[استدلال سید مرتضی به یک حدیث نبوی و جواب آن]
اگر یادتان باشد در متن روایت (۴۰) درباره رجعت به حدیث معروف نبوی که در ذیل بنظر شما میرسد استدلال شده بود، و مرحوم سید بن طاووس و جمعی دیگر نیز بطوریکه مرحوم مجلسی در ج۱۳ بحار در خاتمه روایات رجعت در صفحه ۲۳۲ تا ۲۳۶ مینویسد رسماً بآن استدلال کردهاند ـ اینک بطوری که وعده داده بودم راه استدلالشانرا نقل کرده سپس در مقام جواب آن وشرح حدیث شریف نبوی بر میآیم حدیثی که فریقین آن را از پیغمبر اکرم نقل میکنند این است: «روي الحميدي في الجمع بين الصحيحين عن أبي سعيد الخدري قال قال رسول الله جلَتَتَّبِعُنَّ سُنَنَ مَنْ قَبْلَكُمْ شِبْرًا بِشِبْرٍ وَذِرَاعًا بِذِرَاعٍ حَتَّى لَو دَخَلُوا جُحْرَ ضَبٍّ تَبِعْتُمُوهُمْ! قُلْنَا: يَا رَسُولَ اللهِ! الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى؟ قَالَ: فَمَنْ؟». یعنی: «حمیدی در جمع بین صحیحین از ابی سعید خدری روایت کرده که پیغمبر فرمود شما مسلمین اخلاق و آداب وبالاخره رویه مردمیکه پیش از شما بودند بدون کم و زیاد پیروی خواهید کرد، بطوریکه آنان اگر در سوراخ سوسماری داخل شوند شما پیروی خواهید کرد، راوی میگوید عرض کردم این مردمیکه مسلمین از آنان پیروی میکنند آیا یهود و نصاری هستند؟ فرمود اگر اینان نباشند پس کیستند؟». «روي الزمخشري في الكشاف عن حذيفة: أنتم أشبه الأمم سمتاً ببني إسرائيل لتركبن طريقهم حذو النعل بالنعل والقذَّة بالقذَّة حتي أني لا أرى أتعبدون العجل أم لا!». یعنی: «پيغمبر فرمود شما مسلمين شبيهترين جمعيتي هستيد از جهت طريقه و رويه به يهوديها، ورويه آنان را طابق النعل بالنعل پيروي خواهيد كرد، بطوريكه من نميدانم آيا گوساله را كه آنها پرستش كردهاند، پرستش خواهيد كرد يا نه؟».
خلاصه استدلال مرحوم سید بحدیث مزبور این است:
«شیعه و سنی این دو حدیث را از پیغمبر اکرم نقل کرده وصحت آن را تصدیق دارند، مقتضای تصدیقشان این است که در مسأله رجعت وزنده شدن مردگان در این دنیا اختلاف نداشته باشند، زیرا این حدیث نبوی میگوید مسلمین آداب و سنن یهود ونصاری را پیروی خواهند کرد، و از طرفی قرآن و اخبار متواتره میگویند در بین امم گذشته وملت یهود خدا کسان چندی را، وقتیکه بموسی گفتند ما بتو ایمان نمیآرویم تا اینکه خدا را آشکارا به بینیم ـ میرانده و سپس زنده گردانید، پس بموجب این احادیث نبوی که میگوید مسلمین آداب و سنن یهود را روی خواهند کرد در بین ملت اسلام هم باید کسانی باشند که خدا آنانرا پس از مردن در دنیا زنده بکند، حصال چون در بین ملت یهود عدهای رجعت کردند، پس بموجب این حدیث نبوی که میگوید مسلمین سنن یهود را پیروی خواهند کرد، باید در بین اینان نیز عدهای رجعت بکنند».
