پایان
از الله تعالی در همه امور پایان خیر میخواهیم
سپاس و ستایش الله را، آسان کننده سختیها، خالق دریای طوفانها، که یادآوری و تذکر را برای خردمندان سودمند گردانیده است و سلام و درود بر بهترین بشر که نور دینش زمین را فرا گرفت و آن را نه مانند شهاب بلکه مانند ماه روشن کرد و از رحمت او حتی امت سگان [۱٩۵]برخوردار شدند و سلام و دورد بر تمام آل و اصحاب، سلام و دوردی که ثواب آن تا روز قیامت ادامه داشته باشد.
و اما بعد:
به این ترتیب گردشی در تاریخ کردیم و حوادث آن را مطالعه کرده و گواهیهایش را ثبت کردیم و مسئله خیانت شیعیان غالی را دنبال کردیم؛ و آن قدر خیانت یافتیم که نمیتوانیم به شمار آوریم، مثالها آوردیم و نمونههایی از بایگانی تاریخ برگزیدیم. چگونه میتوانیم خیاناتشان را بشماریم در حالیکه خیانت با خون و رگشان عجین شده و برای آنها همانند آب و اکسیژن است، آنها برای هر روز تاریخ خیاناتی دارند و نمونههایی که آوردیم فقط برخی از مواردی است که مشهور شدهاند و از دالان اسرار بیرون آمده و هویدا گشتهاند اما آنچه که همدیگر را به کتمان آن توصیه میکنند فقط الله تعالی از کثرت آن خبر دارد. این تحقیق فقط به مثابه ندایی بود تا دیگر کسی از اهل سنت فریب نخورد-و یا بر فریبی که خورده باقی نماند- و تا اهل سنت بداند که این قوم در بیشتر موارد مسبب عقب ماندگیها و شکستهای امت در گذشته و حال بوده است و تا کسی که ندای تقریب و وحدت سر میدهد بیدار شود. شاید شنیدن این ماجرا جالب باشد که در کنفرانش تقریب مذاهب که در قاهره در تاریخ ۸ لغایت۱۱ ربیع الاول ۱۴۳۲ هجری برگزار شد یکی از علمای شیعه که در باره تقریب سخنرانی میکرد پیشنهاد داد که مصر محدودیت مذاهب اسلامی را که اصول و معتقداتی یکسان دارند [۱٩۶]را بر دارد، یعنی در واقع پیشنهاد نشر مذهب شیعه داد با این ادعا که تشیع با مذاهب چهارگانه اهل سنت در اصول فرق ندارد-واین دورغ است-. منظورم این است که مسئله بسیار مهم است و الان بسیار واضح شده است، اهداف آنها از ادعای تقریب و وحدت در دو هدف خلاصه میشود: اول: تخدیر و خواباندن اهل سنت [۱٩٧]، دوم: شیعه کردن اهل سنت.
گمان میکنم که بعد از این برای کسی که با امور احساساتی برخورد میکنند و نه با عقل و حکمت و دور اندیشی جایز نباشد که از امکان وحدت و تقریب با کسانی سخن بگوید که به الله و رسولش خیانت ورزیده و حرمت نسل اول اسلام را میشکنند، یعنی همان صحابهای که الله تعالی اسلام را با آنان نصرت داد و خدمات بزرگ غیر دین و امت کردند که جز برای معاند غیر قابل انکار است، چگونه با کسانی وحدت کنیم که با شیاطین انس و جن در گذشته و حال به هدف ذلیل کردن اهل سنت همدست شدند، چقدر امت اسلام به سبب پیمان شکنیها و خیانتهای این قوم زیان دیده و عقب مانده است، دیگر برای آنچه که برخی از ساده لوحان اهل سنت "حسن ظن" می نامند وقتی باقی نمانده است چرا که ما در مقابل قومی هستیم که برای از بین بردن ما منتظر فرصت هستند و گمان میکنم آن کسانی هم که به حسن نیت و حسن ظن به شیعه فرا میخوانند از ضلالتها و خیاناتشان بی خبر نیستند. آنها باید بروند و در باره اهداف و برنامههای شیعه در کشورهای حوزه خلیج و بلکه در بلاد حجاز مطالعه کنند و به خصوص اهدافشان در مصر که آن را مهد دولت فاطمی میدانند که بزرگترین سهم را در تحقق افتخارات شیعه داشته است و دولت متحدی از مغرب تا مصر برایشان تأسیس کرد.
شاید کسی بگوید: این یعنی توجه دادن به خطر شیعیان غالی و غفلت از خطر صلیبیان و صهیونیسم... و دیگر دشمنان؟
جواب این است: نه.
