مبادی اسلام

فهرست کتاب

مبادى شريعت:

مبادى شريعت:

وقتى که در وضع خود تان تأمل کنید، خواهید دانست که شما در حالى به این دنیا آمده‌اید که بسیارى از نیروها از جانب خداوند متعال در نهاد شما به ودیعت گذاشته شده است و اقتضا دارد که هریک از این نیروها را در راه خودش بکار برید و هیچ یک از آن‌ها را مهمل نگذارید.

شما به خوبى مى‌بینید که در نهاد شما عقل و تصمیم و میل و رغبت و نیروى دید و شنید و نیروى چشیدن وجود دارد، و دست و پاى شما هریک نیروئى دارند، و همچنین عاطفه‌ی نفرت و غضب و شوق و محبت و ترس و طمع در خود احساس می‌کنید، و به خوبى تشخیص می‌دهید که هیچ یک از این نیروها بى‌فایده نیست، و این نیروها بی‌جهت به شما داده نشده‌اند، بلکه محتاج به همه این نیروها بوده‌اید.

نکته‌اى که باید به آن توجه داشت این است که:

رستگارى و موفقیت شما در این دنیا منوط به این است که آنچه فطرت و طبیعت ذات شما مى‌طلبد آن را عملى سازید، لیکن اجراى این منظور انجام پذیر نیست جز اینکه نیروهائی که به شما داده شده است مصرف شود یعنى هریک از این نیروها را به موقع و در راه خودش بکار برید.

این معنى بر شما پوشیده نیست که:

وسایلى نیز در دست دارید و براى شما امکان دارد که این نیروهائى را که در نهاد شما به ودیعت گذاشته شده است، با این وسایل به کار برید. اولین وسیله از این وسایل بدن شما است؛ که کلیه‌ی اسباب و ابزارى را که لازم دارید در بدن شما هست، گذشته از این اسباب و ابزارها، وسایل و اسباب بى‌شمارى در این دنیاى وسیع به صورتهاى گوناگون پخش شده و همه در اختیار شما است. ملاحظه می‌کنید، این همه افراد بشر که همه از جنس شمایند براى مساعدت شما آماده‌اند و این همه چهارپایان مهیاى خدمت شما و این همه گیاه‌ها و جمادات و زمین وآب و هوا و حرارت و نور و امثال این وسایل که شماره‌ی آن را غیر از خدا کسى نمی‌داند همه در اختیار شما گذاشته شده‌اند: و خداى متعال این همه اشیاء را در این جهان فقط براى این منظور آفریده که آن‌ها را استخدام کرده و براى برگذارکردن احتیاجات خودتان از آن‌ها استفاده نمائید:

سپس در واقع امر از وجهه‌ی دیگر نگاه کنید.

شما می‌توانید به خوبى تشخیص دهید که این همه نیروها فقط براى نفع و استفاده‌ی شما، برای تان داده شده است نه براى ضرر شما. پس شکل صحیح براى استخدام این نیروها، همان صورت نفع و استفاده است نه شکل ضرر و اگر احیاناً در مواردى صورت ضرر داشته باشد، باید تلاش ورزید و خویشتن را از آن نگهداشت.

عقل می‌گوید: هر شکلى و هر صورتى غیر از اینکه هست درست نیست، از هر چیز باید استفاده‌ی درست شود. مثلاً: وقتی که عمل مضرى را درباره‌ی خودتان مرتکب می‌شوید، خطائى مرتکب می‌شوید. و همچنین وقتی که هریک از نیروهائى را که دارید بصورتى به کار برید که به دیگران ضرر برسانید، البته از خطاکاران محسوب خواهید شد. و نیز اگر یکى از نیروهائى را که در اختیار دارید بصورتى به کار برید تا یکى از وسائلى را که در نهاد شما به ودیعت گذاشته شده، مهمل بگذارید، باز خطاکار شناخته خواهید شد.

عقل شما گواهى می‌دهد که ضرر، هر نوعی که باشد باید از آن دورى کنید، و اگر دورى‌کردن از آن براى شما غیر ممکن باشد، یا در ازاى آن فایده‌ی زیادى باشد، بر تحمل ضرر صبر کنید سپس که گامى به جلو برداشتید، می‌دانید که در دنیا مردم دو نوع‌اند:

نوع اول از مردم کسانى هستند که پاره‌اى از نیروهای‌شان را عمداً در راه‌هائى به کار مى‌برند که قوایشان را فاسد و تباه می‌کند، یا اینکه باعث ضرر و زیان به افراد دیگر مى‌شود، یا اینکه نیروها و اسباب و ابزار و ادواتى که در نهادشان به ودیعت گذاشته شده مهمل می‌گذارند.

نوع دوم کسانى هستند که همه این کارها را انجام می‌دهند؛ مگر بدون قصد، ایشان محض از راه خطاکارى مرتکب این همه کارها مى‌شوند.

مردم نوع اول اشرار و بدکارانند و براى جلوگیرى از شرارت و بدکارى آن‌ها قوانین سختى لازم است تا آن‌ها را از شرارت باز دارد.

