فلسفه ازدواج
دانستیم که وجود زن جهت آسایش و آرامش مرد، و همچنین برای ابقاء نسل بشر امریست لازم، البته از این نکته نباید غافل باشیم که این اطمینان و توالد و تناسل, در صورتی میسر است که تعلق و رابطۀ مرد و زن با نکاح شرعی و ازدواج دائم باشد و حجاب شرعی در محیط خانواده حاکم باشد، در ممالکی که انسانها برخلاف قوانین اسلامی, روشهای حرام و ناجایز را ترویج داده اند، اگر کاملاً بررسی نمائیم, میبینیم که در زندگی آنان سکون و راحت قلبی وجود ندارد، بدیهی است که در زندگی بهیمیت سکون وجود ندارد، در زندگی زناشوئی این نیز لازم است که طرفین حقوق همدیگر را مراعات نمایند، ورنه بر اثر بروز اختلافات، سکون و اطمینان خاطر, از خانواده برچیده خواهد شد و تنفر و انزجار جای آن را خواهد گرفت, که سرانجام طلاق و جدائی را به دنبال دارد، و تنها حجاب اسلامی است که احساسات و عواطف زوجین را به خودشان منحصر میسازد و دوستی و الفت، صفا و صمیمیت را به ارمغان میآورد.
یکی دیگر از انعامات خداوندی این است,که این حقوق تنها حیثیت شرعی و قانونی بودن را ندارند، بلکه خداوند آنها را طبعی و وجدانی نیز قرار داده است، چنانکه بین مادر و پدر و فرزند آنچنان محبت فطری موجود است که مادر و پدر، فرزند خویش را از جانشان بیشتر محافظت مینمایند و در قلوب اولاد, نیز همان محبت و الفت بودیعت نهاده شده است، این ارشاد خداوند که میفرماید: ﴿وَجَعَلَ بَيۡنَكُم مَّوَدَّةٗ وَرَحۡمَةً﴾به همین مطلب اشاره دارد، یعنی تعلق زوجین با همدیگر فقط قانونی و شرعی نیست، بلکه قلوبشان نیز با محبت و رحمت با یکدیگر وابسته است.
ودّ و مودت، یعنی دوستی و حاصل آن محبت و الفت است، در اینجا خداوند دو کلمه را اختیار فرمود: ۱- مودت. ۲- رحمت، غالباً مودت به جوانی تعلق دارد، چون این زمانی است که خواهشات, طرفین را بر محبت و الفت مجبور خواهند کرد، و زمان پیری که این شوق و علاقه نابود میگردد، طبیعتاً رحمت و ترحم جای آن را خواهد گرفت [۵].
[۵] معارف القرآن، ج ۶، ص ۷۳۶.