مروری سریع بر خیانات شیعیان قرمطی در تاریخ:
صفحات تاریخ را به سرعت از دو کتاب البدایة و النهایة و الکامل فی التاریخ ورق میزنیم و به خیانات آنها و ویرانگریشان در زمین و تعقیب اهل سنت و خروج علیه دولتشان یعنی دولت عباسی که نماینده اهل سنت بود اشاراتی میکنیم:
«در سال ۳۱۱ هجری ابوطاهر قرمطی به سوی بصره رفت و همراه هزار و هفتصد مرد جنگی شب هنگام وارد آن شد و شروع به کشتن مردم کردند، مردم به بیابان فرار کردند و ده روز با قرامطه جنگیدند اما قرامطه بر آنان غلبه کرده و شمار بسیاری از آنان را کشتند، مردم خود را به رودخانه میانداختند و بیشترشان غرق شدند و ابوطاهر هفده روز در بصره اقامت گزید و آن چه که توانست از اموال و کالا و زنان و کودکان را با خود جمع کرده و با خود برد» [٧۰].
«در سال ۳۱۲ هجری ابوطاهر قرمطی وارد کوفه شد. جعفر بن ورقاء الشیبانی به مقابله او رفت و با او جنگید و کمکهایی از سایر مناطق برایش آمد اما قرمطیان بر او غلبه کردند و آنها را تا دروازه کوفه دنبال کردند و سپاه خلیفه نیز شکست خورد. ابوطاهر شش روز در آنجا اقامت گزید، روزها وارد شهر میشد و شبها خارج شده و در میان لشکر به صبح میرسایند و تا آنجا که توانایی داشت از اموال و لباس و پارچه و... با خود برد» [٧۱].
«در سال ۳۱۵ هجری قرامطه باز به سوی کوفه حرکت کردند و تعدادشان هزار و پانصد نفر بود و گفته شده که هزار و هفتصد نفر بودهاند و خلیفه عباسی لشکر پرشماری را که غیر از نوجوانان حدود شش هزار نفر بودند برای مقابله با آنان فرستاد و میان آنها در واسط و انبار جنگهایی رخ داد و گاهی این لشکر و گاهی آن لشکر غلبه میکرد تا اینکه شمار زیادی از لشکر خلیفه کشته شده و شکست خوردند. مردم از قرامطه دچار وحشت شدند و وقتی مردم بغداد شنیدند که قرامطه به سوی آنان میروند با اموالشان از شهر بیرون رفتند» [٧۲].
«در سال ۳۱۶ هجری ابوطاهر قرمطی در زمین فساد به پا کرد، او وارد الرحبة شده و شماری از مردم آن را کشت، اهل قرقیسیا از او امان خواستند و او به آنان امان داد و گروهکهای خود را به سوی اعراب اطراف آن فرستاد و شمار زیادی از آنها را کشت تا اینکه مردم وقتی اسمش را میشنیدند فرار میکردند و بر مردم العراب خراج وضع کرد که در برابر هر نفر دو دینار هر سال به هجر-مقر قرامطه-بیاورند و در موصل و سنجار و نواحی آن فساد به پا کرده و آن سرزمینها را ویران نمود و کشت و اسیر کرد و غارت نمود. و هنگامی که علی بن عیسی دید که قرامطه در بلاد اسلام چه میکنند و به خاطر ضعف خلیفه و ارتش او کسی نیست که جلوی آنها را بگیرد استعفا داده و خود را برکنار نمود....» [٧۳].
