سُورَةُ الكَهۡفِ
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ عَلَىٰ عَبۡدِهِ ٱلۡكِتَٰبَ وَلَمۡ يَجۡعَل لَّهُۥ عِوَجَاۜ ١ قَيِّمٗا لِّيُنذِرَ بَأۡسٗا شَدِيدٗا مِّن لَّدُنۡهُ وَيُبَشِّرَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱلَّذِينَ يَعۡمَلُونَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أَنَّ لَهُمۡ أَجۡرًا حَسَنٗا ٢ مَّٰكِثِينَ فِيهِ أَبَدٗا ٣ وَيُنذِرَ ٱلَّذِينَ قَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ وَلَدٗا ٤﴾
به نام خداوند بخشندۀ مهربان
ستایش خداوندی را سزاست که کتاب را به بندهاش فرو فرستاده و در آن هیچگونه کژی و انحرافی قرار نداده است. ﴿1﴾(کتابی) که مستقیم و پابرجاست تا (مردمان را) از عذاب سخت خود بترساند، و مؤمنانی را که کارهای شایسته میکنند بشارت دهد به اینکه پاداش خوبی دارد. ﴿2﴾جاودانه در آن خواهند ماند. ﴿3﴾و بترساند کسانی را که گفتند: خداوند فرزندی برگرفته است. ﴿4﴾
﴿مَّا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٖ وَلَا لِأٓبَآئِهِمۡۚ كَبُرَتۡ كَلِمَةٗ تَخۡرُجُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡۚ إِن يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبٗا ٥ فَلَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِمۡ إِن لَّمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهَٰذَا ٱلۡحَدِيثِ أَسَفًا ٦ إِنَّا جَعَلۡنَا مَا عَلَى ٱلۡأَرۡضِ زِينَةٗ لَّهَا لِنَبۡلُوَهُمۡ أَيُّهُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗا ٧ وَإِنَّا لَجَٰعِلُونَ مَا عَلَيۡهَا صَعِيدٗا جُرُزًا ٨ أَمۡ حَسِبۡتَ أَنَّ أَصۡحَٰبَ ٱلۡكَهۡفِ وَٱلرَّقِيمِ كَانُواْ مِنۡ ءَايَٰتِنَا عَجَبًا ٩ إِذۡ أَوَى ٱلۡفِتۡيَةُ إِلَى ٱلۡكَهۡفِ فَقَالُواْ رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحۡمَةٗ وَهَيِّئۡ لَنَا مِنۡ أَمۡرِنَا رَشَدٗا ١٠ فَضَرَبۡنَا عَلَىٰٓ ءَاذَانِهِمۡ فِي ٱلۡكَهۡفِ سِنِينَ عَدَدٗا ١١ ثُمَّ بَعَثۡنَٰهُمۡ لِنَعۡلَمَ أَيُّ ٱلۡحِزۡبَيۡنِ أَحۡصَىٰ لِمَا لَبِثُوٓاْ أَمَدٗا ١٢ نَّحۡنُ نَقُصُّ عَلَيۡكَ نَبَأَهُم بِٱلۡحَقِّۚ إِنَّهُمۡ فِتۡيَةٌ ءَامَنُواْ بِرَبِّهِمۡ وَزِدۡنَٰهُمۡ هُدٗى ١٣ وَرَبَطۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ إِذۡ قَامُواْ فَقَالُواْ رَبُّنَا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ لَن نَّدۡعُوَاْ مِن دُونِهِۦٓ إِلَٰهٗاۖ لَّقَدۡ قُلۡنَآ إِذٗا شَطَطًا ١٤ هَٰٓؤُلَآءِ قَوۡمُنَا ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗۖ لَّوۡلَا يَأۡتُونَ عَلَيۡهِم بِسُلۡطَٰنِۢ بَيِّنٖۖ فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبٗا ١٥﴾
نه ایشان و نه پدرانشان از آن هیچگونه آگاهی ندارند، سخنی که از زبانشان برمیآید بس گران است، آنان جز دروغ نمیگویند. ﴿5﴾پس چه بسا که جان خویش را در پی ایشان از غم و خشم اینکه آنان به این کلام ایمان نمیآورند هلاک سازی. ﴿6﴾بدون شک ما همۀ چیزهای روی زمین را زینت آن کردهایم تا آنان را بیازماییم که کدامیک از آنها کار نیکوتر میکند. ﴿7﴾و به راستی ما هر آنچه را که روی زمین است قطعاً به میدانی مسطّح (و) بیعلف تبدیل خواهیم نمود. ﴿8﴾آیا پنداشتهای که اصحاب کهف و رقیم در میان عجایب و غرایب ما (که در این گیتی پراکندهاند) چیز شگفتی است؟. ﴿9﴾آنگاه که آن جوانان به غار پناه برده و گفتند: پرودگارا! از جانب خود رحمتی به ما ببخش و در کارمان راه نجاتی برایمان فراهم فرما. ﴿10﴾پس، چندین سال در آن غار بر گوشهایشان پرده افکندیم. ﴿11﴾سپس ایشان را برانگیختیم تا بدانیم کدام یک از دو گروه مدت زمانی را که درنگ کردهاند بهتر به خاطر دارد. ﴿12﴾ما داستان آنان را بگونهای راستین برای تو بازگو میکنیم. آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و بر هدایت آنان افزودیم. ﴿13﴾و به دلهایشان قدرت دادیم، آنگاه که بپا خواستند و گفتند: پروردگارمان، پروردگار آسمانها و زمین است، هرگز جز او معبودی را نخواهیم پرستید، در این صورت سخنی دور از حق گفتهایم. ﴿14﴾این قوم ما، جز خدا معبودهایی را به خدایی گرفتهاند. چرا دلیل روشنی بر (خدایی) آنها نمیآورند؟ پس کیست ستمکارتر از کسی که به خدا دروغ بندد؟!. ﴿15﴾
