روش همهی گمراهان
هیچ فرقهی گمراه یا دین باطلی وجود ندارد، مگر اینکه برای استدلال به قرآن و هر چیز دیگری، همین شیوه را در پیش میگیرد و در پیِ شبهات برمیآید؛ این، یک واقعیت عینیست. قدریها یا منکران تقدیر، به این آیه استدلال میکنند که الله متعال میفرماید:
﴿إِنَّا هَدَيۡنَٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرٗا وَإِمَّا كَفُورًا ٣﴾[الإنسان: ۳].
«ما، راه را به او (=انسان) نشان دادیم؛ خواه سپاسگزار باشد و خواه ناسپاس».
از آنسو، جبریها- که قایل به مجبور بودن انسان در همهی افعالش هستند- بدین آیه استدلال میکنند که اللهﻷمیفرماید:
﴿وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ﴾[الإنسان: ۳].
«و شما (راهی به سوی او) نمیخواهید مگر آنکه الله بخواهد».
[عقیدهی قدریها و جبریها، در تضاد کامل با یکدیگر قرار دارد؛ اما همانطور که ملاحظه میکنید، هم آیهی مورد استدلال قدریها در سورهی انسان است و هم آیهی مورد استدلال جبریها!].
خوارج به این آیه استدلال میکنند که الله متعال میفرماید:
﴿إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ﴾[يوسف: ۴۰].
«فرمانروایی تنها از آن الله است».
مُعَطِّله برای اثبات پندارشان به این آیه استدلال میکنند که اللهﻷمیفرماید: ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞ﴾[الشوري: ۱۱].
«هیچ چیزی همانند او نیست».
و مُشَبِّهه به این آیه استدلال میکنند که:
﴿يَدُ ٱللَّهِ فَوۡقَ أَيۡدِيهِمۡ﴾[الفتح: ۱۰].
«دست الله بالای دستانشان است».
بلکه یهود و نصارا نیز در رابطه با باورهای خود به آیاتی از قرآن استدلال میکنند!.