مبحث یازدهم: خیانتهای خواجه نصیرالدین طوسی
نصیر الدین طوسی با ابن علقمی وزیر، معاصر بود و مانند او یک شیعه رافضی خبیث بود که خیانتهای متعددی مرتکب شد از همکاری برای کشتار اهل سنت و غارت اموالشان تا تلاش برای نابودی میراث فکری آنان.
خیانت او در همکاری برای قتل اهل سنت به اثبات رسیده و روایات تاریخی در این باره بسیار است، ابن کثیر رحمه الله میگوید: «خواجه نصیر الدین طوسی ابتدا برای صاحبان اسماعیلی قلعههای الموت وزارت کرد و سپس وزیر هلاکو شد و در واقعه بغداد همراه او بود» [٩۸].
در جایی دیگر میگوید: «نصیر وزیر شمس الشموس و قبل از او وزیر پدرش علاء الدین بن جلال الدین بود که منتسب به نزار بن مستنصر عبیدی بودند، هلاکو نصیر را انتخاب کرد تا به عنوان وزیر مشاور در خدمت او باشد، وقتی هلاکو وارد بغداد شد و از قتل خلیفه هراسان بود-یعنی در واقعه ۶۵۶ هجری-طوسی وزیر این کار را برایش سبک جلوه داده و او ر اتحریک کرد تا اینکه خلیفه را در حالیکه در کیسه ای بود با لگدمالی کشتند تا قطره ای از خون او بر زمین نریزد، طوسی علاوه بر قتل خلیفه، هلاکو را برای قتل شمار زیادی از علمای بزرگ و قضات و بزرگان مملکتی و رؤساء و اهل حل و عقد تحریک کرد و به این ترتیب گناه همه شان را بر دوش خود گذاشت.» [٩٩].
شیعیان خیانتی را که طوسی مرتکب شده ستایش نموده و بر او رحمت میفرستند و خیانت او را پیروزی حقیقی برای اسلام میدانند، مثلاً:
علامه شان محمد باقی الموسی در روضات الجنات در شرح حال طوسی (۱/۳۰۰، ۳۰۱) میگوید: «محقق متکلم حکیم جلیل بزرگوار... و از اقدامات مشهور و معروف و منقول او عبارت است از حکایت وزارت او برای سلطان عالی قدر در کشور ایران، هلاکوخان فرزند چنگیز خان از سلاطین بزرگ مغول و اتراک مغول، و همراهی او با کاروان سلطان در ورود به بغداد برای ارشاد عباد و اصلاح بلاد و قطع ریشه سلسله ظلم و فساد و خاموش کردن آتش ظلم و فریب با نابود کردن سلسله پادشاهی بنی عباس، و کشتار و قتل عام پیروان این طاغیان به طوریکه از خون کثیفشان رودخانهها جاری شد که به آب دجله پیوست و از آنجا هم به آتش جهنم پیوست که منزل هلاکت و محل بدبختان و اشرار است» [۱۰۰].
سبحان الله! خیانت، ارشاد عباد و اصلاح بلاد است؟!
الله تعالی در باره امثال این خائنان مفسد راست فرموده است که:
﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمۡ لَا تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ قَالُوٓاْ إِنَّمَا نَحۡنُ مُصۡلِحُونَ ١١ أَلَآ إِنَّهُمۡ هُمُ ٱلۡمُفۡسِدُونَ وَلَٰكِن لَّا يَشۡعُرُونَ ١٢﴾[البقرة: ۱۱ – ۱۲]. «هنگامی که بدیشان گفته شود: در زمین فساد و تباهی نکنید. گویند: ما اصلاحگرانی بیش نیستیم. هان! ایشان بیگمان فسادکنندگان و تباهیپیشگانند و لیکن (به سبب غرور و فریبخوردگی خود به فسادشان) پی نمیبرند».