﴿ وَإِذِ ٱعۡتَزَلۡتُمُوهُمۡ وَمَا يَعۡبُدُونَ إِلَّا ٱللَّهَ فَأۡوُۥٓاْ إِلَى ٱلۡكَهۡفِ يَنشُرۡ لَكُمۡ رَبُّكُم مِّن رَّحۡمَتِهِۦ وَيُهَيِّئۡ لَكُم مِّنۡ أَمۡرِكُم مِّرۡفَقٗا ١٦ ۞وَتَرَى ٱلشَّمۡسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَٰوَرُ عَن كَهۡفِهِمۡ ذَاتَ ٱلۡيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقۡرِضُهُمۡ ذَاتَ ٱلشِّمَالِ وَهُمۡ فِي فَجۡوَةٖ مِّنۡهُۚ ذَٰلِكَ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِۗ مَن يَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِۖ وَمَن يُضۡلِلۡ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ وَلِيّٗا مُّرۡشِدٗا ١٧ وَتَحۡسَبُهُمۡ أَيۡقَاظٗا وَهُمۡ رُقُودٞۚ وَنُقَلِّبُهُمۡ ذَاتَ ٱلۡيَمِينِ وَذَاتَ ٱلشِّمَالِۖ وَكَلۡبُهُم بَٰسِطٞ ذِرَاعَيۡهِ بِٱلۡوَصِيدِۚ لَوِ ٱطَّلَعۡتَ عَلَيۡهِمۡ لَوَلَّيۡتَ مِنۡهُمۡ فِرَارٗا وَلَمُلِئۡتَ مِنۡهُمۡ رُعۡبٗا ١٨ وَكَذَٰلِكَ بَعَثۡنَٰهُمۡ لِيَتَسَآءَلُواْ بَيۡنَهُمۡۚ قَالَ قَآئِلٞ مِّنۡهُمۡ كَمۡ لَبِثۡتُمۡۖ قَالُواْ لَبِثۡنَا يَوۡمًا أَوۡ بَعۡضَ يَوۡمٖۚ قَالُواْ رَبُّكُمۡ أَعۡلَمُ بِمَا لَبِثۡتُمۡ فَٱبۡعَثُوٓاْ أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمۡ هَٰذِهِۦٓ إِلَى ٱلۡمَدِينَةِ فَلۡيَنظُرۡ أَيُّهَآ أَزۡكَىٰ طَعَامٗا فَلۡيَأۡتِكُم بِرِزۡقٖ مِّنۡهُ وَلۡيَتَلَطَّفۡ وَلَا يُشۡعِرَنَّ بِكُمۡ أَحَدًا ١٩ إِنَّهُمۡ إِن يَظۡهَرُواْ عَلَيۡكُمۡ يَرۡجُمُوكُمۡ أَوۡ يُعِيدُوكُمۡ فِي مِلَّتِهِمۡ وَلَن تُفۡلِحُوٓاْ إِذًا أَبَدٗا ٢٠﴾
و چون از آنان و از چیزهایی که به جز خدا میپرستند کناره گرفتید، به آن غار پناه ببرید تا پروردگارتان رحمتش را بر شما بگستراند و در کارتان برای شما گشایشی فراهم آورد. ﴿16﴾و خورشید را میبینی که چون برمیآید به طرف راست غارشان میگرایید، و چون غروب میکرد به طرف چپشان میگرایید، درحالیکه آنان در محل وسیع غار قرار داشتند، این از نشانههای خداست، هرکس که خداوند او را هدایت کند راه یافته است، و هر که را گمراه نماید برای او دوست و راهنمایی نمییابی. ﴿17﴾و آنان را بیدار میپنداری، حال آنکه آنان خفتهاند. و ما آنان را به راست و چپ میگرداندیم، و سگشان دو دستش را به آستانۀ در گشاده بود، اگر بدیشان مینگریستی از آنان میگریختی و به راستی سرتا پای از ترس و وحشت آکنده میشدی. ﴿18﴾و اینچنین ایشان را برانگیخیتم تا از یکدیگر بپرسند. گویندهای از آنان گفت: چه مدتی ماندهاید؟ گفتند: یک روز یا بخشی از روز؟ گفتند: پروردگارتان بهتر میداند که چقدر ماندهاید، پس کسی از خودتان را با این سکه پول به شهر بفرستید، و باید بنگرد کدامیک از آنان غذای پاکتری دارد، پس روزی و خوراکی از آن برایتان بیاورد، اما باید نهایت دقت را به خرج دهد و هیچکس را از حال شما آگاه نسازد. ﴿19﴾بیگمان اگر آنان بر شما دست یابند شما را سنگسار میکنند، یا اینکه به دین خود بر میگردانند، و آنگاه هرگز رستگار نخواهید شد. ﴿20﴾
﴿ وَكَذَٰلِكَ أَعۡثَرۡنَا عَلَيۡهِمۡ لِيَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَأَنَّ ٱلسَّاعَةَ لَا رَيۡبَ فِيهَآ إِذۡ يَتَنَٰزَعُونَ بَيۡنَهُمۡ أَمۡرَهُمۡۖ فَقَالُواْ ٱبۡنُواْ عَلَيۡهِم بُنۡيَٰنٗاۖ رَّبُّهُمۡ أَعۡلَمُ بِهِمۡۚ قَالَ ٱلَّذِينَ غَلَبُواْ عَلَىٰٓ أَمۡرِهِمۡ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيۡهِم مَّسۡجِدٗا ٢١ سَيَقُولُونَ ثَلَٰثَةٞ رَّابِعُهُمۡ كَلۡبُهُمۡ وَيَقُولُونَ خَمۡسَةٞ سَادِسُهُمۡ كَلۡبُهُمۡ رَجۡمَۢا بِٱلۡغَيۡبِۖ وَيَقُولُونَ سَبۡعَةٞ وَثَامِنُهُمۡ كَلۡبُهُمۡۚ قُل رَّبِّيٓ أَعۡلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعۡلَمُهُمۡ إِلَّا قَلِيلٞۗ فَلَا تُمَارِ فِيهِمۡ إِلَّا مِرَآءٗ ظَٰهِرٗا وَلَا تَسۡتَفۡتِ فِيهِم مِّنۡهُمۡ أَحَدٗا ٢٢ وَلَا تَقُولَنَّ لِشَاْيۡءٍ إِنِّي فَاعِلٞ ذَٰلِكَ غَدًا ٢٣ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُۚ وَٱذۡكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلۡ عَسَىٰٓ أَن يَهۡدِيَنِ رَبِّي لِأَقۡرَبَ مِنۡ هَٰذَا رَشَدٗا ٢٤ وَلَبِثُواْ فِي كَهۡفِهِمۡ ثَلَٰثَ مِاْئَةٖ سِنِينَ وَٱزۡدَادُواْ تِسۡعٗا ٢٥ قُلِ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا لَبِثُواْۖ لَهُۥ غَيۡبُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ أَبۡصِرۡ بِهِۦ وَأَسۡمِعۡۚ مَا لَهُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَلِيّٖ وَلَا يُشۡرِكُ فِي حُكۡمِهِۦٓ أَحَدٗا ٢٦ وَٱتۡلُ مَآ أُوحِيَ إِلَيۡكَ مِن كِتَابِ رَبِّكَۖ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِهِۦ وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدٗا ٢٧ ﴾
و بدینسان (مردم را) به (حال) آنان آگاه ساختیم تا بدانند که وعدۀ خدا حق است و قطعاً هیچ شکی در تحقق روز قیامت نیست. بدانگاه که میان خود کشمکش داشتند و گفتند: بر (غار) آنان بنایی بسازید. پروردگارشان از حال ایشان آگاهتر است، و کسانی که بر کاروبارشان دست یافتند، گفتند: بر غار ایشان مسجدی میسازیم. ﴿21﴾خواهند گفت: آنان سه نفرند، که چهارمین ایشان سگشان است. و (گروهی) خواهند گفت: پنج نفرند که ششمین ایشان سگشان است. همۀ اینها از روی حدس و گمان است. و میگویند، هفت نفرند که هشتمین ایشان سگشان است. بگو: پروردگارم از تعدادشان آگاهتر است. جز گروهی کمی تعدادشان را نمیدانند، بنابراین جز بر اساس علم و یقین در مورد آنان مجادله مکن و دربارۀ آنان از هیچکس مپرس. ﴿22﴾و دربارۀ هیچ چیزی مگو که من فردا آن را انجام میدهم. ﴿23﴾(مگر اینکه بگویی:) اگر خدا بخواهد (آن را انجام میدهم) و پروردگارت را هنگامی که فراموش کردی یاد کن، و بگو: امید میرود که پروردگارم مرا به (راهی) درستتر از این رهنمود کند. ﴿24﴾و (اصحاب کهف) مدت سیصد و نه سال در غارشان ماندند. ﴿25﴾بگو: خداوند به مدتی که در غار ماندهاند آگاهتر است، تنها اوست که غیب آسمانها و زمین را میداند، چقدر بینا و چقدر شنواست! آنان جز او هیچ کارسازی ندارند و در فرماندهی و حکم خود کسی را شریک خود نمیسازد. ﴿26﴾و آنچه را که از کتاب پروردگارت به تو وحی شده است، بخوان، و هیچکس نمیتواند سخنانش را دگرگون کند، و هرگز پناهی جز او نخواهی یافت. ﴿27﴾
﴿ وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَكَ مَعَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ وَلَا تَعۡدُ عَيۡنَاكَ عَنۡهُمۡ تُرِيدُ زِينَةَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَلَا تُطِعۡ مَنۡ أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ عَن ذِكۡرِنَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ وَكَانَ أَمۡرُهُۥ فُرُطٗا ٢٨ وَقُلِ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكُمۡۖ فَمَن شَآءَ فَلۡيُؤۡمِن وَمَن شَآءَ فَلۡيَكۡفُرۡۚ إِنَّآ أَعۡتَدۡنَا لِلظَّٰلِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمۡ سُرَادِقُهَاۚ وَإِن يَسۡتَغِيثُواْ يُغَاثُواْ بِمَآءٖ كَٱلۡمُهۡلِ يَشۡوِي ٱلۡوُجُوهَۚ بِئۡسَ ٱلشَّرَابُ وَسَآءَتۡ مُرۡتَفَقًا ٢٩ إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجۡرَ مَنۡ أَحۡسَنَ عَمَلًا ٣٠ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُ يُحَلَّوۡنَ فِيهَا مِنۡ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٖ وَيَلۡبَسُونَ ثِيَابًا خُضۡرٗا مِّن سُندُسٖ وَإِسۡتَبۡرَقٖ مُّتَّكِِٔينَ فِيهَا عَلَى ٱلۡأَرَآئِكِۚ نِعۡمَ ٱلثَّوَابُ وَحَسُنَتۡ مُرۡتَفَقٗا ٣١ ۞وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلٗا رَّجُلَيۡنِ جَعَلۡنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيۡنِ مِنۡ أَعۡنَٰبٖ وَحَفَفۡنَٰهُمَا بِنَخۡلٖ وَجَعَلۡنَا بَيۡنَهُمَا زَرۡعٗا ٣٢ كِلۡتَا ٱلۡجَنَّتَيۡنِ ءَاتَتۡ أُكُلَهَا وَلَمۡ تَظۡلِم مِّنۡهُ شَيۡٔٗاۚ وَفَجَّرۡنَا خِلَٰلَهُمَا نَهَرٗا ٣٣ وَكَانَ لَهُۥ ثَمَرٞ فَقَالَ لِصَٰحِبِهِۦ وَهُوَ يُحَاوِرُهُۥٓ أَنَا۠ أَكۡثَرُ مِنكَ مَالٗا وَأَعَزُّ نَفَرٗا ٣٤ ﴾
و با کسانی شکیبا باش که صبحگاهان و شامگاهان خدای خود را در حالی که خشنودی او را میجویند به فریاد میخوانند، و نباید در طلب زینت زندگانی دنیا دو دیدهات را از آنان برگیری، و از کسی فرمان مبر که دل او را از یاد خود غافل ساختهایم، و او از هوای خود پیروی کرده و کارش ضایع و معطّل شده است. ﴿28﴾و بگو: حق از سوی پروردگارتان است، پس هرکس که میخواهد، ایمان بیاورد و هرکس که میخواهد، کافر شود همانا ما برای ستمگران اتشی را آماده کردهایم که سرا پردههایش آنانرا فرا میگیرد. و اگر کمک بخواهند با آبی همچون مسِ گداخته شده به فریادشان رسند، که چهرهها را بریان میکند. چه بد نوشیدنی و چه بد جایگاهی است. ﴿29﴾بدون شک کسانیکه ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، ما پاداش کسانی را هدر نمیدهیم که کار نیکو کردهاند. ﴿30﴾آنان کسانیاند که بهشت جاویدان از آن ایشان است، بهشتی که در زیر آن جویبارها روان است، در آن جا با دستبندهای زرین آراسته میشوند و لباسهای ابریشم سبز و نازک و ضخیم میپوشند، درحالیکه بر تختها تکیه زدهاند، چه پاداش خوبی است و چه آرامگاه زیبایی است!. ﴿31﴾و آن دو شخص را برای آنان مثل بزن که به یکی از آنها دو باغ انگور دادیم و گرداگرد باغها را با درختان خرما پوشاندیم، و میان باغها را کشتزاری قرار دادیم. ﴿32﴾هر دو باغ، میوههایش را (به موقع) میداد، و چیزی از صاحبش فروگذار نمیکرد و ما در میان آنها جویباری روان ساخته بودیم. ﴿33﴾و او میوههای (فراوانی) داشت، پس به دوست خود درحالیکه با وی گفتگو میکرد، گفت: من از تو ثروتمندتر و از لحاظ نفرات از تو نیرومندترم. ﴿34﴾
