حافظه عجیب
پس از این، امام بخاری را در مهاجرتهای مداوم و سفرهای دور و دراز خود در کسب علم حدیث همراهی میکنیم. بعد از یک سال اقامت در مدینه و فراگیری علم از بزرگان، رجال و مشایخ مدینه و کسب فیض معنوی در مجاورت روضه شریف نبویصو تدوین کتاب «التاریخ الکبیر» عزم سفر به سوی بصره نمود. هدف او از این مهاجرتها و سفرها دیدار و ملاقات با دانشمندان مناطق اسلامی بود تا احادیثی را که در نزد آنان موجود بود بشنود زیرا گاهی حفاظ یک منطقه از احادیث حفاظ منطقه دیگر اطلاعی نداشتند و به آنچه که در نزدشان بود بسنده میکردند. و به آنچه که حفظ کرده بودند قانع میشدند اما امام بخاری هدفی والاتر داشت و میخواست همه احادیثی را که در نزد حفاظ بود جمعآوری کند و به این منظور سکون و قرار نداشت و هر سختی و مشتقی را بر خود هموار میکرد. اندیشه و دغدغه جمعآوری احادیث نبوی هر رنج و مصیبتی را بر او آسان میکرد و به راستی محبت و عشق او به کسب دانش راحتی و آسایش را از وی ربوده بود.
خصوصیات بارز و منحصر به فرد دیگر امام بخاری که دوستان وی در مجالس علمی که در شهر بصره تشکیل میشد به آن پی بردند و توجه شرکتکنندگان در حلقههای حدیث را به خود جلب کرد این بود که امام بخاری بدون اینکه قلم و کاغذی همراه داشته باشد در این مجالس شرکت میکرد در حالی که تمامی طلاب شرکتکننده در این مجالس، کلمه به کلمه آنچه را که محدثین بیان میکردند یادداشت میکردند و آنان در مورد امام بخاری به یکدیگر میگفتند: چرا این نوجوان در این مجالس شرکت میکند وقت خود را هدر میدهد و استفاده لازم را نمیبرد؟ علت مداومت حضور او چیست؟ و چرا آنچه را که حفاظ و ائمه بیان میکنند یادداشت نمیکند؟
حاشد بن اسماعیل حادثه بسیار جالبی را در این خصوص بیان میکند که به حافظه قوت و دقت هوشمندانه او اشاره میکند میگوید «ابو عبدالله البخاری با ما، در مجالس حدیث مشایخ بصره شرکت میکرد در حالی که چیزی را یادداشت نمیکرد بعد از مدتی من و دوستم به او گفتیم: «چرا همراه ما در مجالس علم شرکت میکنی ولی احادیث را یادداشت نمیکنی؟».
امام بدون اینکه جوابی بدهد فقط به ما نگاه میکرد. ما با وجود این هر روزه سوال خود را تکرار میکردیم بعد از شانزده روز به ما گفت: «شما خیلی سماجت میکنید و هر روز به من ایراد میگیرید. آنچه را که در مجالس حدیث نوشته اید به من نشان دهید».
ما آنچه را که در آن مجالس حدیث نوشته بودیم به او نشان دادیم که بیش از شانزده هزار حدیث بود او همگی را از حفظ خواند ما نوشتههای خود را از محفوظات او تصحیح میکردیم سپس امام رو به ما کرد و گفت: «آیا شرکتکردن من در حلقههای دانش به هدر دادن عمر بوده؟».
حاشد بن اسماعیل در ادامه میگوید: اهل دانش بصره ابی عبدالله البخاری را جانشین شایستهای برای طلب علم حدیث بشمار آوردند. در حالی که هنوز جوان بود هزاران نفر در حلقه درسش مینشستند و از او حدیث مینوشتند.