* مقدم بودن دلیل بر باور
اما اهل حق معتقدند که دلیل و استدلال بر عقیده، مقدم است؛ لذا اهل حق، دلیل را اصل؛ و اعتقاد را تابع و نتیجهی دلیل میدانند. یعنی در هیچ عقیدهای بر فرمودههای صریح پروردگار متعال پیشدستی نمیکنند؛ بلکه هر عقیدهای را بر پایهی دلیل قرار میدهند و بر اساس استدلال، به یک عقیده یا باور میرسند و مانند اهل بدعت نیستند که ابتدا به چیزی اعتقاد پیدا میکنند و سپس در پیِ یافتن دلیل برمیآیند. الله متعال میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُقَدِّمُواْ بَيۡنَ يَدَيِ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٞ ١﴾[الحجرات: ۱].
«ای مؤمنان! (هیچگاه و در هیچ کاری) فراروی الله و پیامبرش پیشدستی نکنید؛ و تقوای الله پیشه سازید. به یقین الله، شنوای داناست».
پس چهگونه میتوان چنین اعتقاداتی را که هیچ نص صریحی از قرآن دربارهاش وجود ندارد، جزو اصول دین برشمرد و هرکه را انکارش کند یا آن را نشناسد، تکفیر نمود؟!.
چرا قرآن کریم آکنده از نصوص قطعی و صریحی دربارهی توحید و نبوت و معاد و نماز و زکات است و هیچگونه احتمال و ابهامی در نصوص مربوط به این مسایل نیست؛ اما دربارهی پنداری چون امامت- با اینهمه اهمیت و منزلتی که نزد شیعیان دارد- هیچ دلیل قطعی و روشنی در قرآن کریم نیامده است؟!!