﴿ وَدَخَلَ جَنَّتَهُۥ وَهُوَ ظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ قَالَ مَآ أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَٰذِهِۦٓ أَبَدٗا ٣٥ وَمَآ أَظُنُّ ٱلسَّاعَةَ قَآئِمَةٗ وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَىٰ رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيۡرٗا مِّنۡهَا مُنقَلَبٗا ٣٦ قَالَ لَهُۥ صَاحِبُهُۥ وَهُوَ يُحَاوِرُهُۥٓ أَكَفَرۡتَ بِٱلَّذِي خَلَقَكَ مِن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ ثُمَّ سَوَّىٰكَ رَجُلٗا ٣٧ لَّٰكِنَّا۠ هُوَ ٱللَّهُ رَبِّي وَلَآ أُشۡرِكُ بِرَبِّيٓ أَحَدٗا ٣٨ وَلَوۡلَآ إِذۡ دَخَلۡتَ جَنَّتَكَ قُلۡتَ مَا شَآءَ ٱللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِٱللَّهِۚ إِن تَرَنِ أَنَا۠ أَقَلَّ مِنكَ مَالٗا وَوَلَدٗا ٣٩ فَعَسَىٰ رَبِّيٓ أَن يُؤۡتِيَنِ خَيۡرٗا مِّن جَنَّتِكَ وَيُرۡسِلَ عَلَيۡهَا حُسۡبَانٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ فَتُصۡبِحَ صَعِيدٗا زَلَقًا ٤٠ أَوۡ يُصۡبِحَ مَآؤُهَا غَوۡرٗا فَلَن تَسۡتَطِيعَ لَهُۥ طَلَبٗا ٤١ وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِۦ فَأَصۡبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيۡهِ عَلَىٰ مَآ أَنفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَٰلَيۡتَنِي لَمۡ أُشۡرِكۡ بِرَبِّيٓ أَحَدٗا ٤٢ وَلَمۡ تَكُن لَّهُۥ فِئَةٞ يَنصُرُونَهُۥ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَمَا كَانَ مُنتَصِرًا ٤٣ هُنَالِكَ ٱلۡوَلَٰيَةُ لِلَّهِ ٱلۡحَقِّۚ هُوَ خَيۡرٞ ثَوَابٗا وَخَيۡرٌ عُقۡبٗا ٤٤ وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا كَمَآءٍ أَنزَلۡنَٰهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَٱخۡتَلَطَ بِهِۦ نَبَاتُ ٱلۡأَرۡضِ فَأَصۡبَحَ هَشِيمٗا تَذۡرُوهُ ٱلرِّيَٰحُۗ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ مُّقۡتَدِرًا ٤٥ ﴾
و در حالی که بر خویشتن ستمگر بود به باغش درآمد و گفت: گمان نمیکنم که این (باغ) هیچگاه نابود شود. ﴿35﴾و گمان نمیکنم که قیامت برپا شود. و اگر (هم) بهسوی پروردگارم برگردانده شوم، بیگمان سرانجام بهتر و جایگاه خوبتری خواهم یافت. ﴿36﴾دوستش در حالی که با او گفتگو میکرد به وی گفت: آیا منکر کسی شدهای که تو را از خاک و سپس از نطفهای آفریده و بعداً تو را مرد کاملی کرده است. ﴿37﴾ولی من (میگویم) او (خدا) پروردگار من است و کسی را با پروردگارم شریک نمیسازد. ﴿38﴾چرا وقتی که وارد باغت شدی، نگفتی: «ماشاءالله» هیچ قوت و قدرتی جز از ناحیۀ خدا نیست، اگر مرا در مال و فرزند کمتر از خود میبینی. ﴿39﴾امیدوارم که پروردگارم بهتر از باغت به من بدهد و بر آن عذابی از آسمان بفرستد و (این باغ) به سرزمین لخت همواری تبدیل شود. ﴿40﴾یا اینکه آب این باغ فرو رود و هرگز نتوانی آن را بازجویی. ﴿41﴾و میوههایش را (آفت آسمانی) فرا گرفت، پس برای هزینههایی که صرف آن کرده بود دست تحسّر و تأسف به هم مالید، درحالیکه باغ بر داربستها و چوب بندها فرو ریخته بود، و میگفت: ای کاش کسی را با پروردگارم شریک نمیکردم!. ﴿44﴾و گروهی را جز خدا نداشت که او را یاری دهند، و خودش هم توانایی دفع بلا را نداشت. ﴿43﴾در آن مقام (و در آن حال معلوم شد که) یاری و کمک از آن معبود راستین است. او بهترین پاداش را دارد و در جزا دادن بهترین است. ﴿44﴾و برای آنان بیان کن که مثال زندگی دنیا همچون آبی است که آن را از آسمان فرو فرستادیم، سپس گیاهان زمین به وسیلۀ آن در میآمیزند، سپس خشک شده و بادها آن را پراکنده میسازند، و خداوند بر هر چیزی تواناست. ﴿45﴾
﴿ٱلۡمَالُ وَٱلۡبَنُونَ زِينَةُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَٱلۡبَٰقِيَٰتُ ٱلصَّٰلِحَٰتُ خَيۡرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابٗا وَخَيۡرٌ أَمَلٗا ٤٦ وَيَوۡمَ نُسَيِّرُ ٱلۡجِبَالَ وَتَرَى ٱلۡأَرۡضَ بَارِزَةٗ وَحَشَرۡنَٰهُمۡ فَلَمۡ نُغَادِرۡ مِنۡهُمۡ أَحَدٗا ٤٧ وَعُرِضُواْ عَلَىٰ رَبِّكَ صَفّٗا لَّقَدۡ جِئۡتُمُونَا كَمَا خَلَقۡنَٰكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةِۢۚ بَلۡ زَعَمۡتُمۡ أَلَّن نَّجۡعَلَ لَكُم مَّوۡعِدٗا ٤٨وَوُضِعَ ٱلۡكِتَٰبُ فَتَرَى ٱلۡمُجۡرِمِينَ مُشۡفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَٰوَيۡلَتَنَا مَالِ هَٰذَا ٱلۡكِتَٰبِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةٗ وَلَا كَبِيرَةً إِلَّآ أَحۡصَىٰهَاۚ وَوَجَدُواْ مَا عَمِلُواْ حَاضِرٗاۗ وَلَا يَظۡلِمُ رَبُّكَ أَحَدٗا ٤٩ وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ كَانَ مِنَ ٱلۡجِنِّ فَفَسَقَ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِۦٓۗ أَفَتَتَّخِذُونَهُۥ وَذُرِّيَّتَهُۥٓ أَوۡلِيَآءَ مِن دُونِي وَهُمۡ لَكُمۡ عَدُوُّۢۚ بِئۡسَ لِلظَّٰلِمِينَ بَدَلٗا ٥٠ ۞مَّآ أَشۡهَدتُّهُمۡ خَلۡقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَا خَلۡقَ أَنفُسِهِمۡ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ ٱلۡمُضِلِّينَ عَضُدٗا ٥١ وَيَوۡمَ يَقُولُ نَادُواْ شُرَكَآءِيَ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُمۡ فَدَعَوۡهُمۡ فَلَمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَهُمۡ وَجَعَلۡنَا بَيۡنَهُم مَّوۡبِقٗا ٥٢ وَرَءَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٱلنَّارَ فَظَنُّوٓاْ أَنَّهُم مُّوَاقِعُوهَا وَلَمۡ يَجِدُواْ عَنۡهَا مَصۡرِفٗا ٥٣ ﴾