اکنون در مقام جواب این استدلال و شرح حدیث شریف بر آمده میگویم:
۱ـ ﴿وَإِذۡ قُلۡتُمۡ يَٰمُوسَىٰ لَن نُّؤۡمِنَ لَكَ حَتَّىٰ نَرَى ٱللَّهَ جَهۡرَةٗ فَأَخَذَتۡكُمُ ٱلصَّٰعِقَةُ وَأَنتُمۡ تَنظُرُونَ ٥٥ ثُمَّ بَعَثۡنَٰكُم مِّنۢ بَعۡدِ مَوۡتِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ ٥٦﴾[البقره: ۵۵-۵۶] صریحاً دلالت ندارد که در زمان حضرت موسی خدا جمعی را پس از مردن زنده کرده وبالاخره رجعت کرده باشند زیرا محتمل است مراد از (بعثناکم من بعد موتکم) بعثت انبیاء باشند، یعنی پس از اینکه شما را میراندیم در بین شما پیمبرانی مبعوث کردیم [۴۰۳].
و نیز محتمل است مراد از موت غشوه باشد مانند آیه ﴿وَيَأۡتِيهِ ٱلۡمَوۡتُ مِن كُلِّ مَكَانٖ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٖ﴾و مقصود از بعث، افاقه و هوش آمدن باشد، یعنی بعد از اینکه در اثر صاعقه بیهوش شدید شما را بهوش آوردیم، و باز احتمال میرود مقصود از موت نادانی و جهالت باشد مانند آیه ﴿أَوَ مَن كَانَ مَيۡتٗا فَأَحۡيَيۡنَٰهُ﴾چنانکه شعرا هم این کلمه را در جهالت زیاد استعمال کردهاند مانند:
اخو العلم حي خالد بعد موته
واوصاله تحت التراب رمي
وذو الجهل ميت وهو ماش علي الثري
يُظن من الاحياء و هو عديم
یعنی شما را پس از اینکه جاهل ونادان بودید، دانا و عالم کردیم [۴۰۴]و همچنین احتمال میرود مقصود از بعث کثرت نسل باشد، یعنی پس از آنکه در اثر صاعقه مردید و گمان میرفت که بطور کلی منقرض شده باشید اولاد شما را زیاد کردیم [۴۰۵]در هر حال این آیه دلالت ندارد که در زمان حضرت موسی جمعی پس از مردن زنده شده و رجعت کرده باشند.
۲ـ بر فرض اینکه این آیه دلالت بر این معنی داشته باشد وبالاخره تصدیق بکنیم که در زمان موسی جمعی پس از مردن به دنیا برگشتند، شبههای نیست که این قضیه در مورد معجزه آنحضرت بوده، یعنی بنی اسرائیل چون دعوت موسی را تکذیب میکردند و زیر بار مبداء ومعاد نمیرفتند؛ لذا خدا برای تثبیت پیغمبری موسی عدهای از آنان را میرانده سپس زنده کرد، و این موضوع با جریان نظام عالم طبیعی و غیر عادی را معرّف و دلیل رسالت او قرار داد، این چه تماسی دارد به زنده شدن جمعی در آخر الزمان برای انتقام از یکدیگر؟ مگر در آخر الزمان هم پیغمبری مبعوث میشود که خدا برای اثبات رسالتش برای توده مردم چنین معجزهای ابراز بکند؟!.
