سخن آغازین
الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی الهادي الأمین وعلی آله وأصحابه وأتباعه أجمعین.
یکی از نکات مسلَّم از نظر همهی خردمندان، این است که هر ادعایی باید دلیل داشته باشد. «دلیل» را از آن جهت دلیل مینامند که دارای شروط و عناصریست که آن را شایستهی این نام میگرداند؛ و گرنه، دلیل معتبر و قابل قبولی به شمار نمیآید.
همچنین امری مسلَّم است که بزرگترین ادعا، عقیدهی انسان با تمام اصول آن میباشد؛ و اصول شریعت یا احکام شرعی- که به سان ساختمانی بر روی پایهی عقیده بنا شده است- از نظر اهمیت در مرحلهی بعد قرار دارد.
از آنجا که این ادعا بزرگترین ادعاست، دلایل مربوط به آن نیز باید از مهمترین و دقیقترین دلایل باشد و هیچ شک و گمان و احتمالی به آن راه نیابد تا بدینسان بتوان به دین که مبتنی بر پایه و اساس استواریست، به طور کامل اعتماد نمود؛ و گرنه در صورتی که شک و احتمال به اصول دین راه یابد، بدین معناست که دین، از اساس محل شک و تردید است؛ و چنین دینی، دین نیست؛ زیرا مبنای دین، قطع و یقین است؛ نه شک و تردید یا احتمال.
همانطور که میدانید، در دین ما دربارهی شروط ادلهی آن دسته از مسایل فرعی که دارای اهمیت ویژهای هستند، آنقدر سختگیری و تأکید گردیده که دربارهی سایر مسایل، آنهمه تأکید و سختگیری نشده است؛ به عنوان مثال: در زمینهی شهادت یا گواهی دادن دربارهی عموم مسایل، گواهی دو نفر کافیست؛ اما دربارهی مسألهی مهمی همانند زنا علاوه بر اینکه تعداد گواهان به چهار نفر افزایش یافته است، شاهدان باید به مشاهدهی عینِ این عمل زشت گواهی دهند؛ زیرا در چنین گواهی یا شهادتی، خطر تهمت یا به بازی گرفتن آبروی متهمان و آسیبرسانی به آوازه و وضعیت دینداریِ آنان و حتی سرنوشتشان درمیان است.
آری؛ آنگاه که موضوعِ مهمتر و سرنوشتسازی همانند اصول دین به میان آید که ارتباط مستقیمی با بهشتی یا دوزخی بودن انسان دارد یا او را در جرگهی مسلمانان یا کافران قرار میدهد و خود، زمینهساز مسایل و احکام ویژهای در دنیا و آخرت میباشد، عناصر یا شروط لازم برای اثبات چنین اصولی، جایگاه و اهمیت ویژهای مییابد؛ اما چنین اصولی، چهگونه به ثبوت میرسند؟ پاسخگویی به این پرسش، موضوع کتابچهی پیشِ رویتان میباشد.
شناخت این اصول، بینهایت حایز اهمیت است؛ زیرا حفاظت از دین در برابر اضافات و بدعتها یا نوآوریهای فراوانی که رواج یافته است، امکانپذیر نیست؛ آن هم در شرایطی که در غیابِ این موضوع بسیار پُراهمیت از اذهان بیشتر مسلمانان، هرکه- در هر سطحی از جهل و ناآگاهی باشد- هرچه بخواهد، با دلایلی واهی و سست به دین نسبت میدهد! شگفتآورتر از همه اینکه برخیها با استناد به بخشی از یک آیه، اصول مهمی ساخته و پرداختهاند و با یک موضوع خودساخته و بیپایه، جیبِ شمار فراوانی از مردم بیاطلاع را خالی کرده و مبالغ هنگفتی به جیب زدهاند! و باز عجیبتر اینکه بر اساس یک سخنِ بیریشه، حرمت ناموس مردم را شکسته و از آنان به نامِ دین، سوءاستفاده کردهاند! در این میان به سادگی روایتهای دروغینی را به ائمه نسبت دادهاند یا آنچه میلشان بوده، بر احادیث نبوی افزودهاند! بدینسان عقاید و اخلاق میلیونها مسلمان، رو به تباهی نهاده و در اتحادشان خلل آمده و عقلها و اموالشان به یغما رفته و دینها و فرقههای نوپیدایی پدیدار شده است که خود را به اسلام منتسب میدانند؛ در صورتی که در قعرِ منجلاب بدعتها و خرافات گرفتارند و از ساحل امن این دین بزرگ، فاصلهی زیادی دارند.
این کتاب همچنین به پرسش دیگری که نزدیک به پرسش نخست است، پاسخ میدهد؛ اینکه: چهگونه یک فرد عامی و درسنخوانده که هیچ دانشی ندارد، میتواند بدون کمک گرفتن از علما، اصول حق و باطل را از یکدیگر تشخیص دهد؟ و بدینسان از ورطهی شبهات رهایی یابد و با آرامش و اطمینان کامل به ساحل امن دین برسد؟
در قرآن کریم، قانونی اصولی وجود دارد که در قوت و ظرافت و انسجام کاملش، از هر جهت به قوانین ریاضی میمانَد، بلکه بر همهی قوانین ریاضی برتری دارد؛ زیرا قانونِ واضح و روشنیست که برای همگان، اعم از: باسواد و بیسواد، و عالم و عامی قابل درک میباشد و میتوان آن را به سادگی بر هر مسألهی اصولی یا قضیهی اساسیِ دین، تطبیق نمود و به آسانی و قاطعانه، تشخیص داد که آنچه به دین نسبت داده میشود، درست است یا نادرست.
بدینسان در پردازش و ارزیابیِ مسایل دینی یا آنچه که به نامِ دین مطرح میشود، از گزافهکاری و پرداختن به بحثهای طولانی که از این قانون ربانی فاصلهی فراوانی دارند، بینیاز میشویم.
در کتابچهی پیش رویتان، این قانون یا قاعدهی پراهمیت را بر مهمترین و بزرگترین اصول دین و نیز بر عقیدهی امامت از منظر شیعیان، مطابقت دادهام تا بدینسان به میزان نیاز خویش به این قانون یا قاعدهی بینهایت مهم پی میبریم و دریابیم که چه اندازه، رسیدن به حق و حقیقت را برای هر حقیقتجویی آسان میگرداند.
آیا دقت کردهاید که در هر مسیر مهمی، پاسگاهی به عنوان ایست بازرسی وجود دارد و مأمورانی جدی و سختگیر در آنجا انجام وظیفه میکنند و تنها به کسی که مدارک شناسایی و ویژگیهای مشخصی داشته باشد، اجازهی عبور میدهند؟
شناختِ شروط مربوط به ادلهی اصول دین، همانند همین است بازرسی در برابر همهی تزویرگران دینستیز یا بدعتگذاران نادان است که آنان را از ادامهی مسیر شبههافکنی بازمیدارد و اجازه نمیدهد که خود را به مرزهای مورد حمایت این دین بزرگ برسانند؛ زیرا هویت یا سند شناساییِ اینها، قُلابیست و مدارک شناساییِ اصلی- یعنی دلایل درست، محکم و اصیل دینی- ندارند.
از الله سبحانه وتعالی میخواهم که این کتابچه را برای نگارنده، [مترجم،] خواننده و همهی مسلمانان، سودمند بگرداند. آمین.