معرفات حدیث مجعول
گرچه با مراجعه بعلم رجال میتوان حدیث مجعول را از غیر آن تمیز داد، ولی علمای علم «درایه» در این باره یک رشته معرفاتی تعیین کردهاند که در حقیقت هر یک ضابطه کلی میباشد، وبآسانی میتوانیم حدیث مجعول را از غیر آن تشخیص بدهیم عمده آنها از این قرارند:
۱- رکاکت الفاظ ویا معانی یعنی هر حدیثی اگر متضمن الفاظ و یا معانی رکیکه باشد، معلوم میشود که آن مجعول است [۱٩۵].
۲- مخالفت با عقل یعنی مفاد هر حدیثی چنانچه مخالف با عقل بوده بطوریکه قابل تأویل نباشد حتماً موضوع و ساختگی است [۱٩۶].
۳- مخالفت با قرآن یعنی احادیثیکه مدلول آنها مخالف با قرآن است تحقیقاً مجعول است [۱٩٧].
۴- چنانکه روایات بسیاری که بعقیده مرحوم شیخ مرتضی انصاری، و جمعی از علمای بزرگ بحد تواتر رسیدهاست از حضرت ختمی مرتبت و ائمه اطهار وارد شده که باید احادیث را عرضه به (کتاب الله) نمود که اگر حدیثی مضمونش مخالف با قرآن باشد باید آن را طرح کرد، حتی قسمتی از این اخبار بما دستور میدهد اخباری که مفادش موافق با قرآن نیستند آنها را نیز باید طرح نمود، چه رسد بآنهائیکه مخالف با آن هستند.
اکنون مقتضی میدانم بعضی از آنها را که مرحوم شیخ در کتابش «رسائل» نقل فرموده از نظر بگذاریم:
«قال النبي ص ما جائكم عني ما لا يوافق القرآن فلم أقله». یعنی: «پیغمبر میفرماید: آنچه خبریکه از طرف من بشما میرسد، و مفادش موافق با قرآن نباشد من آن را نگفتهام».
«قال أبي جعفر و أبي عبد الله: لا يُصدَّق علينا الا ما يوافق كتاب الله وسنة نبيه». یعنی: «حضرت باقر و حضرت صادق÷ميگويند: نبايد تصديق بشود بر ما خبري، مگر آن كه مضمونش موافق با كتاب خدا و سنت پيغمبر خدا باشد».
«قال ÷لـمحمد بن مسلم: ما جاءك من روايةٍ - من برٍّ أو فاجرٍ - يوافق كتاب الله فخُذْ به، وما جاءك من روايةٍ - من برٍّ أو فاجر - يخالف كتاب الله فلا تأخذ به». یعنی: «حضرت به محمد بن مسلم فرموده بود: هر آن روايتي كه بتو ميرسد چه از طرف آدم راستگو وچه از طرف شخص فاجر و دروغگو ـ در صورتيكه مضمونش موافق با كتاب خدا باشد، آن را قبول كن، ولي اگر مخالف با قرآن باشد البته آن را نبايد قبول كني». «قوله ÷ماجاءكم من حديث لايصدقه كتاب الله فهو باطل»یعنی: «حضرت ميفرمايد: هر حديثي اگر كتاب خدا آن را تصديق نكند، باطل است».
«قال الصادق ÷: كل شيء مردود الي كتاب الله والسنة، وكل حديث لا يوافق كتاب الله فهو زخرف». یعنی: «حضرت صادق ÷ميگويد: مرجع هر چيزي كتاب خدا و سنت است هر حديثي كه موافق با كتاب خدا نباشد مزخرف است».
«وصحيحة هشام بن حكم عن أبي عبد الله: لاتقبلوا علينا حديثا إلا ما وافق الكتاب والسنة، أو تجدون معه شاهداً من احاديثنا المتقدّمه فإنَّ المغيرة بن سعيد دسَّ في كتب أصحاب أبي أحاديث لم يحدّث بها أبي، فاتقوا الله ولا تقبلوا علينا ما خالف قول ربنا وسنّة نبيـّنا». یعنی: «حضرت باقر ميفرمايد: قبول نكنيد بر ما حديثي را مگر آنكه موافق با قرآن و سنت پيغمبر باشد، و يا اينكه از احاديث سابق ما شاهدي براي آن يافته باشيد، زيرا مغيرة بن سعيد دسيسه كرد در كتابهاي اصحاب پدرم احاديث زيا يكه پدرم آنها را خبر نداده بود، بپرهيزيد خدا را و قبول نكنيد بر ما چيزيكه مخالف گفتار پروردگار ما وسنت پيغمبر ما باشد».
