشود و نهی از این منکر میسّر نیست(؟!) و جملهای از ذاکرینِ مصائب باک از اختراع وقایع مُبکیه (=گریهآور) ندارند، بسا باشد که اختراع سخنی کند و خود را مشمول حدیث «مَنْ أَبْکَی فَلَهُ الجَنَّةُ»میداند و به طول زمان همان حرف دروغ، شیوعی در تألیفات جدیده پیدا کند و هرگاه محدّثِ مطّلعِ أمین منع از آن أکاذیب نماید، نسبت به کتابی مطبوع یا به کلامی مسموع دهد یا تمسّک به قاعدهی تسامح در ادلّۀ سُنَن نماید و دستاویز نقلهای ضعیفه قرار دهد، موجب ملامت و توبیخ مِلَل خارجه خواهد شد مانند جملهای از وقایع معروفه که در کُتُب جدیده مضبوط و نزد اهل علم و حدیث عین و أثری از آن وقایع نیست، مانند عروسی قاسم در کربلاء که در کتاب «رَوضَة الشُّهداء» تألیف فاضل کاشفی نقل شده است. شیخ طُرَیحی که از أجلّهی علماء و معتمدین است(؟!) از او نقل نموده ولی در کتاب «منتخب» مسامحات بسیاری نموده [چگونه با اینکه بسیار متسامِح بوده از أجلّهی معتمدین است؟!] که بر اهل بصیرت و اطّلاع پوشیده نیست» [۵۸۵]. امّا متأسفّانه خودش به توصیههای بالا عمل نمیکند و دربارهی زیارت حضرت معصومه از «علیّ بن ابراهیم» که بسیاری از خرافات کتاب «کافی» از اوست و از «عَمرَکی» که مرویّاتش وضع خوبی ندارد روایتی آورده، بدین مضمون: «هرکه او را زیارت کند و حقّ او را بشناسد از برای اوست بهشت= مَنْ زارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّة!» [۵۸۶]باید گفت: چگونه زیارت رسول خداصو حضرت علی÷در زمان حیات دنیوی آنان باعث وجوب دخول در بهشت نمیشد امّا زیارت قبر یکی از نوادگانشان سبب وجوب دخول در بهشت میشود؟! آیا کسی که حضرت موسی بن جعفر÷را در زمان حیاتش میدید واجِبُ الجَنَّة میشد؟ البتّه خیر. جاعلین و مردم کذّاب مردم را فریفته وهر چه خواستهاند به دین خدا افزودهاند!
در زمانی که در قم بودم اگر برای نماز صبح در شهر میگشتی بسیاری از مساجد بسته بود ولی صحن و مقبرهی حضرت معصومه مملوّ از جمعیّت بود. چگونه مسلمین را از توحید دور و به خرافات مغرور کردهاند چنانکه خدای تعالی دربارهی اهل کتاب فرموده: ﴿وَغَرَّهُمۡ فِي دِينِهِم مَّا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ ٢٤﴾[آلعمران: ٢٤] «و آنچه به دینشان افتراء میبستهاند ایشان را فریفته است».
ملاحظه کنید با وجود همین احادیث بیاعتبار در قم گنبدها و گلدستهها و موقوفات و دکّانها آنقدر زیاد شده که خدا میداند. هر ساله در ضریحها میلیونها پول میریزند. در زمان پهلوی دو نفر از اغنیاء در بالای سر مرقد حضرت معصومه دو قبر خریدند هریک به مبلغ ششصد هزار تومان! خدا میداند پولهایی که اکنون برای چنین قبرهایی میدهند، چقدر است و همچنین نذورات و فرشها و لوسترهاییکه برای حضرت معصومه و سایر امامان و امام زادگان هر ساله میدهند و به حراج و مزایده گذاشته میشود، خدا میداند مبلغ آنها چقدر است؟!
برای حضرت عبدالعظیم نیز مطالبی به هم بافتهاند که به نفع خودشان است مثلاً در صفحهی ۵۶۵ از قول فرد مجهولی میگوید: «شخصی از شیعه، حضرت رسالت پناهصرا در خواب دید که فرمود: مردی از فرزندان مرا از سکّة الموالی برخواهند داشت و مدفون خواهند کرد نزد درخت سیب در باغ عبدالجبّار بن عبدالوهّاب و اشاره فرمود به همان مکان که در آنجا مدفون شد پس آنشخص رفت که آن درخت و مکان را از صاحب باغ بخرد صاحب باغ گفت که برای چه میخری این درخت و جای آن را؟ آنشخص خواب خود را نقل کرد. صاحب باغ گفت: من نیز چنین خواب دیدهام [پس خواب خریدار زائد بوده و فائدهای نداشته] و موضع این درخت را با جمیع باغ وقف کردهام بر آن سیّد و سایر شیعیان که در آنجا مردههای خود را دفن کنند..... الخ». و روایتی نیز از فرد مجهولی آوردهاند که مدّعی است حضرت هادی فرموده زیارت عبدالعظیم مانند زیارت قبر امام حسین÷است!
