اسلام و رجعت

فهرست کتاب

اخبار رجعت نه متواتر لفظى هست و نه معنوى

اخبار رجعت نه متواتر لفظى هست و نه معنوى

بطوری که در چند صفحه بعد ملاحظه خواهید فرمود، در این موضوع خبری که لفظاً متواتر باشد در بین نیست، آنانی که ظاهراً رجعت را از معصوم نقل می‌کنند همه آن را با الفاظ و جملات گوناگون نقل کرده‌اند، فقط شبهه‌ای که هست – چنانکه در این موقع مکرر شنیده می‌شود- این است که این اخبار متواتر معنوی باشد، برای رفع این شبهه لازم می‌دانم دو باره شرایط تحقق خبر متواتر و موارد وقوع آن را یادآوری کنم:

متواتر معنوی عبارت از یک رشته خبر واحدی است که همه بطور تضمن با التزام بر یک موضوعی دلالت بکنند، ولی مجموع روات مجموع آن اخبار آحاد باید در همه طبقات بحد تواتر رسیده یعنی از جمعیتی تشکیل شده باشد که تبانی آنان بر دروغگوئی عادتاً محال باشد، بطوری که اگر در هر یک از طبقات، شماره مجموع آنان باین حد نرسیده باشد آن را متواتر نمی‌گویند.

و تحقق این قسم از تواتر چنانکه در چند صفحه پیش از مرحوم شهید ثانی عبد الصمد همدانی و ماماقانی نقل کردیم بیشتر در اصول شرایع مانند وجوب نماز و زکوه و حج و دیگر مسائل ضروری دین است.

چون معنی خبر متواتر معنوی را دانستی، پس اگر کسی مدعی تواتر معنوی این اخبار بشود، باید بطور روشن ثابت بکند که تمام روات این روایات که هر یک تقریباً با پنج تا ده واسطه منتهی بامام می‌گردد، در هر یک از این طبقات پنج‌گانه یا ده‌گانه مثلا به حد تواتر رسیده بودند، یعنی از جمعیتی تشکیل شده و باندازه‌ای بودند که تبانیشان بر دروغگوئی عادتاً محال بوده‌است.

مجموع روایات رجعت بطوری که گفتیم (۱٩۸) روایت است و تمام آنها چنانکه در چند صفحه بعد معلوم خواهد شد، - بغیر از شش روایت که باصطلاح (حسن) است – ضعیف هستند، از این قرار:

روایاتیکه رواتش به (غلاة) منتهی می‌گردد: (٧٩)

روایاتیکه رواتش را علمای رجال بمناسبت فساد عقیده تضعیف کرده‌اند: (۱۵)

روایاتی که رواتش بطور کلی حذف شده و در اصطلاح (مرسل) می‌باشد: (۴۶)

روایاتیکه رواتش مجهول الحال هستند، یعنی عقیده مذهبیشان معلوم نیست: (۳۵)

روایاتیکه رواتش گمانم هستند یعنی اسمشان اصلا در کتب رجال موجود نیست: (۱٧)

اینک از شما خواننده انصاف می‌طلبم آیا تواتر چنین اخباری که بیش از دو ثلث آن (مرسل) و (مهمل) و (مجهول) می‌باشد [۲۱۵]و بقیه اش هم رواتش به غلاة منتهی می‌گردد، می‌توان در این موقع ثابت نمود؟ آیا هیچ عاقلی می‌تواند درباره یک عده اشخاصی که تقریبا هزار سال پیش از این می‌زیستند و اکثریتشان هم از مردمان گمنام تشکیل گردیده چنین قضاوتی بکند؟ انهم نسبت بموضوعی که از زمان خلافت علی امیر المؤمنین÷تا چندی پیش- چنانکه گفتیم- دواعی بیشماری برای تأیید و انتشارش در بین بوده‌است!.

باری با این اخبار بدون شبهه تحقق تواتر امکان ندارد زیرا محتمل است آنکه در آن روایات مرسله شده و همچنین آنانی که در آن روایات مجهول و مهمل، مجهول الحال و گمنامند از (غلاة) بوده‌اند که موقعی برای اثبات و ترویج مذهبشان با یکدیگر تبانی کرده این اخبار را اصلا جعل کرده باشند، زیرا رجعت چنانکه در پیش گفتیم از بدعت‌های (غلاة) و مقومات مذهب آنان است، و برای انتشار و تثبیت آن چه حدیث‌هائی ساخته و چه نسبت‌هائی به ائمهداده‌اند، و چیزی که این احتمال را کاملا تأیید و تقویت می‌کند و بلکه آن را نزدیک بمرحله قطع و یقین می‌نماید، همان (٧٩) روایتی است که سلسله رواتش بکسانی که رسما از (غلاة) و بلکه بعضی از رؤسای آنان می‌باشند منتهی می‌گردد، با چنین احتمال قوی آیا می‌توانیم حکم بکنیم که روات این اخبار در تمام طبقاتش از جمعیتی تشکیل شده و باندازه‌ای بودند که تبانیشان بر کذب عادتا محال بوده‌است؟

گذشته از این، در آن روایتی که مرسل است نیز احتمال می‌رود آنکه در همه آنها حذف شده، یک نفر بوده، و تمام سلسله روات آنها بهمان یک نفر منتهی شده باشد بنا بر این تمام آنها حکم یک روایت را پیدا می‌کند، و بقیه هم که رواتش مذکور در متن روایت است و باصطلاح (مسند) می‌باشد، پس از حذف روات مشترکه‌اش تقریباً منحل بدوازده روایت می‌شود، خلاصه بنا بر این تمام (۱٩۸) روایت تقریبا حکم سیزده روایت را پیدا می‌کند، آیا با سیزده روایتی که راوی قسمت عمده آنها به (غلاة) منتهی می‌گردد، می‌توان دعوی تواتر آنها را نموده؟