بالجمله اخباریکه در این خصوص وارد شده باندازهای زیاد است که مرحوم شیخ انصاری با اینکه در رسائل میگوید: اخبار متواتره در شریعت اسلام تقریباً نادر است با این حال در آنجا صریحاً دعوی تواتر این اخبار را میکند، چه اولا در ضمن بیان ادلّه اشخاصیکه عمل بخبر واحد را جائز نمیدانند، میگوید: «اخبار یکه در خصوص لزوم طرح اخبار مخالف با کتاب و سنت وارد شده متواتر میباشد» [۱٩۸]و بعد از چند سطر دیگر میگوید: «اخبار وارده در این باب از حیث معنی متواتر است» [۱٩٩].
جمعی از علماء از لحاظ عموم این اخبار، اینها را در مسائل فرعیه نیز اجراء کردهاند، بطوریکه مخالفت بنحو عموم و خصوص را هم مشمول این اخبار دانسته و تخصیص عمومات قرآن بخبر واحد را تجویز نمیکنند، خلاصه عمل بخبر واحد غیر معلوم الصدور را در صورتیکه محفوف بقرنیه معتبره از کتاب و سنت معلومه نباشد بطور عموم جائز نمیدانند، ولی مرحوم شیخ بعد از اینکه فقط در این مسأله: (خبریکه بطور مباینت کلیه مخالف با قرآن باشد فقط در مسائل فرعیه باید آن را طرح کرد) با آنها موافقت میکند، میگوید: «اقرب اینستکه این روایاترا باخبار وارده در اصول دین مانند مسائل (غلو) و جبر و تفویض و غیره حمل نمائیم، یعنی احادیث وارده در مسائل اعتقادیه چنانچه مخالف و یا غیر موافق با قرآن باشد باید لزوماً آنها را طرح نمود» [۲۰۰].
حاصل آنچه که بطور یقین ازین روایات متواتره استفاده میشود چنانکه مرحوم شیخ هم استفاده فرمودهاند، اینستکه احادیث راجعه بعموم مسائل اعتقادیه را باید عرضه به قرآن نمود که اگر هر یک از آنها مخالف یا غیر موافق با قرآن باشند باید ان را طرح کرد.
۴ـ مخالفت با سنّت متواتره و اجماع قطعی، یعنی هر حدیثی اگر مدلولش مخالف با سنت متواتره یا مَعقد اجماع قطعی باشد بطوریکه جمعشان ممکن نباشد، مسلماً موضوعاست [۲۰۱].
۵- حدیثی، چنانچه خبر بدهد از امر بزرگی که دواعی بر نقل آن در مجامع زیاد بوده و در عین حال ناقلش یکنفر باشد حتماً آن حدیث مجعول است [۲۰۲].
۶- هرگاه حدیثی برای امر کوچکی وعید شدید قائل بشود، از قبیل روایتی که میگوید اگر کسی ریشش را بتراشد مثل اینستکه با مادرش هفتاد مرتبه در خانه خدا زنا کرده باشد، ومانند اینها البته همچه حدیث مجعول خواهد بود [۲۰۳].
٧- اگر حدیثی را دیدیم که امر کوچکی را منشأ ثواب زیادی قرار دادهاست، و بالاخره متضمن وعده بزرگی برای فعل حقیر میباشد، معلوم میشود که آن مجعولست [۲۰۴]مانند بعضی از روایاتیکه درباره سوگواری حضرت سید الشهدا وارد شده.
[۱٩۵] مقباس الهدایة: ص ۵۲ و البدایة: ص ٧۰. [۱٩۶] مقباس الهدایة: ص ۵۲. [۱٩٧] همان. [۱٩۸] رسائل: ص ۶۸- ۶٩-٧۰. [۱٩٩] همان. [۲۰۰] رسائل: ص ۶۸- ۶٩-٧۰. [۲۰۱. [ ] مقباس الهدایة: ص ۵۲. [۲۰۲] همان. [۲۰۳] همان. [۲۰۴] مقباس الهدایة: ص۵۲.