فقه:
جمعى از بزرگترین پیشوایان اسلام، احکام قرآن و سنت را مورد رسیدگى قرار داده و بر اساس آن: قوانین مفصل اسلامى را مرتب کرده و در کتابها نشر دادند، و نظرشان از این عمل این بود که این قوانین را با سهولت در دسترس مسلمانان گذاشته باشند.
این قوانین که از احکام قرآن و سنت استنباط شده همان قوانینى است که بنام (فقه) شناخته میشود.
براى اینکه هر فردى از افراد امت اسلام صلاحیت ندارد که همه نکات قرآن را به درستى و راستى بفهمد و همچنین نه هر یکى از افراد بشر علم حدیث را به این قدر میداند که احکام شریعت را معلوم کند. بدینجهت است که همه مسلمانان جهان نمىتوانند از عهدهی سپاسگزارى پیشوایان بزرگى که آن همه زحمت و مشقت را براى نظم و ترتیب قوانین و تهیه کتابهاى فقه - بعد از تحقیق مستمر و کوششهاى متوالى- بر عهده گرفتهاند، برآیند. چه بدون شک و تردید، اینکه تمام مسلمین جهان عصر حاضر با این آسانی، مىتوانند با احکام شریعت اسلام آشنا شده و پیرو این شریعت شوند، کوششهاى آن پیشوایان بزرگوار است.
در آغاز امر، بسیارى از رجال اسلام، کتابهاى فقه را به سبک و اسلوب این دانشمندان ترتیب دادهاند، ولى در آخر کار، چهار مذهب فقهى باقى مانده است، و قسمت اعظم مسلمانان جهان در حال حاضر پیرو این مذهبهاى چهارگانه هستند [۵]، بدین قرار:
۱- فقه حنفى که به وسیلهی امام ابو حنیفه/و با مساعدت و مشاورت اصحابش: از قبیل امام ابو یوسف و امام محمد و امام زفر و سایر علماى بزرگ مرتب شده است.
۲- فقه مالکى که آن را امام مالک بن انس ترتیب داده است.
۳- فقه شافعى که امام محمد بن ادریس شافعى آن را مرتب ساخته است.
۴- فقه حنبلى که به وسیله امام احمد بن حنبل ترتیب داده شده است.
تنظیم و ترتیب مذهبهاى چهارگانهی فقهی بعد از رحلت رسول اکرم ج در قرن اول و دوم هجرى صورت گرفته است، و باید دانست که اختلافاتی که در این چهار مذهب دیده میشود خیلی جزیی و فروعی بوده و ناشى از اختلافات فطرى است؛ زیرا هر موضوعى که در برابر نظر رجال، متعدد قرار گرفت و هریک خواست حقیقت آن را بداند، به ناچار آراء و افکار و نظریات هریک و لو ناچیز باشد، با دیگران فرق خواهد داشت، و لیکن از آنجائی که همه آنان پیشوایانى بودهاند نیکوکار و صادق و زاهد که میخواستهاند پیرو حق باشند و هیچ چیز را جایگزین آن قرار ندهند، بدین جهت همه مسلمانان براستى و درستى مذهبهاى آنها معتقدند و آنها را بر حق میدانند.
ظاهر امر این است که هرکس در هر امرى از امور جز اینکه پیرو یکى از این مذهبهاى چهارگانه باشد راهى ندارد، و نظر بیشتر علماى مسلمان این است که، مسلمانان باید پیرو یکى از این چهار مذهب باشند ... ولى در عین حال جمعى از علماء هستند که میگویند:
احتیاج ندارد که کسى حتماً تابع یکى از مذاهب چهارگانه باشد، بلکه هرکس به مقدار کافى علم استنباط از قرآن و سنت را عملاً بدست آورده باید برآن خود عمل کند. لیکن کسانی که علمى ندارند و نمیتوانند شخصاً احکام را از قرآن و سنت استنباط کنند، مؤظفند که هریک از علماى مسلمین را که بر حق میدانند و به راستى و تقواى او اطمینان دارند، پیروى کنند. این دسته به اهل حدیث معروفند، و آنها را نیز، مانند چهار طایفهی مذکور باید بر حق دانست.
[۵] البته عدهای از مسلمانان دنیا بنام اهلحدیث یا سلفی مشهوراند که مؤلف محترم به آنها نیز در اخیر همین مبحث اشاره میکند، و عدهای دیگر هم پیرو مذهب ظاهری هستند. [مصحح]