اسلام دین برهان و حجت است!
چنانکه قرآن نیز آن را به همین نام بمردم ابلاغ میکند! ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَكُم بُرۡهَٰنٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكُمۡ نُورٗا مُّبِينٗا ١٧٤﴾[النساء: ۱٧۴] [۳٧].
قرآن پس از آنکه در اینجا ﴿لَوۡ كَانَ فِيهِمَآ ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَا...﴾[الأنبیاء: ۲۲] [۳۸]برای بطلان شرک اقامه برهان عقلی میکند، در ذیل آن از مشرکین مطالبه برهان مینمایند ﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗۖ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡ﴾[الأنبیاء: ۲۴] [۳٩]چنانکه در جای دیگر نیز بعد از بیان ادله توحید، از آنان در خواست (برهان) میکند ﴿أَمَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ حَدَآئِقَ ذَاتَ بَهۡجَةٖ مَّا كَانَ لَكُمۡ أَن تُنۢبِتُواْ شَجَرَهَآۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ يَعۡدِلُونَ ٦٠﴾[النمل: ۶۰] [۴۰]تا اینکه میگوید: -﴿أَمَّن يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ وَمَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٦٤﴾[النمل: ۶۴] [۴۱].
گفیتم: در قرآن، به زبان حضرت ابراهیم کسانی که بدون برهان، برای خداوند شریک قرار داده و از یگانه پرستی سرپیچی میکردند نکوهش میکند، و در عین حال آن حضرت را برای اینکه با نیروی (دلیل و برهان) اساس بتخانه و بت پرستی را در هم ریخته بود در ذیل نقل همان براهینی که در مقابل مشرکین اقامه کرده بود، مورد تمجید و ستایش قرار میدهد: ﴿وَتِلۡكَ حُجَّتُنَآ ءَاتَيۡنَٰهَآ إِبۡرَٰهِيمَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦۚ نَرۡفَعُ دَرَجَٰتٖ مَّن نَّشَآءُۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٞ ٨٣﴾[الأنعام: ۸۳] [۴۲].
قرآن آئین ابراهیم را: همان آئینی که با قوه قاهره برهان تأسیس شده بود نیکوترین آئینهای دنیا میداند! ﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ دِينٗا مِّمَّنۡ أَسۡلَمَ وَجۡهَهُۥ لِلَّهِ وَهُوَ مُحۡسِنٞ وَٱتَّبَعَ مِلَّةَ إِبۡرَٰهِيمَ حَنِيفٗاۗ وَٱتَّخَذَ ٱللَّهُ إِبۡرَٰهِيمَ خَلِيلٗا ١٢٥﴾[النساء: ۱۲۵] [۴۳]و حضرت رسول اکرم نیز آئین خود را بعنوان آئین ابراهیم معرفی میکند! ﴿قُلۡ إِنَّنِي هَدَىٰنِي رَبِّيٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ دِينٗا قِيَمٗا مِّلَّةَ إِبۡرَٰهِيمَ حَنِيفٗا...﴾[الأنعام: ۱۶۱] [۴۴]و ما را نیز در اینجا -﴿قُلۡ صَدَقَ ٱللَّهُۗ فَٱتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبۡرَٰهِيمَ حَنِيفٗا...﴾[آل عمران: ٩۵] [۴۵]به پیروی ملت حنیف و طریقه متقنه ابراهیم که در حقیقت شریعت (برهان و حجت است) امر میکند!.
پس در کمال وضوح دانستیم: اسلام دین عقل و فکر است، دین علم و حکمت و آئین برهان و حجت است، دینی است که حقایق شامخه اش بر روی دو پایه استوار عقل و علم قرار گرفته و نقشه تعالیم متقنه وی از روی حکمت و برهان ریخته شدهاست، چنین آئینی تصدیق وی لا محاله در عهده خردمندان و دانشمندان خواهد بود، چنانکه خود قرآن نیز میگوید: ﴿وَيَرَى ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ ٱلۡحَقَّ وَيَهۡدِيٓ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡحَمِيدِ ٦﴾[سبأ: ۶] [۴۶].
پس نباید متأثر بود از اینکه مردمان نادان اسلام را با نظر بیقیدی مینگرند و یا اینکه خودشانرا بطور کلی از نعمت این آئین پاک محروم کرده و خویشتن را دچار وادیهای خطرناک ساختهاند زیرا این (دین) اصلاً طرف توجهشی کسانی است که دارای قلب آگاه، چشم بینا، گوش شنوا و بالاخره دانا و خردمند بوده باشند؛ نه آنانی که گوش و قلب خود را با مهر نادانی و خودپرستی مهر کرده و پرده تاریک جهل و تعصب را به روی چشمهای خود آویختهاند ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَآءٌ عَلَيۡهِمۡ ءَأَنذَرۡتَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تُنذِرۡهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ ٦ خَتَمَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ وَعَلَىٰ سَمۡعِهِمۡۖ وَعَلَىٰٓ أَبۡصَٰرِهِمۡ غِشَٰوَةٞ...﴾[البقرة: ۶-٧] [۴٧].
