بدعت ظاهرساختن صورت
در این ایام دعوت جدیدی پدید آمده که زن را به ترک نقاب و ظاهرنمودن صورت, دعوت میدهند، دلیل شان اینست: که وجه و کفین عورت نیست و نقاب حجاب شرعی نیست، این دعوت و بدعت کشف وجه, در میان بسیاری از جوانان بویژه افراد تحصیل کرده به نحو عجیبی ترویج یافته، البته نه به این علت که این دعوت حق است، بلکه اجابت داعی خواهشات نفس است و خواهشات محبوب نفس اند، پس جای تعجب نیست که افرادی این دعوت به گناه را حکم اسلام تلقی نموده و آن را اجابت نمایند.
آنان, زن مؤمن، با حشمت و مستوره را به انداختن نقاب و ظاهرساختن منبع حسن و جمال دعوت میدهند و به این طریق او را از حیا و وقارش خارج میسازند و چنین وانمود میکنند که این عمل مطابق کتاب الله و سنت پیامبرجمیباشد، به دلیل این که وجه و کفین عورت نیست.
در اینجا بیاد زن مسلمان و مؤمنی میافتم که پسرش در یکی از غزوهها به شهادت رسیده بود، آن زن پسرش را در میان شهداء جستجو میکرد در حالی که نقاب بر چهره زده بود، به او گفتند: چطور او را پیدا میکنی و تو نقاب بر چهره گرفتهای؟ او در جواب گفت: «لأن أزرا ولدي فلن أزرا حيائي» «اگر من پسرم را از دست دادهام، لیکن هرگز حیا و غیرتم را از دست نخواهم داد».
جای بس تعجب است برای افرادی که زن مسلمان را به ظاهرساختن چهره به اسم دین دعوت میدهند و انداختن نقاب را در چنین عصر و زمانی که فسق و فجور به کمال رسیده, برای زنان مزین میسازند.
اسلام از ترس فتنه, ظاهرساختن چهره را برای زن در جلو اجانب حرام ساخته آیا این کار عاقلانهای است,که ما بگوئیم اسلام دستور داده که زن موها و قدمین خود را پنهان دارد و در مورد چهره و دو کف دست مسامحت نماید، آیا فتنه در قدم بیشتر است یا در چهره؟ ای مردم به خود بیائید و دین را برای مسلمانان مشتبه نسازید، زمانی که اسلام به زن اجازه نداده که پایش را به زمین محکم بکوبد تا صدای خلخال و زیورات دیگر به گوش مردان بیگانه نرسد و قلوب آنان تحریک نگردد، در مورد چهره که اصل جمال و منبع فتنه است و امکان خطر وجود دارد چطور مسامحت و چشم پوشی مینماید [۵۷].
[۵۷] روائع البیان، ج ۲، ص ۱۷۱.