روش قرآن در اثبات اصول

فهرست کتاب

قرآن، همان حجت است

قرآن، همان حجت است

الله متعال می‌فرماید:

﴿رُّسُلٗا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمٗا ١٦٥ لَّٰكِنِ ٱللَّهُ يَشۡهَدُ بِمَآ أَنزَلَ إِلَيۡكَۖ أَنزَلَهُۥ بِعِلۡمِهِۦۖ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ يَشۡهَدُونَۚ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدًا ١٦٦[النساء: ۱۶۵-۱۶۶].

«فرستادگانی مژده‌رسان و بیم دهنده (برانگیخیتم) تا مردم پس از ارسال پیامبران، حجت و بهانه ای در برابر الله نداشته باشند. و الله، غالبِ باحکمت است؛ اما الله در مورد آنچه نازل نموده، گواهی می‌دهد که آن را به علم و دانش خود فروفرستاده است؛ و فرشتگان نیز گواهی می‌دهند. و همین بس که الله گواه است».

با وجود حجتِ الله و پس از آنکه اللهاتمام حجت نمود، هیچ کس هیچ حجت و بهانه‌ای ندارد؛ گواهیِ الله، کافی‌ست و قبل و بعد از آن، هیچ شهادتی اعتبار ندارد.

اگر حجت و شهادت الله در اصول دین و عقیده کافی نباشد، پس حجت و گواهیِ الله در کجا و در چه زمینه‌ای خواهد بود؟!.

الله متعال می‌فرماید:

﴿أَوَ لَمۡ يَكۡفِهِمۡ أَنَّآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَرَحۡمَةٗ وَذِكۡرَىٰ لِقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ٥١ قُلۡ كَفَىٰ بِٱللَّهِ بَيۡنِي وَبَيۡنَكُمۡ شَهِيدٗاۖ يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ وَكَفَرُواْ بِٱللَّهِ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٥٢[العنكبوت: ۵۱-۵۲].

«آیا برای آنان کافی نیست که ما، این کتاب را که پیوسته بر آن‌ها تلاوت می‌شود، بر تو نازل کرده‌ایم؟ بی‌گمان در این کتاب رحمت و پندی برای مومنان وجود دارد. بگو: همین بس که الله، میان من و شما گواه است؛ آنچه را که در آسمان‌ها و زمین است، می‌داند. و کسانی ‌که به باطل (= غیر الله) ایمان آوردند و به الله کفر ورزیدند، زیان‌کارند».

پیامبرمان جبزرگ‌ترین فرستاده‌ی الاهی‌ست و حجتی که اللهبه او بخشیده و با آن بر صداقتش گواهی داده، بزرگ‌ترین حجت‌هاست: ﴿فَأَيۡنَ تَذۡهَبُونَ؟ «پس- با روی‌گردانی از قرآن- به کجا می‌روید؟» ﴿أَمۡ لَكُمۡ كِتَٰبٞ فِيهِ تَدۡرُسُونَ ٣٧ إِنَّ لَكُمۡ فِيهِ لَمَا تَخَيَّرُونَ ٣٨[القلم: ۳٧-۳۸]. «آیا کتابی (از نزد پروردگار) دارید که در آن (چنین) می‌خوانید که در جهان آخرت هر چه بخواهید، انتخاب می‌کنید؟».

﴿سَلۡهُمۡ أَيُّهُم بِذَٰلِكَ زَعِيمٌ ٤٠[القلم: ۴۰]. «از آنان بپرس: کدامینشان ضامن این ادعاست؟».

پس هیچ چاره‌ای جز این نیست که اصول عقیده، ابتدا باید با نصوص قرآنیِ قطعی‌الدلاله و واضح که یگانه مرجع مستقل در این‌باره است، ثابت شود؛ همان‌گونه که اللهمی‌فرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ مِنۡهُ ءَايَٰتٞ مُّحۡكَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ[آل‌عمران: ٧].

«او، ذاتی‌ست که قرآن را بر تو نازل کرد؛ بخشی از آن، آیات روشن و مشخصی هستند که اصل و اساس این کتاب اند».

﴿مِنۡهُ ءَايَٰتٞ مُّحۡكَمَٰتٌیعنی: بخشی از قرآن، آیات قطعی‌الدلاله و روشنی هستند که احتمال به آن‌ها راه ندارد. در صفحاتی که گذشت، دیدیم که آیات مربوط به اصول عقیده، همین‌گونه‌اند؛ یعنی آیات قطعی‌الدلاله و محکمی که به ‌روشنی اصول عقیده را بیان می‌دارند؛ همین ویژگیِ این آیات است که آن‌ها را اصل و اساس این کتاب قرار می‌دهد تا مرجع اخذ عقیده باشند.

از آنجا که دین، مجموعه‌ای از اوامر نازل‌شده از سوی الله متعال می‌باشد، پس شکی نیست که بزرگ‌ترین امری که از سوی الله متعال نازل شده، و بزرگ‌ترین محور دین و پایه و اساس آن، اصول عقیده است؛ لذا به هیچ عنوان امکان ندارد که این اصول، نخستین هدفِ نزول قرآن نباشد؛ بلکه نخستین و روشن‌ترین امری‌ست که از سوی الله متعال نازل شده است. اگر قرآن شامل مهم‌ترین امور دینی نباشد، پس شامل چه چیزی‌ست؟ و چه چیزی در خود دارد؟ الله متعال می‌فرماید: ﴿وَنَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ تِبۡيَٰنٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِينَ[النحل: ۸٩].

«و کتاب را بر تو نازل کردیم که بیان‌گر همه چیز، و هدایت و رحمت و بشارتی برای مسلمانان است».

پس آیا قرآن، بیان‌گر فروع است و بیان‌گر اصول نیست؟ یا فقط برخی از اصول را بیان نموده است؟ اما الله متعال می‌فرماید:

﴿مَّا فَرَّطۡنَا فِي ٱلۡكِتَٰبِ مِن شَيۡءٖ[الأنعام: ۳۸].

«ما در کتاب از هیچ چیز فروگذار نکرده‌ایم».

امکان ندارد که عاقلی بگوید: خداونددر قرآن کریم فروع دین را بیان نموده است، نه اصول آن را؛ یا بگوید: فقط برخی از اصول دین را بیان نموده است! وانگهی قرآن در بیان کدام‌یک از اصول دین کوتاهی کرده است که ناگزیر شویم به سراغ چیزی غیر از قرآن برویم؟! از این ‌رو عقلاً درست نیست که عقل، برای پایه‌گذاریِ اصلی دینی که در قرآن به ‌روشنی نیامده است، به میان آید؛ و قرآن، دلیل روشنی بر این ادعاست.