مبادی اسلام

فهرست کتاب

زكات:

زكات:

رکن سوم از ارکان اسلام (زکات) است که خداى متعال آن را بر هر فردى از افراد مسلمان که دارائى‌اش به حد نصاب معین برسد و یک سال کامل برآن بگذرد واجب قرار داده است و امر فرموده که زکاتش را یعنى یک ریال از چهل ریال به یکى از فقراء یا مساکین یا ابن سبیل یا کسانی که امید میرود به کیش اسلام هدایت شوند یا به مقروضین بدهد.

بدینطریق خداى متعال در دارائى اغنیاى مؤمنین براى فقراء مقدارى را که عبارت از دو و نیم درصد می‌باشد به طور زکات گذاشته؛ نه صرف در پول نقد بلکه در زر و سیم و مال تجارت و در مواشى نیز واجب قرار داده است. ولى کسى اگر به طیب خاطر به میزان بالاترى انفاق کند، براى خودش بهتر خواهد بود و اجر و پاداش زیادترى خواهد داشت. مقدار زکات در کتب فقه نگاشته شده است. ما محض بیان مصلحت و فوائد زکات را مقصود داریم و از همین جهت ریال را بطور مثال ذکر کرده‌ایم.

این حق با سهم معین و معلوم به خداى متعال نمی‌رسد و خدا نیز احتیاجى به آن ندارد، لیکن خداى متعال به بندگانش می‌گوید:

(اگر شما به طیب خاطر یعنى با رضاى قلبى و داوطلبانه بنام من و براى رضاى من چیزى از دارائى‌تان را به برادر محتاج و بی‌نواى خودتان صدقه کنید، مثل این است که به من داده‌اید).

و من از طرف او به شما عوض مضاعف خواهم داد البته شرط اینست که بر آن کسی که چیزى به او مى‌دهید منت نگذارید و او را اذیت نکنید یا تحقیرش ننمائید و یا پاداش و تشکرى از او نخواهید. و نیز باید صدقه دادن شما به صورتى نباشد که مردم بدانند و آن‌ها با یکدیگر گفتگو کنند و از شما تمجید نمایند و شما را به یکدیگر نشان دهند، و هر گاه این سهمى را که فقراء و مساکین یعنى بینوایان و درماندگان و نیازمندان در دارائى شما دارند به آن‌ها برسانید و دل‌هاى خودتان را از این فکرهاى باطل و پندارهاى پست پاک کنید، خداوند متعال از دارائی‌هاى عظیم خودش به شما سهم و بهره‌اى خواهد داد که تمام شدنى و کهنه شدنى نباشد!

(قابل تذکر اینکه باید دانست که رسول خدا جبراى افراد خاندان خودش یعنى براى سادات و هاشمیان زکات خوردن را حرام قرار داده است. براى سادات و بنى‌هاشم ادا کردن زکات معینه واجب است ولى قبول کردن مال زکات براى خودشان جائز قرار داده نشده، اگرکسى بخواهد که شخصى نادارى از سادات و بنى‌هاشم را کمک کند باید که براى وى هدیه بدهد نه که صدقه و خیرات و مال زکات).

خداى متعال این زکات را بر ما فرض قرار داده همان طور که نماز و روزه را واجب کرده است.

زکات رکنى است عظیم از ارکان اسلام؛ زیرا مسلمانان را محض به خاطر خداوند متعال به صفات فداکارى و ایثار، یعنى از خودگذشتگى و برترى دادن دیگران بر خود، مزین مى‌سازد و خودپسندى و خودخواهى و کوتاه‌نظرى و مال‌پرستى و از این قبیل صفت‌هاى پست را از دل مسلمانان زایل می‌نماید.