قرآن چنانکه خود گوید: ﴿ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ ٢ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ...﴾[البقرة: ۲-۳] راهنمای پرهیزکاران یعنی کسانی است که خویشتن را از قید تعصب و تقلید جاهلانه و دیگر پردههای خرد آسوده نموده و با حریت فکر متوجه آیات آفاقی و انفسی صفحه گیتی شده و در نتیجه بغیبت و باطن اشیاء ایمان میآورند و یا بقول محیی الشریعه النبویه حضرت جعفر بن محمد راهنمای کسانیاست که خود را محفوظ میکنند از اینکه (نادانی) و (سفاهت) بر آنان چیزه گردد، خلاصه اشخاصی که چشم و گوششان را باز کرده و قوای عقلیه خود را بکار انداخته و بالاخره از پرتو (علم) حیات نوینی گرفتهاند؛ قرآن فقط را هنمای آنان است، ولی مردمی که عقلشان را در زیر پردههای چندی پنهان نموده و عاجزند از اینکه از محسوس و مرحله ظاهر قدمی بالاتر گذارند کسانیکه زیر نفوذ اهریمن جهل قرار گرفته و متوغل در نادانی و خودپرستی هستند، و یا چون مردگان بیروح در گودالی آرمیدهاند، قرآن و اسلام بطور کلی متوجه آنان نیست ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَلَا تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا وَلَّوۡاْ مُدۡبِرِينَ ٨٠ وَمَآ أَنتَ بِهَٰدِي ٱلۡعُمۡيِ عَن ضَلَٰلَتِهِمۡۖ إِن تُسۡمِعُ إِلَّا مَن يُؤۡمِنُ بَِٔايَٰتِنَا فَهُم مُّسۡلِمُونَ ٨١…﴾[النمل: ۸۰-۸۱]! [۴۸]
این بود اندازه ارزش (علم) و موقعیت علماء در اسلام، اکنون باید دید کنیسه به (علم) چه نظری دارد و ملازمین کنیسه و روحانیون مسیحی از نظر مذهبی با علماء چگونه رفتار میکردهاند.
[۳٧] ای مردم آمد شما را برهانی از طرف پروردگار شما و فرستادیم بسوی شما نوری روشن. [۳۸] اگر در آسمان و زمین جز خدای یگانه خدایان چندی بودی هر آینه تباه شدی و رشته انتظام آنها از هم گسستی. [۳٩] آیا اتخاذ کردند بجز خدای یگانه خدایانی را یعنی صفات خدائی را در آنها یافتند؟ به اینان بگو: بیاورید، دلیل و برهان خودتان را. [۴۰] آیا کسی که آفرید آسمانها و زمین را و نازل کرد برای شما از آسمان: (فضا) آبی را که رویانیدیم بدان آب باغهای خرم و زیبا را که نمیتوانید برویانید درختهای آن باغ را، بهتر نیست از آنچه که مشرکین شریک خدا و مورد پرستش خود قرار دادهاند؟! آیا هست خدائی با خدای یگانه؟ بلکه مشرکین قومی هستند منحرف از راه راست و معرض از حق. [۴۱] آیا کسیکه ایجاد میکند خلق را از نیستی و سپس اعاده میدهد آنانرا, وکسی که روزی میدهد شما را از آسمان و زمین, بهتر نیست از آنچه که مشرکین مورد پرستش خود قرار دادهاند؟ آیا با خدای یگانه, خدای دیگری هست؟ به اینان بگو اگر راستگو هستید بیاورید دلیل و برهان خودتان را. [۴۲] آنچه که گذشت از استدلال و احتجاج ابراهیم بر قومش, حجت وبرهان ما بود که بابراهیم دادهایم, بلند میکنیم درجه و رتبه کسی را که بخواهیم، پروردگار تو حکیم و دانا است. [۴۳] کیست آنکه آئینش بهتر و نیکوتر باشد از کسی که خویشتن را تسلیم خدا کرده و همواره متوجه اوست در حالتی که محسن و نیکوکار است و پیروی میکند آئین ابراهیمی را که مسلمانی است که مایل به آئین مستقیم و معرض از دیگر آئینهای باطلهاست، و اتخاذ کرد خدا ابرهیم را دوست خود. [۴۴] ای پیغمبر بگو: پروردگار من راهنمائی کرد مرا بسوی راه راست یعنی: بسوی آئین پاینده و درست، آئینی که طریقه و رویه (ابراهیم) است، همان ابراهیمی که مایل به آئین حق و معرض از دینهای باطله بود. [۴۵] بگو: راست گفت خدا، پیروی بکنید آئین «ابراهیم» را در حالتی که مایل بآئین حق و موحد بود. [۴۶] یعنی فقط دانشمندان میدانند آنچه که از جانب پروردگار تو بسوی تو فرستاده شده: (قرآن) همه (حق) است، و همه از حقایقی است که را هنمائی میکند انسان را به راه خداوندی که عزیز یعنی غالب بر همه، و ستودهاست. [۴٧] آنانی که کافر شدند، یکسان است بر ایشان، چه بترسانی آنانرا از عذاب و یا نترسانی نخواهند ایمان آورد، مهر کرد خدا دلها و گوشهایشان را، و بر دیده های ایشان پردهای است، و برای آنان است عذاب بزرگ. [۴۸] ای محمد تو نمیتوانی بشنوانی ندا و دعوت خود را به (مردگان) و (کران) در وقتی که اعراض بکنند و پشت برگردانند، و نیستی تو راهنمای مردمان کور از گمراهی ایشان، نمیشنوانی تو مگر کسانی که بگرود به آیات ما یعنی طلب حق بکند و خواستار حقیقت باشد در اثر تفکر و تأمل در کائنات آسمان و زمین، پس تنها آنها هستند مسلمان!.