دین الله، پیچیده یا فراتر از درک عوام نیست
تو را به پروردگارت سوگند، اینک به من بگو: آیا امکان دارد که دین اللهﻷتا این درجه پیچیده باشد؟ و آیا امکان دارد که الله متعال بندگانش را برای شناختن شعایر و نشانههای بزرگ دینش به پیمودن این راههای طولانی که تنها از عهدهی شمار اندکی از انسانهای بسیار توانمند برمیآید، دستور داده باشد؟ و سپس عموم مسلمانان را بر اساس این راههای سخت یا دستوراتی که از پیمودن یا فهم آن عاجزند، محاکمه نماید؟! و چنانچه هریک از آنها که چارهای جز تقلید از علما نداشته است، به خطا برود، وضعیتی همانند وضعیت کسانی پیدا کند که الله متعال دربارهی آنان فرموده است:
﴿وَقَالُواْ رَبَّنَآ إِنَّآ أَطَعۡنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَآءَنَا فَأَضَلُّونَا ٱلسَّبِيلَا۠ ٦٧ رَبَّنَآ ءَاتِهِمۡ ضِعۡفَيۡنِ مِنَ ٱلۡعَذَابِ وَٱلۡعَنۡهُمۡ لَعۡنٗا كَبِيرٗا ٦٨﴾[الأحزاب: ۶٧].
«و میگویند: پروردگارا! ما از سران و بزرگانمان اطاعت کردیم؛ پس ما را گمراه کردند. پروردگارا! آنان را دو چندان عذاب بده و آنان را سخت لعنت کن».
هرگز! به راستی که دین اللهﻷدر اصول و مسایل اساسیاش، آسان و قابل درک است و هر انسانی میتواند بدون نیاز به چیزی غیر از قرآن کریم، دین الله متعال را بشناسد؛ همانگونه که رسولالله جفرموده است: «تَرَكتُكُم على البَيضاء لَيلُها كنهارِها لا يَزِيغُ عنها إلاَّ هالِكٌ»؛ یعنی: «شما را بر راه روشنی رها کردم که شبش همانند روزش روشن است و فقط کسی که هلاک میشود، از این راه روشن منحرف میگردد». اگر دین تا بدین اندازه- که ما در نتیجهی دوری از قرآن احساس میکنیم- پیچیده بود، رسول الله جاینچنین نمیفرمود و وجود همهی ادیان و فرقهها با گوناگونیِ اصول بیضابطه و متعددشان، مشروعیت داشت؛ همانطور که بر اساس جایز بودن اختلاف در مسایل فرعی، تعدد در مذاهب فقهی جایز است؛ اگرچه مسایل فرعی به هیچ عنوان به سان اصول و مسایل اصلی در چارچوب قانون ربانی بزرگ و مهمی که بیان کردیم، نمیگنجند.
در اصول همهی فرقههای گمراه اندیشیدم و همه را بیاساس و ناچیز یافتم؛ زیرا مبتنی بر پایه و اساسی شرعی نبودند که درخورِ واکاوی باشند. البته طولانی کردن ریسمان مباحث و پرداختن به ادلهی ظنی و بیاعتباری که از اساس، قابل استدلال نیستند، این اصول را در اذهان برخی از مردم، ارزشمند گردانیده و بسیاری از آنها را در شک انداخته یا حداقل باعث شده است که صحت چنین اصولی را محتمل بدانند. با پیروی از روش الاهی و قرآنی در اثبات اصول، برای هر مسلمانی، بیپایه بودن این اصول نمایان میگردد و بدینسان از ردود و مباحث طولانی و پیچیدهای که حقیقت را در ذهن خواننده یا شنونده، مشوّش و آشفته میگرداند و شناختن حقیقت را مشکل میسازد، بینیاز میگردیم.