مبادی اسلام

فهرست کتاب

فصل چهارم: ايمان به تفصيل

فصل چهارم: ايمان به تفصيل

ایمان به خدا، معنى لا إله إلا الله، حقیقت لا إله إلا الله، تأثیر عقیده‌ی توحید در زندگى انسان، ایمان به فرشتگان خداوند متعال، ایمان به کتاب‌هاى خداوند متعال، ایمان به پیغمبران خداوند متعال، ایمان به روز آخرت، احتیاج به عقیده‌ی توحید، راستى و درستى عقیده‌ی به آخرت، کلمه‌ی طیبه.

به دانش‌آموزیکه این کتاب را مطالعه می‌کند توصیه می‌کنیم قبل از اینکه گامى به جلو بردارد، کمى به عقب برگردد و به معلوماتیکه در فصول گذشته کسب کرده، یکبار دیگر مراجعه کند و بیاد داشته باشد که:

۱- بدون شک و تردید، اسلام اگرچه عبارتست از طاعت خداى متعال و تسلیم شدن به امر او، لیکن از آنجائیکه براى شناختن ذات و صفات خداى متعال و راه پرستش و سپرى‌کردن دوره‌ی زندگى مطابق رضاى او و چگونگى تحصیل ثواب یا عقاب اعمالى که بجاى مى‌آوریم، جز پیغمبرى که برانگیخته‌ی خداوند متعال باشد وسیله‌ی دیگرى نداریم.

بنابرین تعریف صحیح دین اسلام این خواهد بود که:

به تعلیمات پیغمبر جایمان‌آوردن و خدا را مطابق هدایت و رهنمائى ایشان پرستش کردن، اسلام است.

هر آنکس که از هدایت و رهبرى پیغمبر جروى برگرداند و آن را وسیله‌ی شناختن خداى متعال و وسیله‌ی شناختن قانون او تعالى قرار ندهد، چنین کسى مسلمان نیست؛ اگرچه ادعا کند به اینکه مطیع خداوند متعال و تسلیم به قانون اوست.

۲- در زمان گذشته پیغمبرانى مختلف درمیان ملت‌هاى مختلف جهان آمدند و هر پیغمبرى براى ملت معینى برانگیخته شده بود، و گاهى در میان یک ملت، چند پیغمبر یکى پس از دیگرى بر انگیخته مى‌شدند.

در آن وقت براى هر ملت، اسلام عبارت بود ازآن دینى که پیغمبر یا پیغمبران آن وقت مخصوص به همان ملت، به آنان می‌آموختند.

هرچند حقیقت اسلام در هر عصر و هر زمانى یکى بود، لیکن در شرایع مختلف ملت‌ها (یعنى قوانین و راه‌هاى عبادت‌ها) اندک اختلافى با یکدیگر داشته‌اند و با اینکه مردم مأمور بودند به همه‌ی پیغمبران خداوند متعال ایمان داشته باشند، با اینحال هیچ ملتى وظیفه نداشت که تابع پیغمبر امت دیگرى باشد.

۳- همینکه محمد جبرانگیخته شد خداى متعال تعلیمات اسلام را براى همه‌ی مردم جهان نازل فرمود تا شریعت عمومى بشر باشد، و آن را به وسیله‌ی رسول اکرم جتکمیل فرمود.

رسالت محمد جبسوى ملت خاص یا براى زمان معینى نیست بلکه پیامى است بسوى همه‌ی مردم جهان و براى همیشه، و خداى متعال با رسالت ایشان جکلیه شرایع اسلام را که قبلاً پیغمبرانبراى ملت‌هاى مختلف آورده بودند، منسوخ کرد. بنابراین دیگر هیچ وقت بعد از ایشان جتا روز قیامت دیگر نه پیغمبرى خواهد آمد و نه شریعتى.