خمینی، نصیر الدین طوسی را ستایش نموده و این خیانت او را تبریک گفته و آن را پیروزی حقیقی اسلام شمرده است، او در کتاب حکومت اسلامی میگوید: «... اگر شرایط تقیه یکی از ما را وادار کند که با سلاطین همراه شویم باید از این کار امتناع ورزد حتی اگر این امتناع ورزیدن منجر به کشته شدنش شود مگر اینکه این همراهی و همدستی ظاهری، پیروزی حقیقی برای اسلام و مسلمین باشد مانند همراهی علی بن یقطین و نصیرالدین طوسی رحمه الله» [۱۰۱].
در جای دیگر در باره او میگوید: «مردم به خاطر از دست دادن خواجه نصیر الدین طوسی و امثال ایشان که خدمات بزرگی را به اسلام کردهاند احساس خسارت و ضرر میکنند» [۱۰۲].
این چنین وقتی موازین و معیارها وارونه میشود، خیانت به اسلام و مسلمین خدمات بزرگی به اسلام و مسلمین شمرده میشود!
نفرین خداوند بر کسانی که در وزن کردن و برکشیدن دادگرانه رفتار نکرده و از ترازو کاستهاند!
خیانت طوسی از کشتار مسلمین تجاوز نموده و به نوع خطرناکی از خیانت رسید، یعنی خیانت به امت اسلامی در باره تمدن و میراث فرهنگی و تفکر و اندیشه آن.
طوسی با توجه به اینکه در باره علوم وبه خصوص در باره علم کلام و فلسفه و منطق شناخت داشت به این نتیجه رسید که از این جهت میتواند ضربهای کاری به میراث فکری و تمدنی امت اسلام وارد کند، از این رو برای نابود کردن کتب و تألیفات و اتلاف و سرقت آنان و ابقای فلاسفه و منجمین تلاش کرد.
ابن کثیر رحمه الله میگوید: «در سال۶۵٧ میلادی [۱۰۳]خواجه نصیرالدین طوسی رصدخانهای در شهر مراغه به راه انداخت و بسیاری از کتب وقفی را که در بغداد بود بدانجا منتقل کرده و مرکزی برای فسلفه و حکمت ایجاد کرده و فلاسفه را در آن جای داد و برای هر یک از آنان سه درهم برای هر شبانه روز مقرر کرد» [۱۰۴].
ابن قیم رحمه الله میگوید: «زمانی که نوبت به نصیر الشرک و الکفر ملحد یعنی وزیر ملحدان و وزیر هلاکو"نصیرطوسی"رسید انتقامش را از پیروان پیامبر اکرمجو اهل دین ایشان گرفت، آنها را از دم تیغ گذراند و دل برادران ملحد و دل خویش را خنک کرد و خلیفه و قضات و فقها و محدثین را به قتل رساند و فلاسفه و منجمین و مادی گرایان و ساحران را باقی گذاشت و اوقاف مدارس و مساجد و عبادتگاهها را بدانان داده و آنها را از خواص و دوستان نزدیک خود قرار داد و در کتابهایش از عقایدی چون قدیم بودن عالم و بطلان معاد و انکار صفات پرودگار مانند علم و قدرت و حیات و سمع و بصر دفاع کرده و اینکه الله عزو جل نه در داخل عالم است و نه در خارجش و روی عرش هیچ معبودی نیست، دفاع کرد و برای ملحدان مدرسهها ساخت و تلاش کرد که کتاب اشارات ابن سینا را به جای قرآن رواج دهد اما نتوانست و ناچاراً چنین تبلیغ کرد که آن کتاب قرآن خواص است و آن یکی قرآن عوام. و تلاش کرد که نمازهای یومیه را به دو نماز تغییر دهد اما نتوانست به هدفش برسد و در پایان کار سحر آموخت، او یک ساحر بود که بتها را میپرستید. وقتی محمد شهرستانی در رد ابن سینا کتابی به نام المصارعة نوشته وبا او به جدل پرداخته و بطلان عقاید ابن سینا را در باره قدیم بودن عالم و انکار معاد و نفی علم پرودگار و قدرت او و خلقت جهان توسط او، را ثابت کرد نصیر الالحاد به جنب و جوش افتاده و در رد شهرستانی کتابی به نام مصارعة المصارعة نوشت... خلاصه اینکه این ملحد و پیروان او از ملحدان بودند که به الله، ملائکه، کتب و رسل او و روز قیامت کافر بودند» [۱۰۵].