ملاحظه کنید ادّعای فرد مجهولی و خواب فرد مجهولی را دلیل فضیلت شمردهاند و از برکت این خواب نان و آب دار، شهر ری پُرشده از گلدسته و گنبد و ضریح و... و مردم میلیونها تومان نذور و موقوفات به آنجا اهداء میکنند و محلّ درآمد خوبی برای مفتخواران شده است. به هرحال مردم عامی زمان ما مجذوب و مفتون گنبدهای طلا و نقره و بارگاههای پر آینه و..... هستند!
***
در بررسی متن مفاتیح به همین مقدار بسنده میکنیم و متذکرّ میشویم که مفاتیح ملحقاتی دارد [۵۸۷]که خرافیتر و بدتر از متن آن است و به نظر ما خوانندهی محترم پس از خواندن کتاب حاضر، خود میتواند، اعتبار یا بیاعتباری سایر مطالب مفاتیح را تشخیص دهد. امّا لازم میدانم دربارهی «حدیث کِساء» که در آخر مفاتیح ملاحظه میشود، مطالبی را به اطّلاع برسانم:
۸۷در ابتدای این حدیث بدون ذکر رجال آمده است: از کتاب «عوالم» به سندی معتبر [۵۸۸]از جابر بن عبدالله انصاری از حضرت فاطمه-علیها السلام- روایت شده است. این ادّعا دروغ است و هیچ سندی برای این حدیث دیده نشده است. اگر سند این حدیث، «صحیح» یا لاأقلّ «حسن» میبود قطعاً از آوردن سندش دریغ نمیکردند تا بر اعتبار و اهمّیّت آن بیفزایند.
مهمتر از این اعتراف خود شیخ عبّاس قمی است که گفته است: «و امّا حدیث معروف به حدیث کِساء که در زمان ما شایع است به این کیفیّت در کتب معتبرهی معروفه و أصول حدیث و مجامع متقنهی محدّثین دیده نشده و میتوان گفت از خصائص کتاب «منتخب» است» [۵۸۹].
چنانکه ملاحظه میشود، شیخ عبّاس قمی که به بسیاری از اخبار ناموثّق و کتب بیاعتبار، اعتماد میکند، تصریح کرده که چنین حدیثی در کتب متقدّمین نیست. و چنانکه در صفحات گذشته دیدیم به منقولات «طُرَیحی» خوشبین نیست و او را متسامح میداند [۵۹۰]. علاوه بر این «فخرالدّین طُرَیحی» در قرن دهم میزیسته و بین او و جابر بن عبدالله حدود هزار سال فاصله بوده، پس چگونه این حدیث را که محدّثین قبل از او نمیشناختهاند، نقل کرده است؟! أَفَلَا تَعْقِلُونَ؟
اگر به کتاب «غایة المرام» و تفسیر «برهان» سیّد هاشم بحرانی، مراجعه شود ملاحظه میکنید که وی هر خبری را که مربوط به مسألهی کساء بوده، جمعآوری کرده است. امّا این حدیث «طُرَیحی» شباهتی به هیچ یک از آنها ندارد، فِیالمَثَل احادیث میگویند حضرت زهرا-علیها السلام- به خانهی پیامبر آمد ولی این حدیث برخلاف آنها میگوید پیامبرصبه خانهی فاطمه-علیها السلام- آمد! بیشتر احادیث، کساء را خیبری دانستهاند ولی این حدیث کساء را یمانی گفته است، دیگر آنکه میگوید پیامبر چنان خود را با کساء پوشاند که هرکس وارد میشد پیامبر را نمیدید بلکه از رائحهی تن آنحضرت به حضورش پی میبرد، و تقاضا میکرد که زیر کساء قرار گیرد، در حالیکه احادیث دیگر میگویند پیامبر آنها را به قرار گرفتن زیر کساء دعوت فرمود.
