خلاصهی قواعد ذکرشده
اصول عقیده، دارای پنج شرط است که عبارتند از:
۱- نص قرآنی.
۲- وضوح کامل و قطعیالدلاله بودن نص قرآنی.
۳- تکرارِ فراوان نص.
۴- خبر دادن.
۵- و اثبات.
و اصول شریعت، دارای سه شرط است که عبارتند از:
۱- نص قرآنی.
۲- وضوح کامل و قطعیالدلاله بودن نص.
۳- خبر دادن؛ بدون اینکه نیازی به اثبات آن از طریق دلایل عقلی باشد.
این، قانون یا روش قرآن در اثبات اصول است.
امامیه، «امامت» را جزو مسایل مهمی میپندارند که از نظر آن ها، ایمان جز با اعتقاد به امامت، درست و پذیرفتنی نیست؛ به گونهای که منکران امامت را کافر میدانند! بنابراین امامت جزو مسایل اصولی و اساسیست؛ از این رو لازمهی ایمان به چنین اصلی، این است که حداقل با نص قطعیالدلالهی قرآنی، یعنی با نصی واضح و روشن از قرآن کریم، ثابت شود؛ اما آیا به راستی چنین نصی در قرآن کریم وجود دارد؟!
همهی آیات مورد استدلال شان در اینباره، آیات متشابه و ظنیالدلاله میباشد؛ مانند این آیات:
﴿وَإِذِ ٱبۡتَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِۧمَ رَبُّهُۥ بِكَلِمَٰتٖ فَأَتَمَّهُنَّۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامٗاۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِيۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهۡدِي ٱلظَّٰلِمِينَ ١٢٤﴾[البقرة: ۱۲۴].
«و زمانی (را به یاد آورید) که پروردگارِ ابراهیم، او را به چند صورت آزمایش کرد و او، از عهده ی این آزمایش ها برآمد. (الله) فرمود: من تو را پیشوای مردم قرار می دهم. گفت: و از فرزندانم (نیز کسانی را پیشوا قرار بده). فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد».
﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُمۡ رَٰكِعُونَ ٥٥﴾[المائدة: ۵۵].
«تنها الله و فرستادهاش و مؤمنانی که نماز را بر پا می دارند و زکات میدهند و پیوسته فروتن و متواضعند، دوست شما هستند».
﴿حُرِّمَتۡ عَلَيۡكُمُ ٱلۡمَيۡتَةُ وَٱلدَّمُ وَلَحۡمُ ٱلۡخِنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَيۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦ وَٱلۡمُنۡخَنِقَةُ وَٱلۡمَوۡقُوذَةُ وَٱلۡمُتَرَدِّيَةُ وَٱلنَّطِيحَةُ وَمَآ أَكَلَ ٱلسَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيۡتُمۡ وَمَا ذُبِحَ عَلَى ٱلنُّصُبِ وَأَن تَسۡتَقۡسِمُواْ بِٱلۡأَزۡلَٰمِۚ ذَٰلِكُمۡ فِسۡقٌۗ ٱلۡيَوۡمَ يَئِسَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمۡ فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِۚ ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ فِي مَخۡمَصَةٍ غَيۡرَ مُتَجَانِفٖ لِّإِثۡمٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣﴾[المائدة: ۳].
«مردار، و خون، و گوشت خوک و آنچه به نام غیر الله ذبح شود و حیوانی که در اثر خفگی، یا ضربه، یا افتادن از بالا و یا به ضرب شاخِ (حیوان دیگری) بمیرد و نیز حیوانی که توسط درندگان دریده گردد، بر شما حرام است؛ جز حیوانی که (پیش از مردنش) ذبح نمایید. همچنین آنچه برای بت ها قربانی می شود و آنچه به وسیله ی تیرهای قمار قسمت میکنید، بر شما حرام شده و روی آوردن به آنها فسق و سرپیچی (از فرمان الاهی) است. امروز کافران از آیین شما ناامید شدند، پس، از آنان نترسید و از من بیم داشته باشید. امروز برای شما دینتان را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را برای شما به عنوان دین پسندیدم. پس هرکس بدون رغبت به گناه، در حال گرسنگی شدید، (به خوردن محرّمات) ناگزیر شود، بداند که الله آمرزنده ی مهربان است».
﴿وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا ٣٣﴾[الأحزاب: ۳۳].
«و در خانههایتان بمانید و به شیوهی دوران جاهلیت پیشین، اظهار زینت نکنید و نماز را برپا دارید و زکات دهید و از الله و پیامبرش اطاعت نمایید. ای خانوادهی پیامبر! به راستی الله میخواهد پلیدی را از شما دور کند و چنانکه باید شما را پاکیزه سازد».
اینها، قویترین استدلال شیعیان از آیات قرآن کریم دربارهی عقیدهی امامت است. بنده، این آیات را به طور کامل درج نمودم تا خردمندان، خود دریابند که برداشت شیعیان از آیات ذکرشده، هیچ ربطی به مفهوم حقیقی این آیات ندارد؛ و این امر، هنگامی که آیات مذکور را به طور کامل بخوانید، بیشتر نمایان میشود؛ بر خلاف عادت شیعیان که برای استدلال، فقط بخشی از هر آیهی مورد استدلال شان را میخوانند!.
