احادیث پوشش چهره
اگر روایات مورد بررسی قرار دهیم، علاوه از روایت ابن عباسسو محمد بن سیرین/ به روایات صحیح دیگری نیز برمیخوریم که صراحتاً وجوب پوشش,به اثبات میرسد.
چنانکه در صحیح بخاری و سنن ابوداود و دیگر کتب حدیث آمده که رسول اللهجفرمودند: «لاَ تَنْتَقِبُ الْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَةُ وَلاَ تَلْبَسُ الْقُفَّازَيْنِ» [۷۵]یعنی: «زن در حالت احرام نقاب برنگیرد و دستکش نپوشد». نیز حضرت جعفرساز پدرش روایت میکند: «أن عليا كان ينهى النساء عن النقاب وهن حرم ولكن يسدلن الثوب عن وجوههن سدلا» [۷۶]. حضرت علیسزنان را در حالت احرام از نقاب نهی میکرد، البته آنها چادر را بر چهرههای خود آویزان میکردند.
حضرت عایشهلمیفرماید: «كَانَ الرُّكْبَانُ يَمُرُّونَ بِنَا وَنَحْنُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِجمُحْرِمَاتٌ فَإِذَا حَاذَوْا بِنَا سَدَلَتْ إِحْدَانَا جِلْبَابَهَا مِنْ رَأْسِهَا إِلَى وَجْهِهَا فَإِذَا جَاوَزُونَا كَشَفْنَاهُ» [۷۷]«سواران از پیش ما میگذشتند و ما به همراهی رسول اللهجدر حال احرام بودیم، وقتی که از پیش ما رد میشدند هریک از ما چادرش را از سرش به رویش پائین میانداخت، و زمانی که از ما میگذشتند نقاب از چهره برمیگرفتیم».
اینگونه روایات به صراحت دلالت دارند, بر این که زنان در عهد نبوت و بعد از آن به پوشیدن نقاب و دستکش عادت کرده بودند، ولی در حال احرام از آن منع شدند و مقصود از این حکم این نیست که مردم چهرههای زنان را در موسم حج ببینند، بلکه هدف اصلی آن است,که چادر که در حالت عادی جزو لباس بود در حالت احرام جزو احرام نگردد، چنانکه در احادیث مذکوره آمده بود که همسران آن حضرتجو زنان دیگر در حالت احرام هم چهرههایشان را از مردان بیگانه پنهان میساختند.
به هرحال آیة: ﴿يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّ﴾برای پوشش چهره نازل شد، چنانکه حضرت ام سلمهلعمل زنان را در زمان پیامبرجبعد از نزول آیه اینگونه بیان میفرماید: «لَمَّا نَزَلَتْ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ خَرَجَ نِسَاءُ الْأَنْصَارِ كَأَنَّ عَلَى رُءُوسِهِنَّ الْغِرْبَانَ مِنْ الْأَكْسِيَةِ» [۷۸]. «زمانی که آیه: ﴿يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّ﴾فرود آمد زنان انصار هنگام خروج طوری خودشان را میپوشیدند که به مانند کلاغ سیاه بودند».
* * *
[۷۵] صحیح بخاری، ج۱، ص ۲۸۴، ابوداود، ص ۲۶۰. [۷۶] مصنف ابن ابی شیبه، ج ۳، ص ۳۳۷. [۷۷] سنن ابوداود، ج ۱، ص ۲۶۱. [۷۸] سنن ابوداود، ج ۲، ص ۲۱۲.