۳ـ پیغمبر در این حدیث شریف میگوید مسلمین پیروی میکنند سنن و طریقه یهود و نصاری را، زنده کردن خدا مردگن را مگر از سنن و آداب یهودست تا اینکه گفته شود چون مسلمین بطوریکه این حدیث خبر میدهد متابعت سنن یهود را میکنند، پس باید در بین اینان هم خدا جمعی از مردگان را زنده بکند؟ اگر کسی بگوید دهاتیها غالباً آداب و سنن شهریها را پیروی خواهند کرد بطوریکه اگر آنان وارد هرسیاهچال وگودالی شوند اینان هم کورکورانه از آنان پیروی میکنند، آیا مقصود این است که چون شهریها در هر سال مثلا هزار نفر باجل حتمی و دو هزار نفر در اثر زلزله و دیگر پیش آمدها تلف میشوند دهاتیها هم چنین خواهند شد؟ روشن است که هیچ بچهای از این جمله این معنی را نمیفهمد، بلکه مقصود اینست که مردمان ده در اثر ضعف ادبی، علمی و اخلاقی، اخلاق و عادات خلاصه سنن و رویه شهریها را بدون تامل پذیرفته کورکورانه از آنان تقلید میکنند، و بالاخره مفتون مظاهر مدنیت آنان شده آئین قومیت و سنن ملیت خود را بطور کلی از دست داده دیوانهوار بدنبالشان میدوند، این حدیث نبوی هم که میگوید: مسلمین سنن یهود را پیروی خواهند کرد مقصود آن نیست که چون در بین ملت یهود خدا عدهای از مردگان را زنده کرد، در بین مسلمین نیز باید جمعی رجعت بکنند، زیرا بدیهی است که زنده کردن مردگان از سنن خداوند است نه ملت یهود! بلکه مقصود این است که مسلمین تعالیم قرآن کریم و سنت وسیره آورنده آن را پشت سر انداخته ومیزان آئین خود را از دست داده، متخلق باخلاق یهود خواهند شد: همان اخلاقیکه آنان را به گرداب مذلت و تیرهبختی انداخته، وملتی بدان عظمت را در برابر سایر ملل حتی ملل ضعیفه دنیا کاملا سرافکنده و ذلیل ساختهاست، همان اخلاق و رویهای که نظام اجتماعی آنانرا از هم پاشیده و هر عدهای را بدیاری آواره کردهاست، خلاصه همان اخلاقی که ـ چنانکه قرآن کریم میگوید ـ ذلت و مسکنت را توام با وجود آنان کرده جزو لاینفکشان قرار دادهاست! آری چنین است، همین طوریکه این حدیث شریف نبوی میگوید، مسلمین بسیاری از اخلاق و سنن یهودیان را از آنان پیروی کردهاند:
۱ـ خروج از دایره توحید ـ یهودیها چنانکه در اثر خلطه و آمیزش با مصریهای قدیم گوساله پرستی وعادات وثنیه را از آنان گرفته و تقلید کردهاند، بعضی از مسلمین ـ بخصوص جمعی از شیعه ـ هم از دیر زمانی یکتاپرستی و آن حریت اولیه خود را از دست داده طوق پرستش هزاران گوسالههای دو پا را بگردن انداختهاند! کاش این مقلدان نادان بهمین اکتفا کرده دیگر کاسه از آش گرمتر نمیشدند: سنگ پرستی، درخت پرستی و قبر پرستی را شعار خود قرار نمیدادند!.
۲ـ غرور در امر دین بمناسبت اعتقاد بشفاعت گزاف ـ یهودیها چنانکه مغرور بشفاعت پدران خود شده آتش جهنم را جز چند روزی بر خود حرام میپنداشتند و از اینرو از مقررات کتاب خدا (تورات) اعراض میکردند، بعبارت دیگر در سایه انتساب به یعقوب و اعتقاد به گزاف، خویشتن را از حد وسط بین خوف و رجاء و آن حالت معتدلهای که تنها محرک بشر بطرف کمالی میباشد بیرون کرده، رجائی محض شدند و در نتیجه کتاب خدا را پشت سرانداخته هر چیز قبیح را بجای میآوردند و فقط دلخوش بودند که خدا با یعقوب معاهده بسته که اینانرا جز چند روزی نخواهد معذب کرد ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبٗا مِّنَ ٱلۡكِتَٰبِ يُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ كِتَٰبِ ٱللَّهِ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٞ مِّنۡهُمۡ وَهُم مُّعۡرِضُونَ ٢٣ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا ٱلنَّارُ إِلَّآ أَيَّامٗا مَّعۡدُودَٰتٖۖ وَغَرَّهُمۡ فِي دِينِهِم مَّا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ ٢٤﴾[آل عمران: ۲۳-۲۴] اینچنین برادران ما نیز چنانکه همه میدانیم یک چنین شفاعت گزاف درباره پیغمبر و ائمه کرام قائل شده، قرآن و بیشتر مقررات اسلام را فدای یک محبت دروغی نسبت به خاندان علی وسوگواری سراسر ریا و تزویر نسبت بآنها کرده آشکارا میگویند: آنهمه زحماتیکه پیغمبر، علی و دیگر مردان بزرگ اسلام در راه انتشار اسلام متحمل شده و عاقبت هر یک با وضع رقت باری جان خود را در این راه باختهاند: آن ضربت خوردن علی ÷در محراب عبادت و کشته شدن حسین ÷در کربلاء، اسارت و گرفتاری زنان و اطفال بیگناهش و آنهمه ناملایمات وارده بر دیگر ائمه کرام، همه برای شفاعت گناهکاران از شیعه بود؛ همه برای این بود که ما شیعیان علی ÷در دنیا هر منکر و کار زشتی را بجای آورده، در آخرت هم فقط بمناسبت اینکه در دنیا قسمتی از دارائی خود را در راه دوستی خانواده علی ÷صرف کردهایم یعنی هر سال دو ماه را بنام سوگواری حسین ÷با یکدیگر ملعبه نموده مجلسی که دارای چندین مفسده اخلاقی و اجتماعی بوده، بنام عزاداری برپا داشتهایم ـ با وجود اینکه اطراف هر یک از ما را فقیرانی چند احاطه کرده، صدای بیچارگی زنان گرسنه و اطفال برهنه شان همواره بلند بود، و با اینکه هر چند سالی یکدفعه بنام زیارت، ولی در معنی تجارت و تفریح به قم، مشهد و بین النهرین مسافرت کردهایم، ائمه اطهار بدون تأمل دست ما را گرفته در یکی از غرفههای زیبای بهشت در آغوش حوریان مهوش جای دهند ! ! خلاصه همانطوریکه یهودیان جاه طلب یک معنی غلط و بیاساس برای شفاعت قائل شده، در نتیجه تعالیم کتاب خدا و آئینشان را در کمال خونسردی تلقی میکردند، برادران ما نیز از موضوع شفاعت مانند آنان کاملا سوء استفاده کرده بالاخره بیشتر تعالیم قرآن کریم و اسلام را با نظر بیقیدی مینگرند.
خواننده عزیز! کسیکه نسبت بقوانین و دستور العملهای اسلام ـ جز معدودی که از روی عادت و تقلید بجای میآورد ـ چندان عنایت ندارد و پیوسته در مقام هتک نوامیس شریعت اسلام برآمده بیشتر منکرات را مرتکب میشود، کسیکه در اثر اخلاق زشت و کارهای ناشایستهاش خویشتن را همواره از رحمت حق دور کرده، قابلیت غفران و آمرزش را از خود سلب میکند، خلاصه کسی که جز اظهار دوستی نسبت به پیغمبر اکرم و ائمه کرام، عملا هر لحظه روان پاک آن ذوات مقدس را از خود منزجر و خویشتن را آماده عذاب دردناک خدا میکند، آیا ممکن است پیغمبر و ائمه از چنین کسی که روحاً بهیچ وجه شباهت و تناسبی بینشان نیست در محکمه عدل خدا شفاعت بکنند؟! رستگاری و سعادت اخروی مگر از چیزهای مادی مانند مال و جاه و منصب است که خداوند در اثر توسط پیغمبر بمردم اعطا نماید؟ آیا میتوان تصور کرد که خداوند عادل علی الاطلاق، با اینکه صریحاً در قرآن میگوید: ﴿فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ ٧ وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ ٨﴾[الزلزلة: ٧-۸] و در جای دیگر میگوید: ﴿وَمَن كَانَ فِي هَٰذِهِۦٓ أَعۡمَىٰ فَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ أَعۡمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلٗا ٧٢﴾جبکسی اذن بدهد که از چنین کسانی شفاعت کند؟
[۴۰۳] مجمع البیان: ج۱ ص۴۸. [۴۰۴] روح الـمعانی: ج۱ ص۳۳٩ ـ ۳۴۰. [۴۰۵] تفسیر شیخ محمد عبده ج۱ ص۳۲۲.