در اواسط این حدیث بدون واسطهی پیامبر، از قول خدا و جبرئیل مطالبی میگوید، میپرسیم آیا به غیر پیامبر نیز وحی شود و کسی میتواند از أحوال ملکوت به ما خبر دهد؟! أَفَلَا تَعْقِلُونَ.
در این حدیث خدا قسم خورده وفرموده: «وَعِزَّتِي وَجَلالي إنِّيْ ما خَلَقْتُ سَماءً....الخ»«قسم به عزت و جلالم که آسمان بنا شده و زمین گسترده شده و ماهتابان و خورشید پرتوافکن و افلاک و دریاها را خلق نکردم مگر برای شما و محبّت شما پنج تن که زیر کِساء جمع شدهاید!»
این قول مخالف آیات قرآن است که فرموده: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمُ... ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ فِرَٰشٗا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقٗا لَّكُمۡۖ فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٢٢﴾[البقرة: ٢١، ٢٢]«ای مردم، پروردگارتان را عبادت کنید..... که زمین را برای شما [مانند] بستری و آسمان را [مانند سقف] بنا ساخت و از آسمان آبی فرو فرستاد و با آن میوها را برای روزی شما برون آورد، پس برای خدا انباز قرار مدهید در حالیکه میدانید [خدا انبازی ندارد]». و فرموده: ﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا﴾[البقرة: ٢٩]«اوست آن [خدایی] که همهی آنچه در زمین است برای شما آفرید». و فرموده: ﴿أَنَّ ٱللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾[لقمان: ٢٠]«همانا خداوند برای شما آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است، رام ساخت». و در سورهی ابراهیم فرموده: «خدا برای شما کشتیها و رودها و خورشید و ماه و شب روز را تسخیر و رام نموده است و از هرچه خواستید و نیاز داشتید به شما عطا فرمود». (إبراهیم: ۳۲ تا ۳۴). به هرحال خدا هیچ کس را استثناء نفرموده و جهان خلقت را به کسی یا کسانی اختصاص نداده است. ولی جاعلین بیخبر از قرآن و بیخبر از قیامت مینویسند که خدا آسمان و زمین و افلاک و..... را برای پنج نفر خلق کرده است. نَعوذُ بِاللهِ مِنَ الخُسرانِ وَمِنَ الکذبِ عَلَی اللهِ السُّبحان. البتّه این حدیث اشکالات دیگری از قبیل زیر کساء رفتن جبرئیل و..... نیز دارد که ما به همین مقدار بسنده کردهایم.
خرافات و موهومات درمیان مردم ما بسیار است و من نیز این روزها توان تفصیل بیشتر ندارم و به نظر ما همین مقدار برای تنبّه و بیداری مردم فکور و پیرو قرآن کافی است. از خدا خواهانیم که مردم ما را از شرّ دکانداران و خرافهفروشان نجات دهد و ما را یاری نموده و از شرّ اهل دنیا و خرافیّین حفظ فرماید.
آمِين يَا رَبَّ الْعَالَمِين. وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكَاتُه، وَمَا أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ، وَمَا تَوْفِيقِيْ إِلَّا بِاللهِ الْعَظِيمِ.
خادم الشّريعة المطهّرة: سيّد ابو الفضل ابن الرّضا (البرقعی)
[۵۸۵] منتهی الآمال، کتابفروشی اسلامیّه، ج۱، ص ۴۷۰ و ۴۷۳. [۵۸۶] و نیز در صفحهی ۵۶۶ مفاتیح دربارهی زیارت عبدالعظیم نوشته است: «هرکه زیارت کند قبر او را بهشت بر او واجب شود». [۵۸۷] به توضیحات صفحهی ۳۶ کتاب حاضر مراجعه شود. [۵۸۸] در بعضی از نُسَخ به جای «معتبر» کلمهی «صحیح» نوشتهاند. [۵۸۹] منتهی الآمال، کتابفروشی اسلامیّه، (به خطّ حاج میرزا حسن هریسی ارونقی)، ج۱، ص۴۴۵. [۵۹۰] ر.ک. کتاب حاضر، ص ۵۰۲ ـ همچنین شیخ عباس یک بار دیگر عدم اعتماد خود بر تألیفات «طُرَیحی» را چنین بیان کرده است: «مؤلف گویدکه ذکر محامل و هودج در غیر خبر مسلم جصاص نیست، و این خبر را گرچه علاّمهی مجلسی نقل فرموده لکن مأخذ نقل آن «منتخب» طُریحی و کتاب «نور العین» است که حال هر دو کتاب بر أهل فنّ حدیث مخفی نیست». (منتهی الآمال، ج۱، ص۴۰۹).