مبادی اسلام

فهرست کتاب

حقوق خدا (حقوق الله):

حقوق خدا (حقوق الله):

اولین حق از حقوق خداى متعال بر ذمه‌ی مسلمان این است که به خداوند متعال ایمان داشته باشد و به او شرک نورزد و هیچ کس غیر از او را (إله) و پروردگار خود قرار ندهد و این حق ایمانى بوسیله‌ی‌ کلمه (لا إله إلا الله) ادا مى‌شود که تفصیل آن را قبلاً بیان کرده ایم.

حق دوم از حقوق خدا، این است که مسلمان کاملا اعتراف کند به اینکه آنچه از جانب خدا آمده حق است و هدایت. اداى این حق، به طوری که قبلاً توضیح دادیم به تکمیل مى‌رسد از ایمان به اینکه: محمد جفرستاده‌ی خدا است. حق سوم از حقوق خدا این است که اطاعت او بجا آورده شود و اداى این حق به عمل مى‌آید از اجراى قانونی که کتاب خداى متعال، یعنى قرآن کریم آن را بیان کرده و بطوریکه قبلاً اشاره کردیم، سنت رسول اکرم جآن را توضیح داده و تشریح کرده است.

حق چهارم از حقوق خدا این است که او را پرستش کند، و براى اداى این حق فرائض و واجباتى که ذکر آن در فصل پنجم گذشت بر انسان واجب شده است، و چون رعایت این حق نسبت به پاره‌اى از حقوق دیگر اولویت دارد براى اداى آن بایستى تا حدى سایر حقوق را فداى آن کرد.

مثلاً انسان وقتی که براى اداى فریضۀ نماز یا روزه قیام می‌کند، بسیارى از حقوق نفس یا حقوق شخصى را از قبیل بیدار شدن صبح به موقع و وضو گرفتن با آب سرد و صرف نظر کردن از بسیارى کارهاى مهم و گرفتاری‌هاى ضرورى روز یا شب، براى چندین بار فداى فریضه نماز مى‌کند و همچنین در مورد روزه که از خوردن و نوشیدن خوددارى می‌کند و یک‌ماه تمام در رمضان لجام بر نفس می‌زند، چنان است که از بسیارى حقوق شخصى صرف نظر کرده و آن را فداى روزه می‌نماید.

در مسئله‌ی زکات نیز قسمتى از حقوق شخصى فداى آن می‌شود به این معنى که دوستى خدا را، بر دوستى مال ترجیح می‌دهد. و در مورد سفر حج نیز ملاحظه می‌شود که مشقت سفر را بر عهده می‌گیرد و مال زیادى را در این راه خرچ می‌کند و همچنین وقتی که پاى جهاد به میان مى‌آید، جان و مالش را فداى آن می‌نماید.

صرف نظر کردن از حقوق شخصى براى اداى حقوق خداوند متعال، و کم و بیش به نفع مردم، نیز از همین قبیل فداکارى‌ها است.

در مسئله‌ی نماز، مثلاً فلان مستخدم که خدمت شخص معینى را بر عهده دارد و از او حقوق می‌گیرد، در موقع معین از خدمتگزارى آقائی که دارد صرف نظر می‌کند، براى اینکه آقاى بزرگش را (که خداوند متعال است) عبادت کند تا بدینوسیله حق او را ادا کرده باشد، و در سفر حج نیز از شئون و مصروفیت‌هاى معاش و تجارتش دست مى‌کشد و زن و فرزندش را مى‌گذارد و به خانه‌ی خدا مسافرت مى‌کند.

بارى بدون تردید اداى حق خدا با بسیارى از حقوق شخصى تماس دارد، و در موضوع جهاد نیز که انسان دست بکار جنگ مى‌شود، کشتن یا کشته شدن او صرفاً براى رضاى خدا است و همچنین انسان براى اداى حق خدا، بسیارى از چیزهائى را که دارد و در اختیار او است فدا مى‌کند، مانند حیوانى که مال شخصى او است و آن را قربانى می‌کند یا پولى که مال او است و از آن صرف نظر می‌کند و آن را در راه خداوند متعال انفاق می‌نماید.

