نمونههایی از استدلال نصارا به آیات قرآن
این نمونهها را از آن جهت ذکر میکنم که خوانندهی گرامی بدین نکته پی خواهد برد که استدلال نصارا- و همینطور استدلال یهود- به آیات قرآن، از استدلال شیعه به برخی از آیات در رابطه با اصل امامت، به مراتب قویتر است! لذا آیا سزاوار است که دینمان را به خاطر شبهاتی ترک گوییم که در ضمنِ آن، مسلمان و کافر یکسان هستند؟!.
اینها، بخشی از آیات قرآنیست که کلیسای قبطیها در مصر در نامهای سرگشاده به علامه شعراو/یادآور شده و به آنها استدلال کرده است؛ نویسندهی نامه، برای رفع اتهام کفر و شرک از مسیحیان، به این آیه استدلال نموده که اللهﻷمیفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَٱلَّذِينَ هَادُواْ وَٱلنَّصَٰرَىٰ وَٱلصَّٰبِِٔينَ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَلَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ وَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ٦٢﴾[البقرة: ۶۲].
«همانا پاداش کسانی که ایمان آورده و همچنین پاداش آن دسته از یهودیان، مسیحیان و صائبی هایی که به الله و روز رستاخیز ایمان بیاورند و عمل نیک انجام دهند، نزد پروردگارشان محفوظ است و هیچ ترس و هراسی، بر آنان نخواهد بود و دچار غم و اندوه نخواهند شد».
نویسندهی نامه با ذکر این آیه میگوید: «جناب استاد شعراوی! میبینید که این آیه، نصارا را جزو کسانی بر شمرده است که به الله ایمان دارند و کافر نیستند».
﴿إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ يَٰعِيسَىٰٓ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَجَاعِلُ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوكَ فَوۡقَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِۖ ثُمَّ إِلَيَّ مَرۡجِعُكُمۡ فَأَحۡكُمُ بَيۡنَكُمۡ فِيمَا كُنتُمۡ فِيهِ تَخۡتَلِفُونَ ٥٥﴾[آلعمران: ۵۵].
«هنگامی که الله به عیسی فرمود: من تو را (بی آنکه بمیری از روی زمین و از میان مردم) برمیدارم و تو را به سوی خودم بالا می آورم و تو را (از بودن در میانِ کافران) پاک میگردانم و روز رستاخیز پیروانت را بر کافران برتری می بخشم؛ برگشت همه ی شما به سوی من است و در میانتان درباره ی اختلافاتی که داشتید، داوری میکنم».
وی میپرسد: «آیا به موجب این آیه، مسیحیان کافرند یا بر کافران برتری دارند؟»
﴿لَيۡسُواْ سَوَآءٗۗ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ أُمَّةٞ قَآئِمَةٞ يَتۡلُونَ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ ءَانَآءَ ٱلَّيۡلِ وَهُمۡ يَسۡجُدُونَ ١١٣ يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ مِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ ١١٤﴾[آلعمران: ۱۱۳-۱۱۴].
«همه یکسان نیستند؛ برخی از اهل کتاب راستکردارند؛ آیات الاهی را در پارهای از شب تلاوت میکنند و (پاسی از شب را) در سجده میگذرانند؛ به الله و روز رستاخیز ایمان میآورند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند و به سوی کارهای نیک میشتابند. اینها، از زمرهی بندگان شایستهاند».
وی میافزاید: «پس مسیحیان، از زمرهی بندگان شایستهاند و جزو کافران نیستند».
﴿فَإِن كُنتَ فِي شَكّٖ مِّمَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ فَسَۡٔلِ ٱلَّذِينَ يَقۡرَءُونَ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِكَ﴾[يونس: ٩۴].
«پس اگر در آنچه بر تو نازل کردهایم، شک و تردید داری، از کسانی که پیش از تو کتاب آسمانی را خواندهاند، پرس و جو کن».
آنگاه نویسندهی نصرانی میگوید: «از این آیه چنین برمیآید که اگر مسلمان در آنچه که بر او وحی شده است، شک و تردید داشته باشد، باید از اهل انجیل سوال کند تا او را به سوی حقیقت رهنمون شوند؛ بنابراین مسیحیان، مرجعاند. ای دوست من! تو خود میدانی که اگر مرجعی سالم نباشد، هرکه بخواهد به او مراجعه کند، تباه میشود».
﴿فَسَۡٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ﴾[الأنبياء: ٧].
«اگر نمیدانید، از اهل علم بپرسید».
این نصرانی میپرسد: «اهل علم کیستند؟ آری؛ نصارا همان اهل علماند؛ بنابراین مسیحیان مرجعاند».