چرا که مسلمان باید زرنگ و هوشیار باشد و متوجه هر نقشهای که علیه او است باشد و برای تمامی جبهات آماده باشد و ای بسا در آن واحد با چندین دشمن درگیر شود، دولتهای اسلامی در گذشه وارد جنگهای متعددی شدهاند که در آن واحد با چندین جبهه متصل درگیر بودهاند و هیچ جبهه ای آنان را از جبهه دیگر مشغول نکرده و هیچ دشمنی آنان را از دشمن دیگر غافل نکرده است.
در پایان خاطر نشان میکنم که این تحقیق ساده که در این کتاب ارائه شد از باب آنست که امام احمد بن حنبل رحمه الله در بارهاش میگوید: «سخن گفتن در باره اهل بدعت نزد من پسندیدهتر از برخی نوافل است». بنابراین افشای افتضاحات و جنایات آنها به هدف اینکه مسلمین فریب آنان را نخورند به خواست خدا از قربات و عبادات است.
و از قبیل آنست که امام بزرگوار از شیخش شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله حکایت میکند که: آن مرحوم در باره اصول و اعتقادات زیاد مینوشت، علت را جویا شدم و از او خواستم که کتابی در فقه تألیف کند که اختیارات و ترجیحات فقهی او در آن گرد آمده باشد تا تکیه گاهی برای فتوا باشد، او به من گفت (مفهوم سخنش را نقل میکنم):
"مسئله فروع آسان است و اگر مسلمان در فروع از یکی از علمای مرجع و معتبر، تقلید کند عمل به فتاوای او برایش جایز است مادامی که خطای آن را به یقین در نیابد.
اما در باره اصول: من دیدم که اهل بدعت و ضلالت و اهواء در باره اصول و اعتقادات گمراهیها به وجود آوردهاند و برایم روشن شد که بسیاری از آنها هدفشان ابطال و نابودی شریعت محمدی است، شریعتی که بر هر دین برتر و چیره است. وقتی این وضعیت را دیدم برایم روشن شد که بر من هر کسی که توانایی رد شبهات و اباطیل و قطع استدلالات باطلشان را داشته باشد واجب است که تمام تلاشش را به کار بندد تا رذائلشان را افشا کرده و پوچی استدلالاتشان را نمایان کند تا از دین حنیف و سنت صحیح دفاع کرده باشد» [۱٩۸].
از الله تعالی میخواهم که این عملم را برایش خودش خالص گرداند و تمام مسلمین را بدان سود رساند و صلی الله علی سیدنا محمد وعلی آله وصحبه وسلم.
به قلم: (نیازمند گذشت خداوند مهربان)
عماد علی عبدالسمیع حسین
غفرالله له و لوالدیه و المسلمین
۲۱/جمادی الآخر/۱۴۲۴هجری
این کتاب، تاریخ خیانت های شیعه را بررسی می کند تا نشان دهد که هرگاه شیعه قدرتی کسب کرده دشمنی برای خود نمی شناخته است جز اهل سنت. هرگاه که قدرت و حکومتی بدست آورده فقط با اهل سنت جنگیده وهیچ گاه تاریخ به یاد ندارد که شیعه وجبی از سرزمینهای کفار را فتح کرده باشد و یا وجبی از سرزمینهای اشغال شده مسلمین را آزاد کرده باشد.این کتاب غم نامه امت اسلام است که از دست آلوده به خیانت شیعه می نالد.
این کتاب مویه نامه ای است که تراژدیهای فاجعه آمیز امت اسلام را که به دست پلید شیعه رقم خوردهاند و بر برخی از آنها شاید هنوز کسی گریه سر نداده باشد، نمایش می دهد تا اهل سنت خفته امروز را از آنچه که بر پیشینیان او گذشته است با خبر نماید و فریاد هشداری سر دهد تا مبادا از سوراخ این افعی زهر دار دوباره گزیده شود.
[۱٩۵] در حدیث بخاری امده است: «. . . اگر موجب نابودی امتی نمیشد دستور میدادم که سگان کشته شوند». [۱٩۶] مجله منبرالاسلام (ص۱۱٩، ۱۲۰) شماره جمادی الاولی۱۴۲۲هجری-اگوست۲۰۰۱ میلادی. [۱٩٧] و این وفق عقیده تقیه است که از اعتقادات آنان میباشد. [۱٩۸] حافظ عمر بن علی البزار: الأعلام العلیا فی مناقب ابن تیمیه (ص۳۵، ۳۶) چاپ المکتب الاسلامی-بیروت۱۳٩۶هجری.