۴- وضوح و روشنی کامل یا قطعی
چهارمین حقیقت، این است که چنین آیاتی قطعیالدلالهاند و به روشنی، هر یک از اصول عقیده را بیان میدارند؛ به گونهای که جای هیچگونه تأویلی برای برگرداندن معنای هیچیک از این آیات یا انتقال مفهوم آنها به مفهومی دیگر وجود ندارد. این وضوح، از دو جهت میباشد:
یکم: وضوح لفظی و روشن بودن معنا؛ به گونهای که مفهومی غیر از مفهوم ظاهریِ آن به ذهن نمیرسد؛ مانند آیهی ۲٩ سورهی فتح که از رسالت پیامبرمان، محمد مصطفی جخبر میدهد؛ آنجا که اللهﻷمیفرماید: ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِ﴾یعنی: «محمد، فرستادهی الله است». این لفظِ قطعیالدلاله، به روشنی بیان میدارد که محمد جفرستادهی الله متعال است.
دوم: فراوانی و کثرت آیاتِ همسو و هممعنا دربارهی هر یک از اصول.
این حقایق چهارگانه- که عبارتند از: خبر دادن، ثابت کردن، تکرار و وضوح کامل- در همه جای قرآن به صورتی همسو و یکپارچه، در بیان اصول اعتقادی مشاهده میشوند.
البته دو حقیقت دیگر نیز وجود دارند که ویژهی این باب هستند؛ اینکه عقل و روایت (احادیث نبوی یا آثار و روایات) به طور مستقل، منشأ هیچیک از اصول عقیده نیستند؛ بلکه همانطور که بیان شد، لازمهی اثبات هر اصل عقیدتی این است که در قرآن کریم در چارچوب حقایق ذکرشده، آمده باشد.
نقش عقل یا احادیث و روایات در باب اصول، به تأکید و تقویت آنچه که در قرآن کریم ثابت شده است، منحصر میباشد؛ البته جزئیات یا فروع و تفاصیل مربوط به اصول ثابتشده در قرآن، در احادیث نبوی بیان گردیده است و انشاءالله، در ادامهی این کتابچه به نقش و وظیفهی اختصاصی عقل و سنت خواهیم پرداخت.