«در سال ۳۱٧ هجری قرامطه در روز ترویه به سوی مکه حرکت کردند و به حجاج در داخل و اطراف مکه و در مسجد الحرام و در داخل خانه کعبه حملهور شده و تعداد زیادی از آنها را قتل عام کردند و امیرشان ابوطاهر لعنه الله بر در کعبه نشست در حالی که مردم در اطراف او کشته میشدند و شمشیرهای سپاهیانش حجاج بیت الله را درمسجد الحرام و در ماه حرام و در روز ترویه که از اشرف ایام است گردن میزدند، حجاج فرار کرده و از پردههای کعبه میگرفتند اما این کار نیز برایشان فایده ای نداشت بلکه در همان حالی که پرده کعبه را گرفته بودند کشته میشدند. و هنگامی که قرمطی ملعون کارش را تمام کرد و هربلایی را بر سر حجاج آورد دستور داد که چاه زمزم را با انداختن کشتگان در آن و ویران کردن قبهاش کثیف کنند و دستور داد که پرده کعبه را از آن بکنند و آن را میان یارانش پاره و تقسیم کرد. سپس به یکی از افرادش دستور داد که حجر الاسود را از جایش بکند، در آن هنگام مردی به سمت او آمد، او با وزنهای که در دستش داشت او را زد و گفت: کجایند پرندگان ابابیل؟ کجایند سنگهای نشاندار؟
سپس حجر الاسود را از جایش کنده و هنگام بازگشت به سرزمینشان آن را با خود بردند و بیست و دو سال نزد آنان ماند تا اینکه در سال۳۳٩ هجری آن را بازگرداندند، إنا لله وإنا إليه راجعون» [٧۴].
بعد از این مرور سریع در جستجوی خیانات شیعیان قرمطی در دوره زمانی که بیشتر از شش سال نمیشود:
آیا دیدی که خیانت و ویرانگری آنها در دیار مسلمین چگونه بوده است؟
دیدی که چگونه نام آنها میان مردم رعب و وحشت ایجاد میکرد؟
دیدید که با حجاج بیت الله الحرام چه کردند؟ کاری که اهل جاهلیت نخستین نیز نکرده بودند، همان کسانی که اگر فردی از آنان قاتل پدرش را در حرم میدید جرأت نمیکرد که شمشیرش را از غلافش بیرون کشد چه برسد به اینکه به پرده کعبه درآویزد و به خانه خدا پناه برد.
اعمالی که ابرهه نصرانی نیز نتوانست بکند و حیوانات زبان بسته-فیل ها-حاضر به انجام آن نشدند به طوریکه هرگاه ابرهه فیلها را به نیت بد به سوی خانه کعبه میراند رویگردان شده و فرار میکردند، إنا لله وإنا إليه راجعون.
و برای آنکه خطر خیانت شیعه را دریابی حادثه بزرگ و مهمی را برایت ذکر میکنم تا برایت روشن شود که شیعه با کفار جهاد نمیکنند بلکه دشمنی و جنگ آنها با اهل سنت است، با اهل سنت میجنگند و علیه آنها همدست میشوند که نتیجه آن جرأت یافتن دشمنان اسلام بر مسلمین و دیارشان است، آن حادثه چنین است: «در همان سالی که قرامطه ویرانگری کرده و علیه خلافت عباسی شورش کردند یعنی در سال ۳۱۵ هجری که شرح آن گذشت، رومیان به سوی دیار مسلمین آمده و وارد شهری به نام سمیساط شدند و مردمش را کشته و همه اموال آن را به یغما بردند و در تمام اوقات نماز ناقوس نواختند» [٧۵].
آیا این قوم هیچ رابطهای با اهل بیت رسول اللهجدارند؟
آنها به الله سوگند، کفاری زندیق هستند که لباس اسلام را به تن کرده و زیر پوشش آن پنهان شده و شعار حب اهل بیت را بلند کرده و جنایتها در حق اسلام و مسلمین روا داشتند.
[٧۰] البدایة والنهایة (۱۱/۱۴٧)، الکامل في التاریخ (٧/۱۵). [٧۱] الکامل في التاریخ (٧/۲۲، ۲۳). [٧۲] الکامل فی التاریخ (٧/۳۱-۳۳) به اختصار. [٧۳] البدایة والنهایة (۱۱/۱۵٧، ۱۵۸). [٧۴] البدایة والنهایة (۱۱/۱۶۰، ۱۶۱) و الکامل فی التاریخ (٧/۵۳، ۵۴). [٧۵] الکامل فی التاریخ (٧/۳۱) ، البدایة والنهایة (۱۱/۱۵۴، ۱۵۵).