مال و فرزند زینت زندگی دنیایند. اما اعمال شایستهای که پاداش و نتیجۀ آنها باقی و ماندگار است بهترین پاداش را در پیشگاه پروردگارت دارد، و بهترین امید و آرزوست. ﴿46﴾و به یادآور روزی که کوهها را به حرکت درمیآوریم، و زمین را نمایان میبینی و همۀ آنان را گرد میآوریم، و کسی از ایشان را فرو نمیگذاریم. ﴿47﴾و (مردم) به صف بر پروردگارت عرضه میشوند، به راستی همانگونه که نخستین بار شما را آفریدیم به نزد ما آمدید، بلکه (شما) ادعا میکردید که هرگز موعدی برای شما قرار نمیدهیم. ﴿48﴾و کتاب (= نامۀ اعمال) نهاده میشود، و مجرمان را میبینی که از دیدن آنچه در آن است ترسان و لرزان را رها میشوند، و میگویند: ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را رها نکرده و همه را برشمرده است؟. و آنچه را که کردهاند حاضر و آماده میبینید و پروردگارت به هیچکس ستم نمیکند. ﴿49﴾و به یاد آور آنگاه که ما به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، پس آنان همگی سجده کردند، مگر ابلیس که از جن بوده و از فرمان پروردگارش سرپیچی کرد. آیا به غیر از من او و فرزندانش را سرپرست و مددکار خود میگیرید، حال آنکه ایشان دشمنان شما هستند؟ ستمگران چه عوض بدی دارند!. ﴿50﴾آنان را نه در آفرینش آسمانها وز مین و نه در آفرینش خودشان به شاهد نگرفته، و گمراهان را دستیار و مددکار خود نساختهایم. ﴿51﴾و (یاد کن) روزی را که خداوند میفرماید: شریکهایی را که برای من گمان میبردید صدا بزنید و آنان شریکها را صدا میزنند، و آنها به ندای ایشان پاسخ نمیدهند، و میانشان مهلکهای قرار میدهیم که آنان را از یکدیگر جدا مینماید. ﴿52﴾و گناهکاران آتش دوزخ را میبینند و میدانند که ایشان بدان میافتند اما جایی را نمییابند که بدان رو کنند. ﴿53﴾
﴿ وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا فِي هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لِلنَّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٖۚ وَكَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَكۡثَرَ شَيۡءٖ جَدَلٗا ٥٤ وَمَا مَنَعَ ٱلنَّاسَ أَن يُؤۡمِنُوٓاْ إِذۡ جَآءَهُمُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّهُمۡ إِلَّآ أَن تَأۡتِيَهُمۡ سُنَّةُ ٱلۡأَوَّلِينَ أَوۡ يَأۡتِيَهُمُ ٱلۡعَذَابُ قُبُلٗا ٥٥ وَمَا نُرۡسِلُ ٱلۡمُرۡسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَۚ وَيُجَٰدِلُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ لِيُدۡحِضُواْ بِهِ ٱلۡحَقَّۖ وَٱتَّخَذُوٓاْ ءَايَٰتِي وَمَآ أُنذِرُواْ هُزُوٗا ٥٦ وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بَِٔايَٰتِ رَبِّهِۦ فَأَعۡرَضَ عَنۡهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتۡ يَدَاهُۚ إِنَّا جَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَكِنَّةً أَن يَفۡقَهُوهُ وَفِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗاۖ وَإِن تَدۡعُهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ فَلَن يَهۡتَدُوٓاْ إِذًا أَبَدٗا ٥٧ وَرَبُّكَ ٱلۡغَفُورُ ذُو ٱلرَّحۡمَةِۖ لَوۡ يُؤَاخِذُهُم بِمَا كَسَبُواْ لَعَجَّلَ لَهُمُ ٱلۡعَذَابَۚ بَل لَّهُم مَّوۡعِدٞ لَّن يَجِدُواْ مِن دُونِهِۦ مَوۡئِلٗا ٥٨ وَتِلۡكَ ٱلۡقُرَىٰٓ أَهۡلَكۡنَٰهُمۡ لَمَّا ظَلَمُواْ وَجَعَلۡنَا لِمَهۡلِكِهِم مَّوۡعِدٗا ٥٩ وَإِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِفَتَىٰهُ لَآ أَبۡرَحُ حَتَّىٰٓ أَبۡلُغَ مَجۡمَعَ ٱلۡبَحۡرَيۡنِ أَوۡ أَمۡضِيَ حُقُبٗا ٦٠ فَلَمَّا بَلَغَا مَجۡمَعَ بَيۡنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَٱتَّخَذَ سَبِيلَهُۥ فِي ٱلۡبَحۡرِ سَرَبٗا ٦١ ﴾
و به راستی که در این قرآن برای مردمان هرگونه مثلی را به شیوههای گوناگون بیان داشتهایم، وانسان بیش از هر چیز و (هرکس) مجادلهگر است. ﴿54﴾و (چیزی) مردم را باز نداشت از اینکه ایمان آورند ـ آنگاه که هدایت بهسوی آنان آمد ـ، و از پروردگارشان آمرزش بخواهند، مگر اینکه سرنوشت پیشینیان بر سر آنان بیاید. و یا اینکه آشکارا عذاب بدینشان برسد. ﴿55﴾و ما پیامبران را جز مژده رسان و بیم دهنده نمیفرستیم، و کافران به باطل مجادله میکنند تا با آن حق را از میان ببرند، و آیات مرا و چیزی که از آن بیم داده شدهاند به استهزا میگیرند. ﴿56﴾و کیست ستمکارتر از کسی که با آیات پروردگارش پند داده شود، آنگاه از آن روی گرداند، و آنچه را که از پیش فرستاده است فراموش کند؟ ما بر دلهای آنان پردهها افکندهایم تا آن را نفهمند، و در گوشهایشان سنگینی قرار دادهایم، و اگر آنها را بهسوی هدایت بخوانی هرگز راه نیابند. ﴿57﴾و پروردگار تو بس آمرزنده و صاحب رحم است، اگر آنان را در برابر آنچه بدست آوردهاند مجازات میکرد، عذاب را به شتاب برایشان میفرستاد، ولی موعدی دارند که (با فرا رسیدن) در برابرش پناهی نمییابند. ﴿58﴾و (مردمان) این شهرها را چون ستم کردند، نابود کردیم، و برای هلاکشان میعادی مقرر نمودیم. ﴿59﴾و به یادآور آنگاه که موسی به جوان (همراه) خود گفت: پیوسته به پیش میروم تا اینکه به محل برخورد دو دریا برسم، یا اینکه روزگاران زیادی را بپیمایم. ﴿60﴾پس هنگامی که به محل تلاقی دو دریا رسیدند ماهیشان را فراموش کردند، و ماهی راهش را سرازیر به دریا پیش گرفت. ﴿61﴾
