حدیث خَثعَمِیَّة
از حضرت عبدالله بن عباسب روایت است که پیامبرجروز عید, فضل بن عباسبرا بر عقب سواریش, پشت سر خود سوار نمود و فضلسمردی زیبا بود، آن حضرتججهت پاسخ به پرسشهای مردم توقف نمود، در آن حال زنی زیبا, از قبیلۀ خثعم جهت استفتاء خدمت آن حضرتجآمد، حسن و جمال زن, فضلسرا به شگفت انداخت و نگاهش را به او دوخت، آن حضرتجمتوجه شد و فضلسرا گرفته و صورتش را به سمت دیگر گردانید، آنگاه زن گفت: ای رسول خدا! همانا فریضۀ خداوند بر بندگانش در مورد حج, پدر مرا که پیرمردی کهنسال است, دریافته است و نمیتواند بر سواری قرار بگیرد، آیا اگر من عوض او حج بکنم از ذمۀ پدرم ساقط میگردد، آن حضرتجفرمودند: بله [۷۹].
اینحدیث بطرق مختلف روایت شده و در برخی از روایات این جمله که «فضلسبه او و او نیز به فضلسنگاه میکرد» و این جمله که «این واقعه در حجة الوداع بود» [۸۰]اضافه شده است.
به هرحال، برخی از این حدیث استدلال میکنند که پوشش چهره برای زن در مقابل افراد اجنبی واجب نیست، زیرا اگر واجب میبود حتماً آن حضرتجبه آن زن میگفت که چهره اش را بپوشد، اما پیامبرجتنها صورت فضلسرا به سمت دیگر گردانید و به زن در این مورد چیزی نفرمود.
اینگونه استدلال از این حدیث درست نیست، زیرا پوشش چهره از بیگانگان از آیه قرآن به اثبات رسید (چنانچه در بحث یدنین علیهن من جلابیبهن گذشت) و ثابت شد که جمهور مفسرین این آیه را برای پوشش چهره دانسته اند، اما این که آن حضرتجاو را به نقاب امر نفرمود، علتش اینست که آن زن در حال احرام بود و زمان پرسش هم صبح روز عید بود، چنانکه از عبارت «یوم النحر» که در حدیث مذکور است به خوبی مفهوم میگردد، و روایت ابن خزیمه/که میفرماید: «غَدَاةَ النَّحْرِ» [۸۱]صبح روز عید، این مطلب را روشنتر میسازد.
بنابراین، ثابت شد که این واقعه در ایام حج و زن نیز در حالت احرام بود و پیامبرجزنان را در حالت احرام از نقاب نهی فرموده اند، پس اینگونه احادیث دلیل بر آنست که احرام زن در صورتش میباشد و برای زن جایز است که در حال احرام صورتش را ظاهر کند.
[۷۹] صحیح بخاری، ج ۲، ص ۹۲۰ باب قوله تعالی: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُيُوتَ﴾ [۸۰] صحیح بخاری، ج ۱، ص ۲۵۰ کتاب الـمناسك. [۸۱] صحیح ابن خزیمه، ج ۴، ص ۳۴۲.