٧ – ترغیب و ترهیب
از جمله دواعی جعل حدیث این بود که بعضی از کسانی که منسوب به زهد و تقوی و در عین حال بیعلم بودند بعبارت واضح، گروهی از مقدسین منزه از علم و ادراک بگمان اینکه مردم را متوجه بخدا و پیغمبر و قرآن و ائمه و بالاخره بمبادى اسلام بنمایند، یک رشته مطالبی را که بظاهر مشعر بر ترغیب بطاعت، و ترهیب از معصیت و متضمن فضائل سور قرآن و ائمه و دیگر رجال اسلام بود، بصورت حدیث درآورده، بقصد قربت منتشر میکردند از آن جمله طایفه کرامیه و بعضی از متصوفه بودند که در خصوص ترغیب و ترهیب جعل حدیث را رسماً جائز میدانستند، یحیی بن قطان میگوید: «من کسی را ندیدم که پیش از اینانیکه منسوب به زهد و تقوی میباشند درباره حدیث دروغ بگویند».
مرحوم شهید ثانی در کتاب (درایه) میگوید: «در میان واضعین حدیث آنانیکه ضررشان از همه بیشتر بود کسانی بودند منسوب بزهد و تقوی و در عین حال جاهل، به گمان اینکه قلوب مردم را بوسیله ترغیب و ترهیب بطرف خدا جلب کرده و از اینراه خویشتن را نزدیک برحمت خداوند کرده باشند حدیث جعل میکردند، چون اینان ظاهر الصلاح و معروف بزهد و تقوی و در نتیجه مورد وثوق و محل اعتماد مردم بودند لذا تمام موضوعاتشان را بقبول تلقی میکردند، این معنی از احوال آنهمه احادیثی که اینان در قسمت وعظ و زهد جعل نمودهاند, کاملاً ظاهر و هویدا است, و احادیثی نیز در خصوص فضائل ائمه ساختند و در آن احادیث یک سلسله افعال و احوال خارق العاده و کراماتی بائمه نسبت دادند که هیچیک برای پیغمبران اولو العزم هم نخواهد اتفاق افتاد بطوری که عقل هرکسی قاطع است که همه مجعول و ساختگی است اگر چه کرامات اولیاء فی نفسه ممکن است و همچنین احادیثی نیز راجع بفضائل و خواص سور قرآن جعل نمودند مانند روایت ابی عصمه نوح بن ابی مریم مروزی که درباره فضائل سورههای قرآن نقل کردهاست, کسی باو گفته بود شما از چه طریقی این حدیث مربوط بفضائل سور قرآن را از عکرمه و از عباس نقل میکنید با اینکه اصحاب عکرمه این را روایت نمیکنند, در جواب گفته بود: چون دیدم مردم از قرآن اعراض نموده (بفقه) ابی حنیفه و (مغازی) محمد بن اسحق مشغول هستند لذا این احادیث را حسبةً لِـلَّه جعل نموده ام تا اینکه مردم متوجه بقرآن شوند. ابی عصمه معروف به (جامع) بود ابو حاتم بن حیان درباره او میگفت: این شخص جامع همه چیز بود غیر از مطلب راست».
ابن حیان میگوید ابن مهدی میگفت: «من به میسره بن عبد ربه گفتم شما این احادیثی که نقل میکنید، که هر کسی اگر فلان آیه یا سوره را قرائت نماید ثوابش چنین و نتیجه اش چنانست، از کجا تهیه کرده اید؟ او در جواب گفته بود که همه اینها را من جعل کردم برای اینکه مردم نسبت بقرآن رغبت پیدا کنند. این چنین است حدیثی که بنام (ابی بن کعب) درباره فضائل سورههای قرآن معروف است، از مؤمل بن اسمعیل روایت شده که میگوید همین حدیث را شیخی برای من نقل کرد، از او پرسیدم از کی این حدیث را شنیدهاید؟ گفت از مردی در مداین که هنوز هم زندهاست، رفتم در مداین به آن شخص گفتم شما از کی شنیدهاید؟ گفت از شیخی در بصره، رفتم بصره از او پرسیدم، گفت از شیخی در ابادان، در ابادان آن شیخ را پیدا کرده مدرک حدیث را از او درخواست کردم، دستم را گرفت و مرا داخل خانهای کرد که در آنجا جمعی از متصوفه که از آن جمله شیخی بود نشسته بودند، اشاره بآن شیخ کرده گفت از این شخص شنیدهام، گفتم جناب شیخ شما این حدیث را از کی شنیدهاید؟ گفت از کسی نشنیدهام، چون دیدم مردم از قرآن اعراض کردهاند لذا خود این حدیث را جعل نمودم تا اینکه مردم متوجه بقرآن شوند! آنانیکه این حدیث را در تفاسیرشان نقل کردهاند از قبیل واقدی، ثعلبی و زمخشری همه خطا کردهاند، مگر اینکه بگوئیم اینان بر مجعولیت این احادیث آگاه نبودند، با اینکه جماعتی از علماء کاملاً بر این قضیه آگاه بودهاند».
بعد از چند سطر دیگر میگوید: طایفه کرامیه و بعضی از مبتدعه از متصوفه اساسا برای ترغیب و ترهیب جعل حدیث را جائز میدانستند. بعد از ذکر ادلشان میگوید: «قرطبی در مفهم از بعضی از اهل رای و قیاس حکایت میکند که آنها جایز میدانند که چیزهائی را که موافق با قیاس جلی باشد بصورت حدیث درآروده به پیغمبر نسبت بدهند». در خاتمه میگوید: «آنانیکه حدیث جعل میکنند گاهی جملاتش را پیش خود اختراع میکنند، و گاهی کلمات بعضی از مردمان گذشته و قدماء از حکماء و یا پارهای از اسرائیلیات بصورت حدیث تنظیم کرده به ائمه نسبت میدهند، و گاهی هم احادیث ضعیف الاسناد را برای اینکه رواج پیدا کند بوسیله ترکیب اسناد صحیحه آنها را به صورت حدیث صحیح در میآروند» [۱٩۴].
[۱٩۴] البدایة فی علم الدرایة: ٧۱- ٧۵.