اسلام به پیروان بخیل و حریص و افراد آزمندی که مال را می‌پرستند و براى تحصیل آن سر و دست مى‌شکنند احتیاجى ندارد؛ زیرا از وجود چنین کسانى براى اسلام هیچ‌گونه سودى نخواهد بود. بلکه تنها کسانى می‌توانند به هدایت اسلام رهبرى شوند و راه مستقیم اسلام را در پیش گیرند و مستمراً در این راه سیر کنند که اگر امرى از اوامر خدا به آن‌ها ابلاغ شود مالى را که به عرق جبین بدست آورده‌اند بدون کوچکترین غرض شخصى آن را در راه خدا فدا کنند.

زکات هر فرد مسلمان را براى اینگونه فداکارى ورزیده و آماده مى‌سازد و این قابلیت را به او می‌دهد که به مالش دلبستگى پیدا نکند تا هر وقت ضرورت ایجاب کرد نه فقط مالش را در راه اسلام بذل کند بلکه با طیب خاطر وسعه‌ی صدر و گشاده‌روئى تام و تمام آن را انفاق کند.

یکى از فواید زکات در دنیا این است که مسلمانان یکدیگر را یارى کنند و به وسیله‌ی زکات، ضامن خرچ یک‌دیگر باشند تا اینکه نه گرسنه‌اى در میان ایشان پیدا شود و نه برهنه‌اى و نه سرافگنده و ذلیلى. و ضمناً ثروتمندشان کفیل فقیرشان باشد و فقیرشان از دراز کردن دست حاجت و استمداد بطرف ثروتمندان، مستغنى باشد و هیچ فردى از افراد شان دارائى اش رادر راه عیاشى و خوش‌گذرانی‌هاى نامشروع صرف نکند و بداند که افراد یتیم و بیوه و بینوا و درمانده‌ی امت و ملت هم‌کیش او در دارائى وى حق معین و معلومى دارند.

و همچنین کسانی که توانائى کار دارند ولى بواسطه‌ی نداشتن پول قادر بر تحصیل معاش نیستند، در دارائى او سهم دارند و نیز کودکان باهوش و استعدادى که بنا بر فقر قادر به تحصیل علم نیستند و اشخاص عاجزى که قادر به کار و عملى نمی‌باشند، در دارائى او حق معینى دارند. بنا بر این هر ثروتمندى که به این حقوق قائل نباشد و طبقات نامبرده را در مال خودش سهیم نداند، ظالم است.

باید پرسید: چه ظلمى زشت‌تر و شنیع‌تر از اینکه شما داراى ثروت انبوهى باشید و اسباب عیش و عشرت و رفاه و آسایش بى‌شمارى در اختیار شما باشد و در کاخ‌هاى رفیع به خوشگذرانى سرگرم باشید و در موترهاى لوکس و مجلل سوار شوید و در اطراف شما هزاران نفر برادران بینواى شما با تنگدستى و فقر دست به گریبان باشند و براى تحصیل قرص نانى محتاج باشند و هزاران نفر قادر به کار باشند و بیکار و سرگردان بگردند؟

اسلام چنین کسانى را دشمن می‌دارد و با عاطفه‌ی خودخواهى و خودکامى اشخاص مبارزه می‌کند.

این خودخواهى و خودکامى فقط درخور شیوه و روش کافرانى است که مدنیت شان به آن‌ها آموخته است تا هرچه مى‌توانند مال و ثروت بیندوزند و با رباخورى بر ثروت شان بیفزایند و هرچه در دست سایرین مى‌بینند آن را بربایند. لیکن مسلمانان نمى‌توانند چنین باشند؛ زیرا دین شان امر کرده که اگر خداوند متعال مالى بیشتر از احتیاج شان به آن‌ها داده آن را ذخیره نکنند بلکه آن را به برادران بى‌سرمایه‌ی خود بدهند تا آن‌ها به وسیله‌ی آن رفع حاجت کنند و قادر بر کسب معیشت گردند، همان‌طور که خود سرمایه‌داران قادر بر کسب معیشت هستند.