﴿ فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَىٰهُ ءَاتِنَا غَدَآءَنَا لَقَدۡ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَٰذَا نَصَبٗا ٦٢ قَالَ أَرَءَيۡتَ إِذۡ أَوَيۡنَآ إِلَى ٱلصَّخۡرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ ٱلۡحُوتَ وَمَآ أَنسَىٰنِيهُ إِلَّا ٱلشَّيۡطَٰنُ أَنۡ أَذۡكُرَهُۥۚ وَٱتَّخَذَ سَبِيلَهُۥ فِي ٱلۡبَحۡرِ عَجَبٗا ٦٣ قَالَ ذَٰلِكَ مَا كُنَّا نَبۡغِۚ فَٱرۡتَدَّا عَلَىٰٓ ءَاثَارِهِمَا قَصَصٗا ٦٤ فَوَجَدَا عَبۡدٗا مِّنۡ عِبَادِنَآ ءَاتَيۡنَٰهُ رَحۡمَةٗ مِّنۡ عِندِنَا وَعَلَّمۡنَٰهُ مِن لَّدُنَّا عِلۡمٗا ٦٥ قَالَ لَهُۥ مُوسَىٰ هَلۡ أَتَّبِعُكَ عَلَىٰٓ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمۡتَ رُشۡدٗا ٦٦ قَالَ إِنَّكَ لَن تَسۡتَطِيعَ مَعِيَ صَبۡرٗا ٦٧ وَكَيۡفَ تَصۡبِرُ عَلَىٰ مَا لَمۡ تُحِطۡ بِهِۦ خُبۡرٗا ٦٨ قَالَ سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ صَابِرٗا وَلَآ أَعۡصِي لَكَ أَمۡرٗا ٦٩ قَالَ فَإِنِ ٱتَّبَعۡتَنِي فَلَا تَسَۡٔلۡنِي عَن شَيۡءٍ حَتَّىٰٓ أُحۡدِثَ لَكَ مِنۡهُ ذِكۡرٗا ٧٠ فَٱنطَلَقَا حَتَّىٰٓ إِذَا رَكِبَا فِي ٱلسَّفِينَةِ خَرَقَهَاۖ قَالَ أَخَرَقۡتَهَا لِتُغۡرِقَ أَهۡلَهَا لَقَدۡ جِئۡتَ شَيًۡٔا إِمۡرٗا ٧١ قَالَ أَلَمۡ أَقُلۡ إِنَّكَ لَن تَسۡتَطِيعَ مَعِيَ صَبۡرٗا ٧٢ قَالَ لَا تُؤَاخِذۡنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرۡهِقۡنِي مِنۡ أَمۡرِي عُسۡرٗا ٧٣ فَٱنطَلَقَا حَتَّىٰٓ إِذَا لَقِيَا غُلَٰمٗا فَقَتَلَهُۥ قَالَ أَقَتَلۡتَ نَفۡسٗا زَكِيَّةَۢ بِغَيۡرِ نَفۡسٖ لَّقَدۡ جِئۡتَ شَيۡٔٗا نُّكۡرٗا ٧٤ ﴾
و هنگامی که (از آنجا) گذشتند به خدمتکارش گفت: صبحانۀ ما را برایمان بیاور، به درستی که در این سفرمان دچار خستگی و رنج زیادی شدهایم. ﴿62﴾(خدمتکارش) گفت: به یاد داری وقتی را که به آن صخره پناه جستیم، همانا من ماهی را از یاد بردم، و جز شیطان آن را از خاطرم نبرد، پس ماهی به طور شگفتانگیزی راه خود را در دریا پیش گرفت. ﴿63﴾(موسی) گفت: این همان بود که ما میجستیم. پس جستجوکنان ردپای خود را گرفته و برگشتند. ﴿64﴾پس بندهای از بندگان ما را یافتند که از نزد خود رحمتی به او داده و از جانب خویش علمی به او آموخته بودیم. ﴿65﴾موسی بدو گفت: آیا تو را پیروی کنم به این شرط که از آنچه به تو آموخته شده و مایۀ رشد است به من بیاموزی؟. ﴿66﴾گفت: تو هرگز نمیتوانی همپای من شکیبایی ورزی. ﴿67﴾و چگونه میتوانی در برابر چیزی که از راز و رمز آن آگاه نیستی شکیبایی کنی؟!. ﴿68﴾(موسی) گفت: اگر خداوند بخواهد مرا شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری از تو نافرمانی نمیکنم. ﴿69﴾گفت: اگر از من پیروی میکنی، دربارۀ چیزی از من مپرس، تا آنکه خودم از آن با تو سخن بگویم. ﴿70﴾پس به راه افتادند تا آنکه سوار کشتی شدند، (و خضر) آن را سوراخ کرد. (موسی) گفت: آیا آن را سوراخ کردی تا سرنشینان را غرق کنی؟ بیگمان کار بسیار بدی کردی. ﴿71﴾(خضر) گفت: آیا نگفته بودم که تو هرگز نمیتوانی همراه من شکیبایی کنی؟. ﴿72﴾(موسی) گفت: مرا به خاطر آنچه فراموش کردم بازخواست مکن، و در کارم بر من سخت مگیر. ﴿73﴾پس به راه خود ادامه دادند، آنگاه که به نوجوانی برخورد کردند و (خضر) او را کشت. (موسی) گفت: آیا انسان بیگناه و پاکی را کشتی؟ بیگمان کار زشت و ناپسندی کردی. ﴿74﴾
﴿۞قَالَ أَلَمۡ أَقُل لَّكَ إِنَّكَ لَن تَسۡتَطِيعَ مَعِيَ صَبۡرٗا ٧٥ قَالَ إِن سَأَلۡتُكَ عَن شَيۡءِۢ بَعۡدَهَا فَلَا تُصَٰحِبۡنِيۖ قَدۡ بَلَغۡتَ مِن لَّدُنِّي عُذۡرٗا ٧٦ فَٱنطَلَقَا حَتَّىٰٓ إِذَآ أَتَيَآ أَهۡلَ قَرۡيَةٍ ٱسۡتَطۡعَمَآ أَهۡلَهَا فَأَبَوۡاْ أَن يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارٗا يُرِيدُ أَن يَنقَضَّ فَأَقَامَهُۥۖ قَالَ لَوۡ شِئۡتَ لَتَّخَذۡتَ عَلَيۡهِ أَجۡرٗا ٧٧ قَالَ هَٰذَا فِرَاقُ بَيۡنِي وَبَيۡنِكَۚ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأۡوِيلِ مَا لَمۡ تَسۡتَطِع عَّلَيۡهِ صَبۡرًا ٧٨ أَمَّا ٱلسَّفِينَةُ فَكَانَتۡ لِمَسَٰكِينَ يَعۡمَلُونَ فِي ٱلۡبَحۡرِ فَأَرَدتُّ أَنۡ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَآءَهُم مَّلِكٞ يَأۡخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصۡبٗا ٧٩ وَأَمَّا ٱلۡغُلَٰمُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤۡمِنَيۡنِ فَخَشِينَآ أَن يُرۡهِقَهُمَا طُغۡيَٰنٗا وَكُفۡرٗا ٨٠ فَأَرَدۡنَآ أَن يُبۡدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيۡرٗا مِّنۡهُ زَكَوٰةٗ وَأَقۡرَبَ رُحۡمٗا ٨١وَأَمَّا ٱلۡجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَٰمَيۡنِ يَتِيمَيۡنِ فِي ٱلۡمَدِينَةِ وَكَانَ تَحۡتَهُۥ كَنزٞ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَٰلِحٗا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَن يَبۡلُغَآ أَشُدَّهُمَا وَيَسۡتَخۡرِجَا كَنزَهُمَا رَحۡمَةٗ مِّن رَّبِّكَۚ وَمَا فَعَلۡتُهُۥ عَنۡ أَمۡرِيۚ ذَٰلِكَ تَأۡوِيلُ مَا لَمۡ تَسۡطِع عَّلَيۡهِ صَبۡرٗا ٨٢ وَيَسَۡٔلُونَكَ عَن ذِي ٱلۡقَرۡنَيۡنِۖ قُلۡ سَأَتۡلُواْ عَلَيۡكُم مِّنۡهُ ذِكۡرًا ٨٣﴾