علاوه بر این، این روایات که می‌گویند پس از حضرت مهدی÷حسین بن علی إمدت مدیدی و یا چهل هزار سال سلطنت می‌کند و پیغمبر اکرم÷و امیر المؤمنین و سایر ائمه نیز هر یک مدتی در رجعت سلطنت خواهند کرد، معارض است با آن روایات صحیحه که می‌گوید: پس از رحلت حضرت قائم÷چهل روز دیگر قیامت برپا می‌شود و بعد از دولت از برای هیچ کس دولتی نیست، خیر و خوشی در زندگانی برای احدی نمی‌باشد، قسمت عمده این روایات را (ابن بابویه) در کتاب «اکمال الدین» و (میر محمد باقر داماد) در کتابش «شرعه التسمیه» و (میر لوحی) در کتابش «اربعین» و (حافظ ابو نعیم احمد بن عبد الله اصفهانی) در کتاب «اربعین» نقل کرده‌اند، و تمام آنها را صاحب «کشف الغمه» نیز – منتهی با حذف اسناد- در کتابش ذکر کرده‌است [۲۱۶]، چنانکه مرحوم (شیخ مفید) هم در آخر کتاب «ارشاد» صریحا می‌گوید: «بعد از دولت حضرت قائم ÷برای هیچ کس دولتی نخواهد بود، بطوری که از روایات بسیاری استفاده می‌شود حضرت مهدی چهل روز پیش از انقراض عالم و قیام قیامت رحلت می‌کند، و در خلال آن چهل روز فتنه و هرج و مرج شدیدی بروز می‌کند، و نشانه‌های خروج مردگان و برپاشدن قیامت برای حساب و جزا، هویدا خواهد گشت».

خلاصه این اخبار چون با روایات صحیحه‌ای که درباره حضرت قائم وارد شده معارض هستند، و از طرفی هم بمناسبت ضعف سند قابلیت ندارند که با آنها مقاومت کنند از اینرو همه آنها را می‌باید طرح کرد، با این حال چگونه می‌شود که بوسیله چنین اخباری تواتر محقق بشود؟

گذشته از همه این مذکورات، فرضاً هم اگر تمام این روایات (صحیح) و (مسند) بودند، باز نمی‌توانستیم تواترش را ثابت بکنیم، زیرا احراز تواتر – مخصوصاً نسبت بچنین موضوعات مربوط به عقیده که دواعی زیادی برای انتشارش در بین بوده‌است- فوق العاده مشکل و بلکه تقریباً از محالات است؛ مرحوم شیخ مرتضی انصاری با آن همه اطلاعات کاملی که نسبت باحادیث داشتند، صریحاً در (رسائل) می‌گوید: اخبار متواتره در شریعت اسلام نادرست.

مرحوم شهید ثانی در کتابش «البداية» چنانکه گفتیم می‌گوید: «تحقق تواتر بیشتر در اصول شرایع مانند وجوب نماز و اعداد رکعات آن و وجوب زکوه و حج است» ابو الصلاح می‌گوید: «اگر از کسی سؤال بکنی که یک مثالی برای تواتر به شما نشان بدهد، در جستجوی آن کاملا خسته خواهد شد» [۲۱٧].

با این وضعیت، چگونه می‌توان ثابت کرد که تمام روات این اخبار که هر یک تقریباً باده واسطه ظاهراً منتهی بامام می‌گردد، در تمام این طبقات بحد تواتر بوده‌اند؟

پس از این مذکورات بخوبی دانسته شد که روایات وارده درباره رجعت نه متواتر لفظی هستند و نه متواتر معنوی بلکه همه از اخبار آحاد می‌باشند، چنانکه مرحوم سید مرتضی – بطوری که مرحوم مجلسی درج ۱۳ (بحار) ص۲۳۵ می‌نویسند- می‌گوید: «اخبار وارده درباره رجعت از اخبار آحاد است، خبر واحد چون مفید علم نیست، موضوع رجعت را نمی‌توان بوسیله آن ثابت کرد، بلکه اعتماد ما در اثبات رجعت فقط اجماع است».

***

چون دانستی که اینها از اخبار آحاد می‌باشند، اکنون باید فهمید کدام قسم از خبر واحدند: صحیحند یا ضعیف، موثقند یا حسن؟

اینک برای اینکه باین سؤال مشروحاً جواب داده و ضمناً آنچه که علمای ملل و نحل درباره رجعت گفته‌اند – چنانکه در چند صفحه پیش نوشته ام- تأیید کرده باشم، در مقام ترجمه تمام این اخبار و ترجمه روات آنها بر میایم، و ضمناً امیدوارم چیزهائی که نتوانستم در اینجا صریحاً بنویسم، خوانندگان محترم از مندرجات همین روایات استفاده خواهند فرمود.

[۲۱۵] برای اینکه برای خوانندگان عادی سوء تفاهم نشود، لازم می‌دانم بدینوسیله در مقام توضیح برآیم: از آن هفتاد و دو روایتی که رواتش به غلاة منتهی می‌گردد نُه تا بعضی از رواتش حذف شده و مرسل می‌باشد، و هیجده تا بعضی از رواتش به اشخاص مجهول الحال و نه تا باشخاص مهمل نیز منتهی می‌شود، این بود که نوشته شده بیش از دو ثلث روایات (رجعت) مرسل و مجهول مهمل می‌باشد. [۲۱۶] اربعین میر لوحی – این کتاب چاپ نشده و نسخه خطی آن فعلا در کتابخانه مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری موجود است. [۲۱٧] البدایة: ص۱۵.