با توجه به آنچه گفته شد، اسلام، در حال حاضر جز پیروى از محمد جو تسلیم کردن پیغمبرى ایشان و ایمان‌آوردن به آن همه تعلیماتی که براى ما آورده و نیز اوامر ایشان را، اوامر خدا انگاشتن و تعمیل به آن‌ها، معناى دیگرى ندارد. اکنون شخصى نیست که از طرف خدا بیاید و از ما ایمان به اوخواسته شود و هر کسى که ایمان به او ندارد کافر نامیده شود.

اینک امورى را که پیغمبر جبه ما امر کرده و از ما خواسته است که بدان ایمان داشته باشیم براى شما شرح می‌دهیم. ببینید این همه امور چقدر راست و درست هستند و ایمان به آن‌ها انسان را تا کدام حد رفعت و بلندى مى‌بخشد.

اولین و مهمترین امرى را که پیغمبر جصادر کرده و باید به آن مؤمن باشیم جمله‌ی (لا اله الا الله) است، این کلمه بنیاد اسلام است.

چیزیکه مسلمان را از کافر، مشرک و ملحد جدا و متمیز می‌کند، همین کلمه است. اقرار و انکار این کلمه موجب فرق عظیم در میان انسان‌ها مى‌شود. آنانى که به این کلمه ایمان مى‌آورند، گروهى جدا‌اند و آنانى که رو‌گردان ازین کلمه باشند گروه دیگر.

کسانى که به چنین معنایى ایمان داشته باشند به رستگارى و نیک‌بختى و کامیابى و ترقى در دنیا و آخرت سرافرازند و کسانى که از این معنى روى برگردانند، در دنیا و آخرت دچار زیان و سر شکستگى هستند. ولى باید دانست که این فرق عظیم بین دو نفر و یا دو گروه تنها به اینکه کسى این جمله‌ی ترکیب شده از (لام و الف و هاء -لا إله إلا الله-) را به زبان آورد و کسى یا گروهى دیگر این جمله را بر زبان نمى‌آورد، معلوم نمی‌شود.

براى اینکه مطلب روشن شود باید مثلى بزنیم و آن این است که اگر شما به بیمارى (مالاریا) مبتلا باشید و بخواهید معالجه شوید، بمحض اینکه کلمه‌ی (گنه گنه) [۳]را بر زبان بیاورید شفا نخواهید یافت، اگرچه اینکه این کلمه را هزار بار تکرار کنید، مگر اینکه (گنه گنه) را بگیرید و بخورید.

گفتن کلمه‌ی (لا إله إلا الله) نیز چنین است که اگر بدون توجه به معناى آن و بدون اقرار قلبى و توجه به مسئولیت عظیمى که با گفتن این کلمه بر عهده مى‌گیرید، بر زبان برانید، براى شما سودى نخواهد داشت.

حقیقت امر این است که فرق حقیقى حاصل نخواهد شد مگر وقتى که این کلمه در عمق قلب -یعنى ته دل شما جاى گرفته و به راستى و صداقت به این کلمه یقین داشته باشید و دل شما خالى شود از همه اعتقاداتی که خلاف این اعتقاد باشند و رسوخ عقیده و یقین شما- کم‌تر از عقیده‌ی شما به سوزندگى آتش نباشد، یا مانند یقین شما بر اینکه زهر کشنده است.

مقصود این است که همانطورى که ایمان شما بخاصیت سوزندگى آتش اجازه نمی‌دهد که دست‌تان را در آتش فرو برید، و ایمان شما بخاصیت هلاکت زهر، شما را اجازه نمی‌دهد که آن را بخورید، باید عقیده‌ی شما به جمله‌ی (لا إله إلا الله) نیز چنین باشد که کوچک‌ترین عملى که دلیل شرک یا کفر یا الحاد شناخته شود از شما صادر نگردد چه در عقیده و چه در عمل.

[۳] گنه گنه (گَ نِ گَ نِ) نام دارویی است، گیاهی برای درمان بیماری مالاریا و تب. (مصحح)