روش قرآن در اثبات اصول

فهرست کتاب

اختلاف اندیشه در میان عقلا و خردمندان

اختلاف اندیشه در میان عقلا و خردمندان

بدین‌سان در پهنه‌ی مسایل عقلی، اندیشه‌های گوناگون و مختلفی وجود دارد؛ این یکی، با عقل خود چیزی را ثابت می‌کند و آن را ضرورتی عقلانی می‌داند؛ اما دیگری، همان موضوع را غیر ممکن می‌پندارد! در صورتی که یک چیز نمی‌تواند هم ضرورتی عقلانی باشد و هم غیر ممکن. پس در این میان که هرکه به عقل خود استدلال می‌کند و به ‌اصطلاح، دلیل عقلی می‌آورد، چه کنیم؟

فلاسفه و متکلمان، به همین شکل دچار اختلاف شده‌اند؛ بلکه روی آوردن به استدلال عقلی، خاستگاه انحراف ادیان بوده است؛ سرآغاز انحراف یهود و نصارا این بود که به ‌خاطر پیروی از اقوال و دیدگاه‌های علمای خویش نصوص وحی را ترک گفتند و سخنان و پندارهای دروغینی سرِ هم کردند و با دست‌آویز قرار دادن روایت‌های ساختگی که فاصله‌ی فراوانی از وحی الاهی داشت، به تأیید پندارهای دروغین خود پرداختند!

دقت بفرمایید که یکی از کشیش‌ها برای تأیید «اعتقاد تثلیث»، یعنی اعتقاد به عناصر سه‌گانه‌ی الوهیت از نظر نصارا، استدلالی عقلی دارد که می‌گوید:

ماده سه حالت دارد: جامد، مایع و گاز؛ گازهای اصلیِ هوا عبارتند از: اکسیژن، نیتروژن و هیدروژن؛ آب سه حالت دارد: مایع، گاز (بخار آب) و جامد (یخ)؛ زمان سه حالت دارد: گذشته، حال، و آینده؛ انسان، ترکیبی از سه چیز است: روح، جسم و عقل؛ و خانواده از سه عنصرِ پدر، مادر و فرزندان تشکیل می‌شود. در رابطه با خداوند نیز همین‌ گونه است که عبارتست از: پدر، پسر و روح‌القدس!!

کشیش نصرانی، این دلایل عقلی را در مناظره با یکی از علمای مسلمان، در برابر جمع انبوهی از مردم ذکر نمود؛ این نشان می‌دهد که کشیش یادشده، به این دلایل بی‌ربط، قانع شده و گویا از نظر عقلی، به این قناعت رسیده که خداوند عبارتست از پدر و پسر و روح‌القدس!! [۲].

فلاسفه و متکلمان همواره کوشیده‌اند تا عقیده را تابع دیدگاه‌ها و اندیشه‌های خویش سازند؛ لذا هرکه کوچک‌ترین اطلاعی از کتاب‌های فلاسفه و متکلمان داشته باشد، سخنم را به ‌سادگی درمی‌یابد و از اختلافات شدیدی که در استدلال‌های ایشان وجود دارد، شگفت‌زده می‌شود؛ آن‌هم همان استدلال‌هایی که فلاسفه و متکلمان، آن‌ها را عقلیات می‌نامند! هر دلیلی که فلاسفه می‌آورند، با دلایلی مثلِ خودش، نقض می‌شود. خودِ فلاسفه برای هم‌سان‌سازی استدلال‌های منطقی و کلامیِ خویش تلاش‌های بسیار کرده‌اند که همگی نافرجام بوده است؛ لذا پایه‌های منطقی و استدلال‌های عقلانیِ ایشان، قطعی و به ‌گونه‌ای نیست که به یقین بینجامد؛ زیرا امکان ردّ هر یک از این استدلال‌ها با سایر استدلال‌های منطقی و کلامی وجود دارد. شیخ‌الاسلام ابن‌تیمیه/، ابن واصل حموی را یکی از بزرگ‌ترین متکلمان می‌داند؛ ابن واصل گوید: «خود را بر پشت می‌اندازم و روانداز را تا نصفِ صورتم، روی خود می‌کشم و سپس دیدگاه‌ها و دلایل اختلافیِ متکلمان و فلاسفه و همین‌طور اعتراض‌های هر طرف را بررسی می‌کنم و بی‌آنکه به نتیجه‌ی قابل قبولی برسم، صبح می‌شود».

حتی یکی از همین متکلمان، استدلال‌های ضد و نقیض فلاسفه و متکلمان را به ‌سان شیشه، شکننده دانسته است.

[۲] نام این کشیش، شروش بود که در مناظره با یکی از علمای مسلمان به نام احمد دیدات، برای اثبات عقیده‌ی تثلیث، چنین استدلالی بیان نمود؛ این مناظره ضبط شده است.