(خضر) گفت: مگر به تو نگفتم که همانا تو با من توان شکیبایی را نخواهی داشت. ﴿75﴾(موسی) گفت: اگر بعد از این از تو دربارۀ چیزی پرسیدم، با من همراهی مکن، بیگمان از سوی من معذور هستی. ﴿76﴾پس به راه خود ادامه دادند تا به روستیای رسیدند، از اهالی آن غذا خواستند، ولی آنان از مهمان کردن آن دو خودداری ورزیدند، و در آن جا دیواری یافتند که میخواست بیفتد، پس (خضر) آن را راست (و درست) کرد. (موسی) گفت: اگر میخواستی میتوانستی در برابر این کار مزدی بگیری. ﴿77﴾(خضر) گفت: این (دیگر زمان) جدایی من و توست، من تو را از حکمت و راز کارهایی که در برابر آن نتوانستی شکیبایی کنی آگاه میسازم. ﴿78﴾اما آن کشتی از آن مستمندانی بود که در دریا کار میکردند، و (من) خواستم آن را معیوب سازم، چون سر راهشان پادشاهی بود که هر کشیت (سالمی) را غصب میکرد. ﴿79﴾و اما آن نوجوان، پدر ومادرش با ایمان بودند، پس ترسیدیم که سرکشی و کفر را به آنها تحمیل کند. ﴿80﴾پس خواستیم که پروردگارشان به جای او فرزند پاکتر و مهربانتری به ایشان عطا فرماید. ﴿81﴾و اما دیوار از آنِ دو کودک یتیم بود، و زیر دیوار گنجی وجود داشت که مال ایشان بود، و پدرشان (مردی) نیکوکار بود و پروردگارت خواست که آن دو به سن بلوغ برسند و گنج خود را بیرون بیاورند و من به دستورخود این کارها را نکردم، این است تأویل آنچه که نتوانستی بر آن شکیبایی ورزی. ﴿82﴾و دربارۀ ذی القرنین از تو میپرسند، بگو: گوشهای از سرگذشت او را برایتان بازگو خواهم کرد. ﴿83﴾
﴿ إِنَّا مَكَّنَّا لَهُۥ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَءَاتَيۡنَٰهُ مِن كُلِّ شَيۡءٖ سَبَبٗا ٨٤ فَأَتۡبَعَ سَبَبًا ٨٥ حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ مَغۡرِبَ ٱلشَّمۡسِ وَجَدَهَا تَغۡرُبُ فِي عَيۡنٍ حَمِئَةٖ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوۡمٗاۖ قُلۡنَا يَٰذَا ٱلۡقَرۡنَيۡنِ إِمَّآ أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّآ أَن تَتَّخِذَ فِيهِمۡ حُسۡنٗا ٨٦ قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوۡفَ نُعَذِّبُهُۥ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَىٰ رَبِّهِۦ فَيُعَذِّبُهُۥ عَذَابٗا نُّكۡرٗا ٨٧ وَأَمَّا مَنۡ ءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَلَهُۥ جَزَآءً ٱلۡحُسۡنَىٰۖ وَسَنَقُولُ لَهُۥ مِنۡ أَمۡرِنَا يُسۡرٗا ٨٨ ثُمَّ أَتۡبَعَ سَبَبًا ٨٩ حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ مَطۡلِعَ ٱلشَّمۡسِ وَجَدَهَا تَطۡلُعُ عَلَىٰ قَوۡمٖ لَّمۡ نَجۡعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتۡرٗا ٩٠ كَذَٰلِكَۖ وَقَدۡ أَحَطۡنَا بِمَا لَدَيۡهِ خُبۡرٗا ٩١ ثُمَّ أَتۡبَعَ سَبَبًا ٩٢ حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ بَيۡنَ ٱلسَّدَّيۡنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوۡمٗا لَّا يَكَادُونَ يَفۡقَهُونَ قَوۡلٗا ٩٣ قَالُواْ يَٰذَا ٱلۡقَرۡنَيۡنِ إِنَّ يَأۡجُوجَ وَمَأۡجُوجَ مُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَهَلۡ نَجۡعَلُ لَكَ خَرۡجًا عَلَىٰٓ أَن تَجۡعَلَ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَهُمۡ سَدّٗا ٩٤ قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيۡرٞ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجۡعَلۡ بَيۡنَكُمۡ وَبَيۡنَهُمۡ رَدۡمًا ٩٥ ءَاتُونِي زُبَرَ ٱلۡحَدِيدِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا سَاوَىٰ بَيۡنَ ٱلصَّدَفَيۡنِ قَالَ ٱنفُخُواْۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَعَلَهُۥ نَارٗا قَالَ ءَاتُونِيٓ أُفۡرِغۡ عَلَيۡهِ قِطۡرٗا ٩٦ فَمَا ٱسۡطَٰعُوٓاْ أَن يَظۡهَرُوهُ وَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ لَهُۥ نَقۡبٗا ٩٧﴾