افراد نوع دوم جاهلانى هستند که هیچ‌چیز نمی‌دانند؛ زیرا صورت صحیح بکار بردن نیروهائى را که دارند نمی‌دانند، این‌ها محتاج به علم و دانشى هستند که راه بکار بردن صحیح نیروها را به آن‌ها بیاموزد.

شریعت اسلام بدین منظور آمده است که این حاجت را سد کند و این مقصود را تحقق دهد؛ زیرا از شما نمی‌خواهد که هیچ نیرویى از این نیروها را ندیده بنگارید و مهمل بگذارید، یا رغبتى از رغبت‌هاى خودتان را محو کنید یا اینکه عواطف تان را از بین ببرید.

شریعت اسلام بشما نمی‌گوید:

دنیا را ترک کنید، و در کوه و جنگل و غار بسر برید، و زندگى را بر خود سخت بگیرید و نیروى حیات را در هم شکنید و نفوس خودتان را به وسیله‌ی مصائب و شداید خوار کنید.

و نمی‌گوید: زینت حیات دنیا و لذت‌هاى آن را بر خود حرام کنید، هیچ‌وقت چنین چیزى نیست؛ زیرا آن خدایی که همه این دنیا را براى انسان آفریده، این شریعت را وضع کرده است، در اینصورت چگونه راضى می‌شود که دنیائى را که او آفریده خراب کند و نابود سازد، و از بین ببرد؟

خداى متعال در نهاد انسان نیروئى به ودیعت نگذاشته که در آن نفعى نباشد و احتیاجى به آن نباشد. و همچنین در آسمان‌ها و زمین چیزى را بی‌هوده نیافریده است بلکه می‌خواهد که این دستگاه عالم وجود بر اساس نظامى آمیخته باتدابیر، سیر مستمرى داشته باشد تا اینکه انسان از هر چیزى استفاده کند و اسباب و وسایل گوناگون این جهان را استخدام کند. لیکن این استخدام باید بصورتى باشد که نه کسى بخود ضررى برساند و نه بدیگرى.

به همین منظور است که خداى متعال قواعد شریعت و ضوابط آن را وضع کرده است و از اینجاست که هر چیزى را که براى انسان مضر باشد، این شریعت حرام کرده و آنچه را براى انسان نفعى در برداشته باشد و بدیگرى ضررى نداشته باشد، حلال کرده است. کارهایى که از ارتکاب آن‌ها انسان بخود ضرر رساند یا بدیگرى زیان مى‌دهد، شریعت آن همه کارها را ممنوع قرار داده است و همچنین شریعت آن همه کارها را که براى انسان مفید‌اند و به هیچ وجه ضرر رسان نیستند، درست و راست قرار مى‌دهد.

آن مبدئى که قوام بناى شریعت اسلام بر آن استوار است این است که انسان حق دارد براى تحقق دادن به رغبت‌ها و خواسته‌ها و احتیاجاتش بکوشد و در راه تحصیل منفعت ذاتى خودش هر طور بخواهد تلاش کند.

ولى در عین حال بر او واجب است که از این حق بهره‌مند نگردد مگر به شکلى که حقوق دیگرى بر اثر نادانى او ضایع نشود بلکه باید تا جائیکه می‌تواند یار و مددگارشان باشد.

لیکن در کارهائی که جنبه‌ی نفع و جنبه‌ی ضرر هردو در آن متصور است، شرع اسلام می‌گوید: انسان باید ضرر کم را براى نفع زیاد تحمل کند و براى احتراز از ضرر شدید، از نفع جزئى صرف نظر کند.

مسلّم است که، براى هیچ انسانى امکان ندارد که در هر زمانى، راجع به هر چیزى یا هر عملى، تمام جنبه‌هاى نفع و ضرر آن را بداند. بدین جهت خداى متعال که دانا و خبیر است و هیچ سرّى از اسرار عالم وجود بر او پوشیده نیست، نظام کامل و صحیحى را براى زندگى وضع کرده است، و مردم در قرنهاى قدیم براى پى بردن به بسیارى از مصالح این نظام آگاهى نداشتند، لیکن پیشرفت علم در این زمان پرده از روى آن برداشته، با اینحال هنوز مردم بسیارى از مصالح آن را نمی‌دانند و به هر اندازه علم پیشرفت و رشد کند، مصالح این نظام در نظر مردم روشن‌تر خواهد شد. کسانی که بر علم ناقص و عقول ضعیف خود شان تکیه داشتند، پس از اینکه قرنها ذلیل و درمانده در تاریکى جهالت و خبط و خطا و گمراهى فرو رفته بودند، در آخرکار ناچار شدند، قاعده اى از قواعد همین شریعت را انتخاب کنند.

لیکن کسانی که بر پیغمبر خدا جاعتماد کردند و به هدایت و ارشاد او رهنمائى شدند و از نور ارشادات او جروشنائى گرفتند، از عواقب نادانى و مضرات آن مأمون ماندند.

این اشخاص همیشه در اجراى قانونی که بر اساس قواعد علم صحیح و خالص، وضع شده، چه مصالح آن را دانسته و منافع پیروى آن را درک کرده باشند و چه درک نکرده باشند، مواظب وکوشان بوده‌اند.