شیخ محب الدین خطیب میگوید: «نصیر طوسی در صدر کاروان هلاکوی خونخوار آمده و همراه او بر کشتار و ذبح عامّ گردنهای مردان و زنان و کودکان و پیران مسلمان اشراف داشت و به غرق کردن کتب اسلامی در دجله رضایت داد به طوریکه آب دجله روزها و شبها از جوهر کتب خطی سیاه بود و به این ترتیب گرانبهاترین کتب میراث تمدن اسلامی از تاریخ و ادب و لغت و شعر و حکمت گرفته تا علوم شرعی و تألیفات ائمه و بزرگان صدر اول اسلام که تا آن زمان به کثرت موجود بود، نابود شد و این یک مصیبت وحشتاک ضد فرهنگی بود که در تاریخ نظیری نداشت» [۱۰۶].
این خیانت ضد تمدنی و ضد فرهنگی توجه مرا به امر مهمی جلب کرد و آن اینکه وقتی ما کتب شرح حال رجال یا کتبی که به ثبت اسامی کتب اسلامی اهتمام ورزیده [۱۰٧]را مطالعه میکنیم نام دهها و صدها تألیفات مبسوط و ضخیم را میشنویم اما شگفت زده میشویم وقتی که میبینیم از این همه کتب جز تعداد اندکی به دست ما نرسیده است، اینجا است که متوجه میشویم راز نابودی بسیاری از این تألیفات ارزشمند در چنین خیانت ضد تمدنی و ضد فرهنگی پنهان است، و امروز دوباره تاریخ تکرار شد و استعمار جدید آمد و دهها مورد از دائرة المعارفهای علمی را که میراث فکری این امت بود را به سرقت برده و به کشورهایشان منتقل کردند و کسی نمیداند شاید دستان خائن شیعه بوده که همان جنایتی را که در قدیم در حق میراث امت مرتکب شده در دوران جدید نیز تکرار کرده است.
لازم به ذکر است که در جنگ اخیر در عراق وقتی مغولان جدید به رهبری "هلاکو بوش"به بغداد وارد شدند در نتیجه خیانت و هرج و مرج کشور، شیعیان به اماکن بایگانیها و مدارک و اسناد هجوم برده و تا آخرین برگه را، چپاول کردند، إنا لله وإنا إلیه راجعون.
[٩۸] البدایة والنهایة (۱۳/۲۶٧)، مراجعه شود به شذرات الذهب (۵/۳۴۰) چاپ دار الوقاف-بیروت. [٩٩] همان (۱۳/۲۰۱) با تصرف. [۱۰۰] حقیقة الشیعة ص۵۴. [۱۰۱] خمینی: الحکومة الإسلامیة (ص۱۴۲) چاپ چهارم. [۱۰۲] همان: ص۱۲۸. [۱۰۳] یعنی بعد از ورود مغول به بغداد که در آن زمان این سگ در سرزمین مسلمین نفوذ زیادی پیدا کرد. [۱۰۴] البدایة والنهایة (۱۳/۳۱۵). [۱۰۵] ابن قیم: إغاثة اللهفان من مصاید الشیطان (۲/۲۶۳) چاپ مصطفی البابی الحلبی-قاهره. [۱۰۶] محب الدین الخطیب: الخطوط العریضة للأسس التي قام علیها دین الشیعة الاثنی عشـرية (ص۴۸، ۴٧) چاپ مرکز الاسلامی للإعلام و النشر. [۱۰٧] از مهمترین این نوع کتب یکی کشف الظنون حاجی خلیفه و دیگری الفهرست ابن ندیم است.