خیانتشان به علی بن ابی طالب:
بیشتر شیعیان [۲۰]علی بن ابی طالبس، از اهل عراق و به خصوص از اهل کوفه و بصره بودند و هنگامی که علی بعد از اتمام فتنه خوارج تصمیم گرفت همراه این شیعیانش به سوی شام حرکت کند او را تنها گذاشتند و این در حالی بود که به او وعده یاری و نصرت و خروج به همراهش داده بودند اما او را تنها گذاشتند و گفتند:
«ای امیر المؤمنین! تیرهایمان تمام شده و شمشیرهایمان کند شده است و نوک نیزههایمان شکسته است پس ما را برگردان تا به بهترین وجه خود را آماده کنیم. علی فهمید که این عزم و ارادهشان است که کند و سست شده نه شمشیرهایشان! آنها کم کم از لشکرش بیرون رفته و بدون اطلاع ایشان به خانههایشان باز گشتند تا اینکه لشکرگاه خالی شد، ایشان وقتی این وضعیت را دید به کوفه بازگشت و از تصمیمش برای ادامه مسیر منصرف شد» [۲۱].
«امام علی دانست که با کمک این قوم به هیچ هدفی هرچند مقدس باشد نمیتوان رسید و نتوانست این خشم و دلتنگی خود را کتمان کند و به آنان گفت: شما جز شیران بیشه آسایش و رفاه نیستید و روباهان مکاری آنگاه که به سوی جنگ فرا خوانده میشوید و شما مورد اعتماد من نیستید. شما کاروانی نیستید که بتوان با آن به مقصد رسید و نه پناهگاهی که بتوان بدان پناه جست، سوگند به الله چه بد جنگجویانی هستید شما، بر شما نیرنگ میشود و شما فریب میخورید و فریب نمیدهید و از هر سو مورد هجوم قرار میگیرید و دفاع نمیکنید...» [۲۲].
عجیب این است که شیعیان علی فقط از رفتن به جنگ شام همراه علی شانه خالی نکردند بلکه در مورد دفاع از سرزمین خود نیز بزدلی کرده و سستی ورزیدند، ارتش معاویه عینالتمر و مناطقی دیگر در اطراف عراق را مورد هجوم قرار داد اما آنها از فرمان علی برای دفاع از این مناطق اطاعت نکردند تا جایی که امیر المؤمنین در بارهشان گفت:
«ای اهل کوفه هرگاه خبر هجوم یکی از پیشقراولان اهل شام را شنیدید هر یک از شما به خانه خود داخل شده و همانند پنهان شدن مارمولک در سوراخش و کفتار در لانهاش، در را به روی خودش بست. گمراه و فریفته هستید و جز شکست را حاصل نمیکنید، نه در هنگام فریاد مددخواهی آزاده هستید و نه هنگام مشکلات برادرانی قابل اعتماد هستید، انا لله و انا الیه راجعون» [۲۳].
[۲۰] نمیتوانیم بگوییم که شیعیان (پیروان) علی در آن زمان همگی غالی بودند، بلکه در میان آنها برخی افراد صالح و فاضل بودهاند اما فراموش نمیکنیم که میان آنها پیروان عبدالله بن سبأ نیز حضور داشتند همان کسی که درباره علیسغلو کرد تا جایی که او را خدا نامید و دائم در تلاش برای شعله ور کردن آتش فتنه و شورش بود و حبّ اهل بیت نبوی را نقابی برای خود قرار داد تا در پشت آن سموم یهودیت خود را منتشر کند. [۲۱] تاریخ طبری: تاریخ الامم و الملوک (۵/۸٩، ٩۰) - و ابن اثیر: الکامل فی التاریخ (۳/۳۴٩) [۲۲] تاریخ طبری (۵/٩۰) ، العالم الاسلامی فی عصر الاموی (ص٩۱) [۲۳] تاریخ طبری (۵/۱۳۵) و العالم الاسلامی فی العصر الاموی ص٩۶