اول اینکه: این آیات چه ربطی به امامت مورد ادعای شیعه دارند؟
دوم اینکه: ارتباط این آیات با امامت علیسدر چیست؟
و سوم اینکه: چه ارتباطی در بین این آیات و امامتِ دیگر امامانِ مورد ادعای شیعه وجود دارد؟
این ارتباط در صورتی قابل قبول است که قطعی و روشن باشد، نه ظنی یا با گمان و احتمال؛ زیرا استدلال به هر دلیل اصولی که شک و احتمال به آن راه یابد، باطل و نادرست؛ همانگونه که اللهﻷمیفرماید:
﴿وَمَا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّۖ وَإِنَّ ٱلظَّنَّ لَا يُغۡنِي مِنَ ٱلۡحَقِّ شَيۡٔٗا٢٨﴾[النجم: ۲۸].
«و آنان به این کار هیچ علم و دانشی ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند. و به راستی گمان و پندار، برای شناخت حقیقت هیچ سودی ندارد».
دلالت این آیات و دیگر آیات مورد استدلال شیعه، نه تنها قطعی و واضح نمیباشد، بلکه در چارچوب ظن راجح نیز- که در فروع شریعت یا در فقه- قابل قبول است، نمیگنجد و چیزی جز وهم و خیال نیست و در بهترین حالت، ظن مرجوح میباشد که هیچ وجه قابل قبولی ندارد و در فروع فقه نیز بیاعتبار است:
آیهی نخست از امامت و پیشوایی آقایمان ابراهیم÷سخن میگوید و در آن، دربارهی امامت علیسو هیچ امام دیگری، هیچ ذکری به میان نیامده است؛ همچنین در این آیه، هیچ دلیل روشنی وجود ندارد که نشان دهد امامت ذکرشده در این آیه، همان امامت مورد ادعای شیعه میباشد؛ بلکه منظور از امامت در این آیه، پیشوایی و الگو بودن است. حداکثر چیزی که میتوان گفت، این است که ادعایشان، یک امر ظنیست و عقاید بزرگ، با امور ظنی یا با حدس و گمان، ثابت نمیشوند.
آیهی دوم دربارهی حکم مردار و خون و گوشت خوک است؛ چه چیزی امامت علیسرا در میان این امور جای میدهد و این موضوعها، چه ربطی به یکدیگر دارند؟! ضمن اینکه در این آیه، هیچ ذکری از موضوع امامت نیست.
در آیهی سوم نه ذکری از علی و دیگر امامان مورد ادعای امامیه به میان آمده و نه موضوع «امامت» و «عصمت» ذکر شده است؛ این، خود برای ابطال استدلال شان بدین آیه کافیست؛ بلکه سیاق آیه، بیانگر این است که دربارهی مادران مومنان میباشد و در ابتدای آن، زنان پیامبر جآشکارا مورد خطاب قرار گرفتهاند. بنابراین چه سان و با کدامین دلیل، مادران مومنان را قاطعانه از حکم این آیه بیرون میآورند و آن را در علی و چند تن از اهل بیت ایشان منحصر میگردانند؟ این، یعنی ادعای بیاساس و «یکه پیش قاضی رفتن». حداکثر چیزی که در این جا میتوان پذیرفت، این است که ادعایشان، چیزی جز گمان و پندار نیست:
﴿إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّۖ وَإِنَّ ٱلظَّنَّ لَا يُغۡنِي مِنَ ٱلۡحَقِّ شَيۡٔٗا﴾[النجم: ۲۸].
«و تنها از گمان پیروی میکنند. و به راستی گمان و پندار، برای شناخت حقیقت هیچ سودی ندارد».
همانطور که میدانید اصول شریعت در مقایسه با اصول عقیده، مسایلی فرعی به شمار میآیند؛ گفتنیست: شروط لازم برای اثبات اصول شریعت، بر این اصل عقیدتیِ مورد ادعای شیعه، یعنی بر امامتی که ادعا میکنند، منطبق نمیگردد؛ بلکه حتی اصول مربوط به فروع شریعت نیز بر «اصل امامت» انطباق نمییابد! این، در حالیست که پارهای از آیات قرآن دربارهی امور فرعیِ دین همانند: احکام حیض، جماع (همخوابگی)، و نکاح و طلاق، و داد و ستد، یا قطعیالدلاله و صریح و روشن است و یا به صورتی آمده که برای مسلمان، افادهی ظن راجح میکند که برای عمل به چنین فروعی، کافیست!
پس چهگونه میتوان چنین اصلِ عقیدتیِ مهمی را که انکارش کفر است، بر اساس نصوصی بنا نهاد که دلالت شان در بهترین حالتِ ممکن، ظن مرجوح میباشد که هیچ وجه قابل قبولی ندارد؟!.
عمل به ظن مرجوح در فروع فقهی روا نیست؛ پس آیا در اصول اعتقادی، جایی برای ظن مرجوح وجود دارد؟!.
اما اگر خواسته باشیم مواصفات و شرطهایی برای اصول اعتقاد با توجه به بررسی قرآن در نظر بگیریم به این نتیجه میرسیم که: نص قرآنی باید قطعی و متکرر و فراوان باشد و آن موضوع را به دو حالت بررسی نماید: خبر دادن به طور قطعی و سپس ثابت کردن آن به صورت عقلی. بنابراین با جزم راسخ میتوان گفت: بهترین تعبیر دربارهی اصل امامت این است که امری خرافیست.
... لذا دلایل متکرر و فراوان قرآن دربارهی این اصل کجاست؟
اخبار قطعی و روشن قرآن در اینباره کجاست؟
ادلهی اثبات این ادعا کجاست؟
اگر نصی در اینباره وجود دارد، کجا به اثبات رسیده است؟
یا اگر به اثبات رسیده، خبر یا گزارش قرآنی که آن را اثبات کند، کجاست؟