وسيلهی حصول علم و يقين:
قبلاً دانستید که طاعت محصول ایمان و نتیجه قطعى آنست، حالا ممکن است بپرسید: وسیلهی تحصیل علم صحیح و یقین کامل در بارهی صفات خداى متعال و قانونى که مورد خرسندى ذات بارى تعالى باشد و نیز دربارهی زندگانى چیست؟
پیش از این، توضیح دادیم که آثار رحمت و نشانیهاى صنع خداى متعال در هر گوشه از گوشههاى جهان پراگنده و پخش شده است. و همهی این آثار و نشانیها بزبان حال شهادت مىدهند که جز خداى یگانه کسى در ایجاد این جهان عنایتى و دخالتى نداشته است و اوتعالى است که این جهان را میگرداند و تمام کارهاى آن را اداره میکند، و همچنین هرکس در این آثار و نشانىها نگاه کند خواهد دید که همهی صفات خداى متعال باکمال خاصی در آن جلوهگر است.
باید پرسید: کدام یکى از صفات حکمت و علم و ابداع و ابتکار و عفو و کرم و رحمت و ربوبیت و قهر و غلبه (و امثال این صفات خدایی) است که دست خدا و بدایع صنع وى در آن جلوهگرى نداشته باشد؟
بلى چنین است، لیکن عقل انسان و استعداد کلى وى در مشاهدۀ این آثار و ضمناً تأمل در حقیقت آن گاهى اشتباه مىکند و با اینکه همهی این آثار پیش چشم او روشن و آشکار است و با اینکه همیشه به یگانگى خداى متعال در جمیع صفات وى گواهى مىدهد، یکى میگوید: دو خدا در جهان وجود دارد و دیگرى میگوید: سه خدا، و دیگرى خدایان بیشماری قائل میشود، و دیگرى الوهیت را میان خدایان متعددى تقسیم میکند و فى المثل میگوید: باران خدایی دارد و باد خدایی دارد و آتش خدایی دارد ... و بالآخره براى هر نیروئى از نیروهاى این جهان خداى مخصوص قائل مىشود و سپس بالاتر از همهی این خدایان به خداى بزرگترى قائل مىشود که به او پناه میبرد و بفرمان او اقتدا مىکند! و همچنین عقل بشرى در ادراک ذات خداى متعال و معرفت صفات او دچار خبط و خطا میشود و کورکورانه در راههائى مىرود که این مقام اقتضاى بحث و تفصیل آن را ندارد.
همچنین مردمانى یافت مىشوند که در بارهی حیات آخرت و جهان دیگر دچار پندارهاى خطا و گمانهاى بىاساس و فکرهاى کاذبى میشوند، یکى میگوید:
زندگانى منحصر به همین دنیا است و ما پس از مرگ برانگیخته نخواهیم شد!
دیگرى میگوید مرگ و زندگى انسان در همین عالم تکرار مىشود و جزاى اعمالش را فقط در همین دنیا مىبیند و ... .
لیکن قانونى را که انسان باید بر رعایت آن مواظبت کند و زندگانیش را بطورى که خداى متعال مىپسندد مطابق آن قرار دهد آن چنان قانونى است که وضع کردن آن به عقل خودش برای انسان انتهائى مشکل است.
باید دانست که عقل انسان به هر اندازه پخته و رسا و حائز بالا ترین درجهی کفایت و استعداد علمى شده باشد، در این گونه از امور نمىتواند نظر کلى و جامعى ابراز کند مگر بعد از سالها تجربه و آزمایشهاى مکرر و تأمل طولانى، بلکه حتى ممکن نیست بعد از طى همهی این مراحل بخود اعتماد کند و مدعى آن شود که حق را شناخته و احاطهی علمى تام و کلى به شناختن حق پیدا کرده است.
بدون شک و تردید راه درست براى آزمایش و امتحان عقل و علم انسان همان است که بدون رهنمائى از طرف ما فوقش بحال خود گذاشته شود باز هرکسی که کوشش بیشترى کرده و شائستگى بهترى از خود بروز داده، حق و راستى را خودش بدست آورد رستگارى و کامیابى نصیب و بهرهی او شود و هر کسی که این را نتواند زیان و نومیدى نصیب او گردد. لیکن خداى عزّ وجل از نظر لطف و رحمتى که به بندگانش دارد آنها را به چنین امتحان سخت و آزمایش مشکلى مبتلا نکرده است.
خداوند متعال با کمال مهربانى از میان انسانان مردانى را بر انگیخته که در بارهی صفات خودش علم صحیحى به آنها آموخته و راه درستى را که انسان باید در زندگى این دنیا مطابق رضاى خدا طى کند به آنها نشان داده است، و همچنین علم صحیح راجع به حیات آخرت به آنها داده و آنها را مامور کرده که این علم و اطلاع را به همهی مردم برسانند. این کسانیکه چنین علم و اطلاعى به آنها داده شده پیغمبران خدایند، و آن طریقى که به وسیلهی آن این علم را به آنها بخشیده (وحى) است و آن کتابی که این علم در آن درج میشود کتاب خدا یا کلام خدا نامند. اکنون براى امتحان و آزمایش عقل و استعداد انسان دیگر محلى باقى نمىماند مگر از حیث ایمان به پیغمبر یا انکار او، آنهم پس از مطالعه در تاریخ حیات سراسر هدایت و زندگانى پاک و پاکیزهی وى و نیز بعد از غور و خوض در تعلیماتش، آنگاه اگر او استعداد شناختن حق و پیروى آن را داشته باشد با درستى و راستى و باکمال صدق و صفا، این مرحمت و لطف خدا را تصدیق خواهد کرد و به آنچه پیغمبر آورده ایمان خواهد آورد و در میدان آزمایش و امتحان کامیاب و رستگار خواهد شد. بالعکس، اگر او این لطف و رحمت پروردگار را تکذیب کرده و خود را به این رهبرى و ارشاد بى نیاز دانسته جز این نیست که براى خودش ثابت خواهد کرد که او اهلیت و صلاحیت معرفت حق و صدق و شایستگى پذیرش این دو معنى را از خود سلب کرده است، و این تکذیب موجبات نومیدیش را در این دو امتحان فراهم خواهد ساخت. او از دریافت علم صحیح بخدا و قانون خدا و زندگانى جهان دیگر محروم خواهد ماند.