۱- تناسخ ارواح
ابو ریحان محمد بن احمد بیرونی در کتاب خود که آن را (ماللهند من مقولة مقبولة: في العقل أو مرذولة) نامیده میگوید: «چنانکه شهادت اخلاص شعار ایمان مسلمین، و تثلیث علامه نصرانیت و اسبات نشانه یهودیتاست،این چنین تناسخ ارواح از علائم مذهب هندیهاست، بطوریکه اگر کسی معتقد بآن نباشد، از آنان نخواهد بود» [۱۶۶].
در بین فلاسفه یونان پیش از همه فیثاغورث و بعد امبدکلیس، و افلاطون قائل به تناسخ بودند، بطوریکه مؤرخین فلسفه یونانی مینویسند: اینان این نظریه را اصلاً از فلسفه هند گرفته بودند [۱۶٧]، چنانکه مذهب (مانوی) هم بطوریکه بیرونی مینویسد این عقیده را از هند گرفته بود یعنی (مانی) وقتیکه از ایران تبعید شده وارد خاک هند گردید این مسئله را از آنجا منتقل بمذهبش کرده بود [۱۶۸]. در هر حال این مسئله در اسلام بیسابقه بود، تا اینکه عبد الله بن سباء یهودی که عقایدش را مبسوطاً ذکر کردم این مسئله و قرین وی (رجعت) را در زمان خلافت علی امیر المؤمنین منتشر نموده، فرقهای بنام (سبائیه) تشکیل شد و بعد طائفه (نصیریه) و (عوام دروز) همین موضوع را تعقیب کرده اساس مذهب خود قرار دادند، چه میگویند «هرکسیکه به علی بن ابیطالب ایمان نیاورد روحش به جسم سگ یا شتر یا خَر خواهد منتقل شد، ولى آنانیکه گناهکارند بصورت یهود یا نصاری یا (سنی) در دنیا عود میکنند» [۱۶٩]و بعد از اینها احمد بن حائط سر سلسله طائفه (حائطیه) و شاگردش احمد بن نانوس و ابی مسلم خراسانی رئیس طایفه (مسلمیه)، و (قرامطه) و محمد بن زکریای رازی قائل باین مسئله شده و پایه مذهب خود قرار دادند، میگویند ارواح پس از مفارقت از اجساد خود بجسدهای دیگری (اگر چه از نوع آن اجساد اولیه نباشد) منتقل خواهند شد، نهایت آنکه روح مردمان بد عمل و زیانکار بجسد بهائم خبیثه منتقل میشود» بنا بر این کلیه احادیث و خطبیکه مشعر بر تناسخ است همه از مجعولات همین طوائف خواهد بود.
[۱۶۶] ما للهند من مقوله: ص ۲۴. [۱۶٧] ضحی الإسلام: ج۱ ص ۲۳٩. [۱۶۸] ما للهند من مقوله: ص ۳۲. [۱۶٩] ضحی الإسلام: ج۱ ص ۲۴۱.