۲- مسئله خلود و ابدیت عذاب جهنم
بطوریکه فون کریمر مینویسد این مسئله از مباحث متنازع فیه کنایس نصرانی بود، و در بین اینان آباء کنیسه یونان آن را منکر بودند یعنی قائل به ابدیت و خلود عذاب نار نبودند [۱٧۰]، و از قرآن هم صریحاً استفاده میشود که این موضوع از مقالات اهل کتاب بودهاست: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبٗا مِّنَ ٱلۡكِتَٰبِ يُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ كِتَٰبِ ٱللَّهِ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٞ مِّنۡهُمۡ وَهُم مُّعۡرِضُونَ ٢٣ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا ٱلنَّارُ إِلَّآ أَيَّامٗا مَّعۡدُودَٰتٖۖ وَغَرَّهُمۡ فِي دِينِهِم مَّا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ ٢٤﴾[آلعمران: ۲۳-۲۴]. حاصل اینکه در صدر اسلام مباحثه در اطراف این مسئله از نظر اینکه مستفاد از نصوص قرآن و از مسلمات عقیده مسلمین بود، ابدا معمول نبود تا اینکه جهم بن صفوان رئیس طایفه (جهمیه)، و ابو هذیل علاف این مسئله را مورد بحث قرار داده و عاقبت انکار کردند، زیرا جهم بن صفوان میگوید: «بهشت و دوزخ فانی میشود و بهشتی و دوزخی نیز فانی خواهند شد» [۱٧۱]متأسفانه این فکر ببعضی از عرفای اسلام نیز سرایت کرده، این موضوع را از لحاظ اینکه صدورش از مبدء خیر محض تنافی دارد رسما انکار کرده اند!!! و آنچه آیاتی را که صریح در این معنی بود تأویل نموده و ضمناً احادیثی هم طبق مرامشان جعل شد.
[۱٧۰] فِصَل ابن حزم: ج ۴ ص ٧۴ . [۱٧۱] فِصَل ابن حزم ج ۴ ص ٧۴.