ولى باید دانست که خداى متعال براى حقوق خودش حدودى معین کرده است تا اینکه حقوق دیگران فداى حق او نشود مگر در حد معینى که از آن گزیرى نیست.

مثلا ًموضوع نماز را در نظر بگیرید، ملاحظه می‌کنید که خداوند متعال در این کار نظر سخت‌گیرى ندارد بلکه (یسر) یعنى سهولت و آسایش بنده اش را می‌خواهد، به این معنى که اگر براى وضو آب در دسترس شما نباشد یا مریض شوید عوض آب از خاک می‌توانید استفاده کنید و تیمم بزنید. و اگر مسافر بودید باید نماز تان را (قصر) یعنى کوتاه بخوانید و موقعی که مریض باشید می‌توانید نشسته یا درازکشیده نماز بخوانید و آنچه در نماز خوانده شود آن هم چنان مقدار کم است که اداى نماز شما چند دقیقه بیشتر طول نمی‌کشد.

شریعت اسلامی مى‌گوید:

وقتی که فرصت دارید و از اطمینان خاطر برخوردارید هر مقدار از آیات قرآن که می‌توانید مانند سوره‌ی البقره یا آل عمران یا النساء یا یکى از این قبیل سوره‌هاى طولانى را بخوانید، ولى وقتى که کار دارید طول دادن نماز جایز نیست.

و همچنین اینکه هرگاه انسان داوطلبانه و به طیب خاطر به نیت (قربت) یعنى به قصد نزدیک شدن به خداى متعال بعد از نماز‌هاى واجب، نمازهاى نافله را بخواند باعث خرسندى خداوند متعال است. ولى هیچ وقت راضى نیست که شما خواب شب و راحتى روز را بر خود حرام کنید، یا اینکه وقت کسب و کارتان را به خواندن نوافل بگذرانید، یا اینکه آنقدر مشغول نماز خواندن بشوید که از کلیه شئون زندگى باز بمانید و از مسئولیتى که در برابر بندگان خداوند متعال بر عهده دارید بى‌اعتنا شوید.

در مسئله‌ی روزه نیز خداى متعال براى شما تسهیلات زیادى قائل شده است به دلیل اینکه در تمام دوره‌ی سال فقط یکماه روزه را واجب قرار داده و حتى در موقعی که مریض یا مسافر باشید می‌توانید روزه را به تأخیر اندازید. روزه‌دار اگر سخت بیمار شد و ترس به ضیاع جان داشت براى او اجازت است که روزه‌ی خود را افطار کند و بر وقت معین روزه، جائز نیست که یک دقیقه اضافه شود.

به شخص روزه‌دار اجازت است که خوردن و نوشیدنش را تا وقتى جارى دارد که (خط ابیض از خط اسود) یعنى رشته‌ی‌ سفیدى صبح از تاریکى شب جدا و مشخص شود و به عبارت ویگر وقت سحر از سپیده دم تشخیص داده شود و سپس همین که آفتاب غروب کرد و مغرب فرا رسید باید فورى افطار کند.

و باز، هرچند خداى متعال از بنده‌هایى که پس از سپرى‌شدن ماه رمضان که مخصوص روزه است، داوطلبانه و به طیب خاطر روزه بگیرند، خرسند و شاد می‌شود ولى هیچ‌وقت دوست ندارد که بنده‌هایش همیشه روزه‌دار باشند و بنیه و طاقتشان را از دست بدهند و از کار‌هاى دنیوى عاجز بمانند.

و همچنین خداى متعال انفاق مال را در حد معینى که به میزان نصاب برسد واجب قرار داده و آن نیز مقدار ناچیزى است ولى اگر کسى پس از پرداخت زکات داوطلبانه و با رضاى خاطر بیشتر از آن مقدار بخواهد در راه خداوند متعال انفاق کند، یقیناً خداوند متعال از او راضى می‌شود و عاطفه‌ی او را مى‌پسندد.