همانا به او در زمین قدرت و حکومت دادیم و از هر چیزی به او وسیلهای بخشیدیم. ﴿84﴾پس او و هم سببی را دنبال کرد. ﴿85﴾تا آنکه به غروبگاه خورشید رسید، آن را چنان یافت که (انگار خورشید) در چشمهای سیاه فرو میرود، و در آن نزدیکی گروهی را یافت. گفتیم: ای ذوالقرنین! (اختیار در دست توست) یا عذاب(شان) میدهی و یا نسبت به ایشان خوبی میکنی؟. ﴿86﴾گفت: اما کسی که ستم کند او را عذاب خواهی داد سپس در آخرت بهسوی پروردگارش برگردانده میشود و او (نیز) سخت عذابش میدهد. ﴿87﴾و اما کسی که ایمان آورد و کار شایسته انجام دهد پاداش نیکو خواهد داشت و ما به فرمان خود او را به کاری آسان وا خواهیم داشت. ﴿88﴾سپس وسیلهای را دنبال کرد. ﴿89﴾تا اینکه به محل طلوع و خورشید رسید (و) دید که آفتاب بر مردمانی میتابد که برای آنها در برابر آن پوششی ننهاده بودیم. ﴿90﴾اینگونه (به پیش میرفت) و ما از آنچه میکرد کاملاً آگاه بودیم. ﴿91﴾سپس از وسیلهای (دیگر) استفاده کرد. ﴿92﴾تا آنگاه که به یمان دو کوه رسید، و در فراسوی آن دو کوه گروهی را یافت که هیچ سخنی را نمیفهمیدند. ﴿93﴾گفتند: ای ذوالقرنین! همان یأجوج و مأجوج در این سرزمین تباهکارند، پس آیا (راضی هستی) که برای تو هزینهای مقرر کنیم به شرط آنکه میان ما و ایشان سدی بسازی؟. ﴿94﴾گفت: آنچه پروردگارم (از ثروت و نیرو و قدرت) در اختیار من گذاشته، بهتر است. پس مرا یاری کنید تا میان شما و ایشان سد بزرگ و محکمی بسازم. ﴿95﴾قطعات آهن را برای من بیاورید، تا آنگاه که بین دو کوه را برابر کرد، گفت: در آن بدمید، تا آنکه (آهن) را آتش نمود، گفت: مس گداخته شده بیاورید تا بر آن بریزیم. ﴿96﴾پس نتوانستند از آن بالا رون و (نیز) نتوانستند سوراخی در آن پدید آورند. ﴿97﴾
﴿ قَالَ هَٰذَا رَحۡمَةٞ مِّن رَّبِّيۖ فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ رَبِّي جَعَلَهُۥ دَكَّآءَۖ وَكَانَ وَعۡدُ رَبِّي حَقّٗا ٩٨ ۞وَتَرَكۡنَا بَعۡضَهُمۡ يَوۡمَئِذٖ يَمُوجُ فِي بَعۡضٖۖ وَنُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَجَمَعۡنَٰهُمۡ جَمۡعٗا ٩٩ وَعَرَضۡنَا جَهَنَّمَ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡكَٰفِرِينَ عَرۡضًا ١٠٠ ٱلَّذِينَ كَانَتۡ أَعۡيُنُهُمۡ فِي غِطَآءٍ عَن ذِكۡرِي وَكَانُواْ لَا يَسۡتَطِيعُونَ سَمۡعًا ١٠١ أَفَحَسِبَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَن يَتَّخِذُواْ عِبَادِي مِن دُونِيٓ أَوۡلِيَآءَۚ إِنَّآ أَعۡتَدۡنَا جَهَنَّمَ لِلۡكَٰفِرِينَ نُزُلٗا ١٠٢ قُلۡ هَلۡ نُنَبِّئُكُم بِٱلۡأَخۡسَرِينَ أَعۡمَٰلًا ١٠٣ ٱلَّذِينَ ضَلَّ سَعۡيُهُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَهُمۡ يَحۡسَبُونَ أَنَّهُمۡ يُحۡسِنُونَ صُنۡعًا ١٠٤ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ وَلِقَآئِهِۦ فَحَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فَلَا نُقِيمُ لَهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَزۡنٗا ١٠٥ ذَٰلِكَ جَزَآؤُهُمۡ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُواْ وَٱتَّخَذُوٓاْ ءَايَٰتِي وَرُسُلِي هُزُوًا ١٠٦ إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ كَانَتۡ لَهُمۡ جَنَّٰتُ ٱلۡفِرۡدَوۡسِ نُزُلًا ١٠٧ خَٰلِدِينَ فِيهَا لَا يَبۡغُونَ عَنۡهَا حِوَلٗا ١٠٨ قُل لَّوۡ كَانَ ٱلۡبَحۡرُ مِدَادٗا لِّكَلِمَٰتِ رَبِّي لَنَفِدَ ٱلۡبَحۡرُ قَبۡلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَٰتُ رَبِّي وَلَوۡ جِئۡنَا بِمِثۡلِهِۦ مَدَدٗا ١٠٩ قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا ١١٠﴾
گفت: این رحمتی از سوی پروردگار من است، و هرگاه وعدۀ پروردگارم فرا رسد آن را ویران و با زمین یکسان میکند، و وعدۀ پروردگارم حق است. ﴿98﴾و در آن روز ما آنان را رها میسازیم تا برخی در برخی موج زنند، و در صور دمیده شود، و آنان را کاملاً گرد میآوریم. ﴿99﴾و جهنم را آن روز به طرز شگفتی به کافران نشان میدهیم. ﴿100﴾کسانیکه چشمانشان از (دیدن) آیات من در پرده بود و نمیتوانستند (حق) را بشنوند. ﴿101﴾آیا کافران گمان میبرند که به جز من، بندگان مرا کارساز و سرپرست خود گیرند؟ همانا ما جهنم را برای پذیرایی از کافران آماده کردهایم. ﴿102﴾بگو: آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه سازم؟. ﴿103﴾آنان کسانیاند که کوششان در دنیا بر باد رفت و خود گمان میبرند که کار نیک میکنند. ﴿104﴾اینان کسانی هستند که به آیات پروردگارشان و لقای او کفر ورزیدند، در نتیجه اعمالشان باطل شد و به هدر رفت و روز قیامت هیچ ارزش (و منزلتی) برایشان نخواهیم نهاد. ﴿105﴾این سزای آنهاست به کیفر آنکه کفر ورزیدند و آیات و پیامبرانم را به مسخره گرفتند. ﴿106﴾بیگمان کسانیکه ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند باغهای فردوس جایگاه پذیرایی از ایشان است. ﴿107﴾جاودانه در آنجا میمانند، از آنجا درخواست انتقال نمیکنند. ﴿108﴾بگو: اگر دریا برای سخنان پروردگارم جوهر شود، پیش از آنکه سخنان پروردگارم پایان پذیرد، بدون شک دریا تمام خواهد شد، هر چند همسان آن دریا را به (کمک) آن آوریم. ﴿109﴾بگو: من فقط بشری مانند شما هستیم، به من وحی میشود که معبود بر حق شما یکی است (و بس)، پس هرکس که خواهان دیدار پروردگار خویش است باید کار شایسته کند و در پرستش پروردگارش کسی را شریک نسازد. ﴿110﴾