فصل یازدهم
مختصّ اعمال نوروز و ماههای رومی است! چنانکه در مقدّمهی کتاب حاضر (ص ۳۲) اشاره شد، شیخ عباس در این فصل به نقل از مجلسی روایتی بسیار عجیب آورده است [۴۹۹]که ما اصرار میکنیم اطبّاء و دانشجویان طبّ و مردم فکور و اهل تحقیق این فصل را حتماً مطالعه کرده و سایرین را مطلّع کنند که امثال مجلسی با مردم ما چه کردهاند؟! در این فصل خواصّی برای آب نیسان ذکر کرده که پرداختن به این امور از وظایف رسولان إلهی نبوده است چون وظیفهی آنان فقط بشارت و انذار بوده و قرآن کریم مکرّر به پیامبرصامر فرموده که بگوید: ﴿إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٞ وَبَشِيرٞ﴾[الأعراف: ١٨٨] «من جُز هشدار دهنده و نوید بخش نیستم». حال چگونه است که مردم با وجود چنین آیات روشن، بیدار نمیشوند و هر خرافاتی را به نام دین قبول میکنند؟ خدا میداند.
مسألهی دیگر آن است که شیخ عبّاس در منتهی الآمال (ج۲، ص۱۸۷) از امام صادق÷حدیثی نقل کرده که آنحضرت فرمود: «من در اخباری که از جدّم رسول خداصوارد شده تفتیش کردم در مورد این عید چیزی نیافتم و این عید سنّتی برای فُرس [= پارس] بوده و اسلام او را محو نموده و به خدا پناه میبرم از آنکه إحیاء کنم چیزی را که اسلام آن را محو کرده باشد..... الخ».
مخفی نماند که اخبار مربوط به عید نوروز که قبل از اسلام عید مجوس بوده، ضدّ و نقیض است یعنی تعدادی از اخبار، آن را اسلامی ندانسته، مانند روایت بالا و شماری بر خلاف آنهاست! نگارنده به روایتی معتبر که مؤیّد نوروز باشد برنخورده است و شاید روایات موافق نوروز جعل کسانی باشد که قصد ترویج این مراسم را درمیان مسلمین داشتهاند! واللهُ أعلَم.
[۴۹۹] حدیث مذکور از مهملی به نام «عیسی بن هارون» نقل شده است! مخفی نماند که در «مهج الدّعواتِ» سیّد بن طاوس(ص ۳۵۶ انتشارات سنائی) نافع از عمر(= نافع عَن عُمَر) نقل میکند امّا مجلسی در «بحار الأنوار» (ج ۹۵ ص ۴۱۹) و «زاد المعاد» (ص ۵۳۴) نافع از عبدالله پسرعمر (نافع عَنِ ابنِ عُمَر) نقل کرده و مؤلّف مفاتیح از «زاد المعاد» تبعیّت کرده است.