یکی دیگر از خیانتهای فاطمیان:
اتفاقی که در سال ۵۶۲ هجری رخ داد وقتی که سپاهیان فرنگ به سمت سرزمین مصر روی آوردند و این خبر به اسد الدین شیرکوه رسید از شاه نورالدین محمود برای حرکت به سوی آنها اجازه خواست-و او به شدت از شاور وزیر فاطمی متنفر بود-و ایشان به او اجازه داد، او همراه برادر زادهاش صلاح الدین یوسف بن ایوب حرکت کرد.
هنگامی که خبر رسیدن اسدالدین و سپاه همراه او به شاور رسید، به فرنگیها خبر داده و آنها از تمام جهات حرکت کردند، خبر آنها و اینکه هزار سوارکار هستند به اسدالدین رسید، او با امیران لشکرش مشورت کرد و همگی خواستار بازگشت شدند به جز یک امیر که شرف الدین برغش نامیده میشد؛ او گفت هرکس از قتل و اسارت میترسد نزد زنش در خانهاش بنشیند و کسی که اموال مردم را خورده است کشورش را تسلیم دشمنش نمیکند و همانند این سخن را برادر زادهاش صلاح الدین نیز گفت، خداوند عزمشان را راسخ نمود و آنها به سوی فرنگیها حرکت کردند و جنگ بزرگی درگرفت، مسلمین در این جنگ شمار زیادی از فرنگیها را کشتند و آنها را شکست دادند... ولله الحمد [۵۳].
[۵۳] البداية و النهایة (۱۲/۲۵۲).