ولى با اینحال اجازه نمی‌دهد که تمامى حقوق شخصى و حقوق اهل و عیالش را فداى دیگران نماید و همه دارائى‌هاى خودش را در راه او تعالى انفاق کند و خودش را در میان مردم دست‌خالى و حسرت‌زده نگهدارد، بلکه در این باب نیز بر او واجب است که اعتدال و میانه‌روى را از دست ندهد.

مسئله‌ی حج نیز همینطور است؛ زیرا همه می‌دانند که خداى متعال حج را فقط بر عهده‌ی کسانى مقرر داشته که زاد کافى داشته باشند و قادر بر تحمل زحمت و مشقت سفر باشند، و زاید بر این نیز تسهیل دیگرى رعایت شده و آن این است که این فریضه نیز در طول عمر فقط یکبار بر عهده‌ی شخص واجد شرایط فرض شده است، و مقرر گردیده که اگر امنیت نباشد یا ترسى درکار باشد باید از سفر حج صرف نظر کند تا اینکه امنیت حکم‌فرما شود.

نکته‌ی دیگرى که در این باره رعایت شده این است که مطابق مقررات اسلامى هر فردى موظف است که با داشتن پدر و مادر پیر و از کار افتاده قبل از سفر حج رضایت آن‌ها را تحصیل کند و مطمئن شود که غیبت او باعث زحمت و ناراحتى پدر و مادرش نخواهد بود.

از این بیانات روشن شد که خداى متعال رعایت حقوق دیگران را در حین اجرای حقوق خودش تا چه حد لحاظ داشته است.

بزرگ‌ترین فداکارى حقوق شخصى بر حق خداى متعال آن است که شخص مسلمان در موقع جهاد بر عهده می‌گیرد؛ زیرا انسان در موقع جهاد جان و مال شخصى و جان و مال دیگران را محض رضاى خدا از دست می‌دهد ولى بطوری که قبلاً اشاره شد قواعد و مبادى اسلام حکم می‌کند که شخص مسلمان براى احتراز از زیان زیاد، زیان کم را تحمل کند.

وقتیکه در باره‌ی این مبدأ و این اصل فکر کنید تصدیق خواهید کرد که کشتن چند صد یا چند هزار نفر در برابر امحاى حکومت باطل و غلبه دین حق خداوند متعال بر نیروهاى اهریمنى کفر و شرک و الحاد و از بین بردن گمراهى و هرج و مرج و اباحیه یعنى نبودن حلال و حرام، در حکم تحمل زیان کوچکى است در برابر چنان زیان‌هاى سنگین.

و با توجه به این زیان‌هاى سنگین است که خداى متعال براى احتراز از آن به بندگان مؤمنش امر فرموده که بنام او و در راه او این زیان‌هاى سبک را تحمل کرده و جان و مال شان را فدا سازند، با این حال به آن‌ها امر کرده که فقط آن کسى را بکشند که از کشتن او گزیرى نباشد و بر اشخاص عاجز و زنان و کودکان و مجروحان و بیماران تعدى نکنند و جز آن کسانى را که براى حمایت از باطل‌شان دست بکار جنگ می‌شوند کسى را نکشند.

و وقتیکه سرزمین دشمن را تسخیر می‌کنند بدون سبب و جهت و بدون احتیاج فسادى به راه نیندازند و پس از آنکه دشمن مغلوب و کشورش تسخیر شد، در میان دشمنان مغلوب و شکست خورده به عدالت رفتار کنند و هر نوع تعهدى را که بر عهده می‌گیرند انجام دهند و مطابق پیمانی که با دشمن مغلوب مى‌بندند، رفتار کنند و همینکه دشمن از معارضه و دشمنى با حق دست برداشت، و از حمایت باطل منصرف شد، به او کارى نداشته باشند.

این معانى دلیل بر آن است که خداى متعال براى حق خودش اجازه فداکارى به کسى نداده مگر اینکه آن فداکارى در راه تأمین حقوق انسانیت و خیر و صلاح عامه‌ی بشر باشد.