روش قرآن در اثبات اصول شریعت
آنگاه که انسان به الله و رسولش و روز واپسین ایمان بیاورد، بر اوست که به مقتضای این ایمان، عمل کند؛ اینجاست که نوبت شریعت فرا میرسد و نقش احکام شرعی به میان میآید.
پس دین، عبارتست از: عقیده و شریعت؛ عقیده، اصل است و شریعت، فرعِ آن؛ اگر دین را به سان یک ساختمان فرض کنیم، عقیده، پایه و اساس میباشد که شریعت بر روی آن بنا گردیده است.
با نگاهی به قرآن درمییابیم که اصول شریعت، از دو طریق به اثبات میرسند:
۱- خبر دادن (ذکر اصل حکم).
۲- قطعیت و وضوح.
یعنی: از طریق خبر یا متن قرآنیِ واضح و قطعیالدلاله. برای اثبات یک حکم شرعی یا بیان صحت آن، نیازی به دلیل عقلی نیست؛ زیرا مخاطب چنین متونی، فردِ مسلمان است که به صحت دادهها و آیههای قرآن ایمان دارد؛ لذا مسلمان برای عمل به هر حکم شرعی که اللهﻷفروفرستاده و به انجام آن دستور داده است، به چیزی غیر از آگاهی از حکم الله متعال که در قرآن آمده است، نیاز ندارد؛ یعنی مسلمان برای درک اینکه نماز و زکات و روزه جزو دین هستند، نیازمند دلایل اثباتی نیست؛ بلکه تنها به دلیلی قطعی نیاز دارد که اللهﻷخطاب به او اصل حکم را فروفرستاده یا او را به کاری مکلف فرموده باشد؛ از این رو در اصول شریعت، فقط مسلمانان مورد خطاب قرار میگیرند.
شریعت، دارای اصول و فروعیست؛ برای اثبات اصول شریعت، از قبیل: نماز و زکات و نیکی به والدین، وجود خبر یا متن قرآنی واضح و قطعیالدلاله، ضروریست؛ اما در رابطه با جزئیات و فروع احکام، دلیل ظنی راجح، یعنی دلیلی که وجهی از ترجیح دارد، کافیست.
دلیل قطعی را از آن جهت قطعی گویند که آن قدر واضح و روشن است که غیر از معنایِ ظاهریاش هیچ احتمال و مفهوم دیگری به آن راه ندارد.
شایستهی تأکید و یادآوریست که هر اصلی، تنها از طریق قرآن ثابت میشود؛ یعنی دلیلِ اثباتِ هر اصلی، حتماً باید قرآنی باشد و روایات و دیدگاهها یا «دلایل عقلی» در این زمینه، مستقل نیستند و نمیتوانند به طور مستقل، پایهگذار اصلی باشند که اساسی قرآنی ندارد و در قرآن کریم ثابت نشده است. این شرط، هم اصول عقیده را در بر میگیرد و هم اصول شریعت را.